بانوان ملیپوش هنوز هم نبود امکانات، تساوی حقوق بین ورزشکاران مرد و زن و به راحتی سخن از مشکلات گفتن را مهمترین دغدغه ورزش بانوان میدانند و میخواهند که ارتباط مسوولان با ورزش بانوان بیشتر باشد. آنها معتقدند که سنجش شایستگی افراد برای داشتن مسوولیت، مهمتر از آن است که بخواهند در تشکیلات ورزش بانوان به طور کامل از بانوان استفاده کنند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، همین چند هفته پیش بود که الهه احمدی و مریم طوسی، بانوان سرشناس ورزش ایران به ایسنا آمدند و درباره مسائل مختلف ورزش بانوان حرف زدند؛ این بار سولماز عباسی، قایقران المپیکی ایران و نیلوفر اردلان ملیپوش فوتسال بانوان میهمان ایسنا بودند. آنها روبرویمان نشستند و از ورزش بانوان گفتند؛ از این که هنوز هم تفاوت بین ورزش مردان و زنان در جامعه ورزشی ایران مشهود است و هنوز مردان ورزشکار حرفهایشان را راحتتر به زبان میآورند تا زنان.
آنها گفتند که حضور با پوشش اسلامی در میادین بینالمللی افتخار دارد اما کاش پس از حضور در این مسابقات مسوولی بیاید و از نظر فنی از بانوان بپرسد که تجربهاش چه بود و چه چیزهایی برایش مهیا نبود. آنها میگویند هنوز فرهنگ جامعه به شکلی است که به ورزش بانوان نگاه جنسیتی میشود.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفت و گوی این دو ملی پوش در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) است:
*ورزش بانوان در این سالها موفقیتهای چشمگیری داشته که میتوان به مدال آوری فوتسال بانوان در آسیا و حضور دو بانوی قایقران در المپیک لندن اشاره کرد. فکر میکنید پس از این دستاوردها شرایط و امکانات برای بانوان مهیا شده است؟
نیلوفر اردلان: اگر از نظر پاداش نگاه کنم باید بگویم که هیچ تغییری به وجود نیامده است. حتی دو سکهای که قرار بود به عنوان پاداش بدهند را هنوز دریافت نکردهایم. البته آقای کفاشیان دستورش را از وزارت ورزش گرفته است اما من ترجیح میدهم صحبتی نکنم چون وقتی درباره پاداش حرفی میزنیم، پاسخشان این است که به ما زمان بدهید.
باید بگویم که بانوان هیچ گاه خود را با مردان ورزشکار مقایسه نمیکنند اما چرا وقتی ورزشکاران مرد به مسابقهای میروند و مقام میآورند، همان زمان پاداششان داده میشود! من همیشه گفتهام که بانوان با عشق در رشته فوتبال و فوتسال حضور دارند و معتقدم که من نسل سوخته فوتبال بانوان هستم مانند قدیمیهای فوتبال مردان که میگویند ما نسل سوختهایم؛ حالا هم من نسل سوخته فوتبال و فوتسال بانوان هستم. چون وقتی راه بازشده و تیم های پایه وجود دارد در نهایت دو سه سال دیگر میتوانم فوتبال بازی کنم و قاعدتاً باید جای خود را به جوانترها بدهیم.
البته آقای کفاشیان نگاه حمایتی به فوتسال بانوان دارد و با توجه به مقامی که در آسیا آوردیم دید خوبی به این بخش دارد. امکاناتی که خواستیم در اختیارمان قرار گرفت. تنها اردوی تیم ملی سه ماه تعطیل شد که دلیلش کوتاهی همه جانبه بود چون دلخوریهایی پیش آمد و همه را ناراحت کرد این موضوع بر میگردد به مراسم تجلیل که ما را دعوت کردند اما حتی اسم بازیکنان را نخواندند در حالی که ما بازیکنانی را داشتیم که از شهرهای دیگر آمده بودند و دوست داشتند که تنها لحظهای نامشان گفته شود اما این اتفاق نیفتاد. البته این دلخوریها حالا برطرف شده است.
ما بعد از سه ماه تعطیلی اردو به مسابقات جام جهانی رفتیم و پنجم شدیم که مربیان خارجی در این مسابقات درباره ایران میگفتند که تیم شما نسبت به امکاناتی که دارد، عملکرد خوبی دارد. یعنی تلاشهای ما با توجه به حمایتهایی که فدراسیون انجام داد، بی پاسخ نماند.
سولماز عباسی: از وقتی المپیک لندن به پایان رسید تاکنون، هر روز و در هر تمرین تمام اتفاقات و فراز و نشیبها را مرور کردم و خدا را شکر میکنم که این اتفاقات بر سر من آمد چون اگر ورزشکار جوانتری با شرایط روحی خاصتر با این موضوعات روبرو میشد حتماً اتفاقات بدتری برایش پیش میآمد.
پیش ازالمپیک مسائلی برای فدراسیون ما پیش آمد و تحولاتی صورت گرفت که ورزشکاران هم ناخواسته وارد حواشی شدند و تحت تاثیر آن قرار گرفتند و هنوز هم این موضوعات ادامه دارد. بحث پاداش هم زخم کهنهای است و دیگر از مطرح کردنش خسته شدهایم. اما همیشه برایم سوال است که چه فرقی بین ورزشکاران مرد و زن وجود دارد؟ ما همه ورزشکار هستیم و تلاش میکنیم که بهترین نتیجه را بگیریم پس چرا این همه تفاوت وجود دارد؟ تنها چیزی که میتواند این مسئله را توجیه کند این است که از لحاظ فرهنگی و در بین عموم مردم؛ ورزشکاران مرد تافته جدا بافته هستند و این موضوع ما را اذیت میکند.
چندی پیش عنوان شده بود که فدراسیونی مخصوص بانوان راه بیفتد و حتی خبرنگاری با من تماس گرفت که نظرم را در این باره بگویم و گفتم به نظر من این موضوع اشتباه است. چون این موضوع هم به نوعی تفاوت گذاشتن برای بانوان است و به شخصه به ندرت پیش آمده از یک مسوول زن انرژی مثبتی دریافت کنم.
به طور مثال وقتی از المپیک برگشتم جلسهای را با خانم اکبرآبادی به عنوان مسوول اول ورزش بانوان گذاشتند؛ ما هم خوشحال شدیم که خواستهاند تا مشکلاتمان را بگوییم. اما وقتی به جلسه رفتیم متوجه شدیم که ورزشکاران را تک به تک فرا میخوانند. زمانی که داخل اتاق رفتم، خانم اکبرآبادی به همراه دو خانم دیگر در اتاق حضور داشتند و ابتدا معاون امور بانوان وزارت ورزش، من را محکوم کرد که چرا مربیام فلانی است؟ چرا مربی و سرپرست تیم در زمان اعزام به المپیک زن و شوهر بودند؟ و در تمام مدت برایم سوال بود که زن و شوهر بودن مربی و سرپرست تیم ملی چه ارتباطی به من ورزشکار دارد؟! خانم اکبرآبادی به من گفت که چرا کاورت در قایق داخل شلوارت بود؟
من مقابل بسیاری از حرفهای خانم اکبرآبادی سکوت کردم چون حرفهایشان فنی نبود و اصلا نپرسید که ما در المپیک چه کار کردهایم ، تمریناتمان چگونه بود؟ مشکلی داشتیم یا نه ... وزارت ورزش تنها یک کارشناس را در زمان المپیک همراه ما فرستاده بودند که این خانم کاملاً شخصی راجع به برخی مسائل که دیده بود در این جلسه به خانم اکبرآبادی گزارش میداد و خانم اکبرآبادی در اولین و آخرین جلسهای که با من به عنوان یک ورزشکار المپیکی داشت، از من پرسید که چرا مربیات با سرپرست تیم زن و شوهر هستند! واقعاً این موضوع چه ربطی به من ورزشکار داشت؟ وقتی خانم اکبرآبادی عنوان کرد که چرا کاورت را در قایق داخل شلوارت بود، عنوان کردم "خانم اکبرآبادی کاش میآمدید و قایق ما را میدید؛ صندلی ما درقایق، روی ریل حرکت میکند و اگر من کاورم را داخل شلوار نگذارم سر 500 متر کاورم زیر صندلی میرود و باید بایستم و دوباره کاور را از زیر صندلی بیرون بکشم و هر 500 متر همین اتفاق میافتد." اما خانم اکبرآبادی عنوان کرد که شما نباید این موضوع را تشخیص دهید! که پاسخ دادم " کاش میآمدید و لباس ما را میدید. خودتان میگفتید ما چه لباسی بپوشیم."
اما خانم اکبرآبادی عنوان کرد که "چرا روز مسابقه کاورت را از وسط پایت ندوختی!" که پاسخ دادم " ورزشکاری که به المپیک رسیده و برای اولین بار در چنین سطحی از مسابقات حضور دارد بنشیند و کاورش را از وسط پایش بدوزد؟" پاسخ خانم اکبرآبادی این بود که " میآمدی و لباست را از من میگرفتی" اما گفتم " مرجع من فدراسیون است و این لباس را فدراسیون در اختیار من گذاشته؛ این گونه نبوده است که از کمد شخصیام لباس بردارم. این لباس یک لباس رسمی مسابقه است که سالهاست ملی پوشان با آن مسابقه میدهند تنها تفاوتش این است که قایقرانان در زمان مسابقه کاورشان را در میآورند اما من راحت نیستم که کاورم را در بیاورم و به همین دلیل کاورم را در نیاوردم و داخل شلوار گذاشتم." آن زمان بغض کرده بودم و وقتی از اتاق بیرون آمدم گریه کردم چون احساس کردم نمیتوانم با فردی که چنین مسوولیت بزرگی دارد درباره موضوعات واضح و بدیهی صحبت کنم. حتی مسائلی را که مطرح میکردم نمیپذیرفت.
*یعنی درباره مشکلات شما و عملکردتان در المپیک صحبتی نشد؟
سولماز عباسی:تنها چیزی که عنوان شد این بود که اصلا از نتیجه شما راضی نبودم. ما پول خرج شما کردیم و این چه نتیجهای بود؟ من هم گفتم "خانم اکبرآبادی من هم از نتیجهای که گرفتم راضی نیستم. اما این هزینهای که میگویید برای سایر ورزشکاران هم بوده اما من توانستم ورودی المپیک را بیاورم و از این بابت عذرخواهی میکنم." میخواهم بگویم آن زمانی که مقابل خانم اکبرآبادی نشسته بودم، از رفتن به المپیک پشیمان بودم و میگفتم من اینجا چه کار میکنم؟ و این تنها نشستی بود که من با خانم اکبرآبادی داشتم.
آن زمان به این نتیجه رسیدم که اگر مسوول ورزش بانوان یک مرد بود اما ورزشی و فنی به موضوعات نگاه میکرد قطعاً چنین احساسی به من دست نمیداد. یعنی به این نتیجه رسیدم که بعضی اوقات میآییم یک چیز را درست کنیم و از آن طرف بام میافتیم. مثلا میخواهیم برای خانمها یک مسوول خانم بیاوریم و فرد غیر فنی را به عنوان مسوول میگذاریم که بیشتر چوب لای چرخ ورزشکاران زن می گذارد. مثلا؛ در فدراسیون قایقرانی خانم دباغ به عنوان نایب رییس بانوان، سعی میکند که بین ورزشکاران مرد و زن تفاوتی وجود نداشته باشد اما باز هم گاهی نگاه جنسیتی میشود. یعنی میآیند تیم را با کادر بانوان میبندند و مربی که سطح بسیار پایینتری نسبت به ورزشکار دارد را در ترکیب تیم میگذارند و با این کار بیشتر به بانوان لطمه میزنند.
البته در حال حاضر ملی پوشان خود را با شرایط فعلی وفق دادهاند اما نیاز دارند که یک مربی خوب بالای سرشان باشد.
واقعیت این است که عمر ورزش بانوان آنقدر در کشور کوتاه است که ما در حال حاضر مربی زن خوب نداریم که بتواند جهشی در کیفیت کار ورزشکاران زن به وجود آورد و نیاز است برای بانوان از خارج مربی بیاورند؛ اما میگویند پول نداریم. قرار نیست وقتی پولی برای آوردن مربی خارجی نیست، مربی بالای سر تیم ملی باشد که تیشه به ریشه تیم بزند.
* اما شرایط برای آوردن مربی خارجی در رشتههای مختلف آنقدرها آسان نیست.
نیلوفر اردلان: من به این موضوع اعتقاد دارم که باید از پتانسیل بانوان ایران در بخش مربیگری استفاده کرد، چون روزی هم منِ ورزشکار مربی میشوم اما از سوی دیگر معتقدم که اگر یک مرد کنار ورزش بانوان باشد، شاید بیشتر بتوان راه را پیش برد. به طور مثال از زمانی که آقای خسوس کنار تیم ما آمد، فکر میکنم دانش فنی تیم هم بالا رفته است. البته خانم مظفر هم جزء معدود مربیان با دانش و فنی کشور است که حتی لحظهای از علم روز عقب نمیماند. اما همیشه گفتهام از زمان آقای ژوراندیرو بود که فوتسال بانوان ایران متحول شد و گرنه اتفاقی نمیافتاد چون او فوتبال بانوان را ریشه یابی کرد و گفت که شما تکنیک بدنیتان خوب است اما ضعف بدنی دارید و فکر میکنم برنامهای که "ژوراندیرو" به ما داد باعث شد، پیشرفت کنیم.
ما توانایی داریم تا به همه نشان دهیم که با حجاب اسلامی هم میتوانیم نتیجه بگیریم. خاطرم هست وقتی به مسابقات جام جهانی پرتغال رفتیم سالن مسابقه پراز جمعیت بود و ما متوجه شدیم که تماشاگران آمده بودند تا ببینند ما چگونه با حجاب بازی میکنیم. آنها میگفتند که واقعاً با مقنعه میشود فوتسال بازی کرد؟! و زمانی که بازیهایمان را دیدند به تک تک ما تبریک میگفتند.
سولماز عباسی: درباره مربی به خانم دباغ عنوان کردم که مشکل ما واقعاً جدی است. به طور مثال مربیام یعنی بهناز مرادخانی 6 سال از من کوچکتر است و زمانی که او وارد حوزه مربیگری شد بسیار خوشحال شدم و تا جایی که توانستم سعی کردم کمکش کنم اما این مربی باید در یک مسیری قرار بگیرد و پروسهای را بگذراند تا به یک مربی درجه یک تبدیل شود. خانم مرادخانی در 10 سال آینده میتواند به یک مربی ایده آل و درجه یک تبدیل شود و من هم این آرزو را برایش دارم اما ورزشکاری که مدتی است مربی شده باید با کسب تجربه سرمربی تیم ملی شود. چون ممکن است لطمههایی را به تیم ملی بزند که جبرانش سخت باشد.
بهناز مرادخانی حدود دو سال کمک مربی تیم ملی بود و حالا یکسال است به عنوان سرمربی انتخاب شده است. در این مدت من به دلیل مشکلات تحصیلی نتوانستم به اردو تیم ملی در شهر دیگری بروم و تنها در یک اردو حضور داشتم که در20 روز 4 کیلو وزن کم کردم! همه میگفتند که "سولماز مریض شدهای ..." وقتی فردی مربی تیم ملی میشود من به عنوان ورزشکار به حرفش گوش میدهم و هیچ اعتراضی نمیکنم و زمانی که به اردو رفتم هر چه سرمربی میگفت انجام می دادم وقتی برگشتم وضعیت خوبی نداشتم. آن زمان موضوع را به نایب رییس بانوان فدراسیون گفتم و تاکید کردم که مشکل شخصی با سرمربی ندارم. حتی او دوست من است و از پیشرفتش خوشحال میشوم اما حالا زمان مناسبی نیست که "مرادخانی" بخواهد سرمربی تیم ملی شود. البته خانم دباغ هم چارهای نداشت چون گفته بودند سرمربی تیم ملی باید حتما خانم باشد فکر میکنم اگر شرایط این گونه است، اردو را تعطیل کنند چون اگر ورزشکاران به خانههای خود بروند بیشتر در امان هستند تا در اردو بمانند و همه آسیب ببینند!
* کمی از بحث مربیان ورزش بانوان دور شدیم، فکر میکنید بانوان ورزشکار میتوانند راحت حرفشان را بزنند یا میترسند اگر حرفی بزنند جایگاه خود را به عنوان ورزشکار ملی از دست میدهند؟
نیلوفراردلان: من همیشه با نایب رییس بانوان فوتبال راحت هستم و مشکلی ندارم. حرفی هم باشد همیشه میزنم. اما این حس در زنان بیشتر است که ممکن است حرفی را بزنند و جایگاهشان زیر سوال برود. بالاخره ورزشکاران مرد خیالشان راحتتر است که جایگاهشان به آنها نیاز دارد و اعتماد به نفس دارند. مثل آقای بنا که رفت چون میدانست روزی او را با تمام خواستههایش بر میگردانند اما چنین شرایطی برای بانوان وجود ندارد. میخواهم بگویم که ورزشکاران مرد میدانند که اگر حرفی هم بزنند باز هم حذف نمیشوند البته در لیاقت این ورزشکاران هم هیچ شکی نیست.
*فکر می کنید تا چه اندازه نایب رییس بانوان در فدراسیونها میتوانند مسائل مربوط به ورزش بانوان را پیش ببرند؟ در مسائل مربوط به بانوان حرف آخر با رییس فدراسیون است یا مدیر بانوان؟ و شما مشکلاتتان را بیشتر با نایب رییس بانوان درمیان میگذارید یا ترجیح میدهید که مستقیم با رییس فدراسیون صحبت کنید؟
نیلوفر اردلان: خوشبختانه نایب رییس بانوان فدراسیون فوتبال، مدیری از خانواده ورزش است و این موضوع کمک بسیاری به فوتبال بانوان میکند اما اگر بخواهم کلی نگاه کنم مردها در فدراسیونها، حرف اول را میزنند. البته ما اگر مشکلی داشته باشیم ابتدا با مادر خانواده در میان میگذاریم و اگر نتوانیم موضوع را حل کنیم پیش پدر خانواده میرویم یعنی هر زمان ناراحت بودهایم موضوع را با خانم شجاعی در میان گذاشتهایم و خوشبختانه برخود او با ورزشکاران بسیار خوب است و این گونه نیست که نتوانیم حرف خود را بزنیم.
سولماز عباسی:معتقدم که برای دادن مسوولیتی به یک فرد باید ابتدا شایستگیاش مورد سنجش قرار بگیرد و پس از آن جنسیت افراد مدنظر باشد. این که بانوان به عنوان مدیر کنارمان باشند بسیار خوب است چون آنها ورزشکاران زن را بهتر درک میکنند و در بخش وزارت ورزش باید کسی مسوول بانوان باشد که ورزشکاران را درک کند. فکر میکنم زخمی که از سوی خانم اکبرآبادی به من زده شد تا پایان عمر باقی میماند.
پیش از خانم اکبرآبادی، خانم طاهریان مسوول ورزش بانوان بودند و در مسابقات مختلف کنار بانوان بودند و کسب تجربه کردند اما نمیدانم علتش چیست که وقتی برای یک مدیر زن فضایی ایجاد میشود و تجربهای کسب میکند، کنار گذاشته میشود و فرد دیگری میآید که که ورزشی نیست و نمیتواند کمکی به بانوان کند؟ ما در ورزش افرادی را داریم که به عنوان مدیر زن میتوانند به ورزش بانوان کمک کنند. فکر میکنم افرادی مثل خانم دباغ و خانم شجاعی افراد ورزشی هستند و خدا را شکر میکنم که دراین فدراسیونها آدمهای ورزشی مسوول ورزش بانوان شدهاند.
اما اگر کمی به گذشته بازگردم زمانی که قایقرانی را شروع کردم خانم فرهادیزاد، مسوول بانوان بودند که او هم تحصیل کرده ورزشی بود و ارتباط خوبی با ما داشت. او حدود 5 سال پیش بود که از این سمت کنار رفت و پس از آن خانم صبری آمد و او هم ما را خوب میفهمید و تمام سعیاش را کرد تا به ما کمک کند. پس از آن خانم غیاثوند بود که مسوول کمپهای تیم ملی هم بود و مسوولیتش تقسیم میشد اما حالا خانم دباغ که یک فرد ورزشی است به فدراسیون آمده و من مشکلاتم را به او میگویم او متوجه مشکلاتم میشود و شرایطم را درک میکند.
*به جزء مشکلات مالی، فکر میکنید چه موضوعات دیگری هست که بانوان ورزشکار آنها را به راحتی بیان نمیکنند؟
نیلوفر اردلان: یکی از مشکلات این است که ورزشکاران احساس میکنند ممکن است جایگاهی که دارند را دیگر نداشته باشند. به طور مثال ما برای مسابقات قهرمانی آسیا 20 ماه در اردو بودیم و مدال هم گرفتیم اما زمانی که بازگشتیم چه اتفاقی افتاد؟ پس از آن از مسابقات جام جهانی بازگشتیم و باز هم اتفاقی نیفتاد هیچ کس هم گلهای ندارد چون هر وقت صحبتی بشود میگویند بعداً و ما هم منتظر این بعداً هستیم.
سولماز عباسی: من فکر میکنم این که کسی جایگاهش را از دست بدهد یا خیر به شخصیت خود ورزشکار هم بستگی دارد. برخیها سعی میکنند محافظه کارتر حرف بزنند اما چیزی که به من ثابت شده این این است که افرادی که راحت حرف میزنند، شرایط رودروییشان با مسوولان هم برایشان مطلوبتر است. به طور مثال محسن شادی به راحتی میآید و حرفش را میزند که این موضوع بسیار هم خوب است. او چون چندین مدال جهانی را کسب کرده راحتتر میتواند حرفش را بزند و زمانی که چنین ورزشکاری حرفهای خود را بزند ممکن است پشت سر انتقاداتی به او شود اما در مقابل فدراسیون هم حواسش به او هست اما وقتی ورزشکاری جایگاه خود را میشناسد و سعی میکند درباره مسائل صبوری کند،کمتر به او توجه میشود. از سوی دیگر بین ورزشکاران مرد و زن تفاوت آشکار است به طوری که در این سالها فهمیدهام وقتی بحث کمبود بودجه و امکانات وجود دارد، اولین گزینهای که حذف میشوند، خانمها هستند و اولویت همیشه با ورزشکاران مرد است.
* مهمترین دغدغه ورزش بانوان را چه میدانید؟
سولماز عباسی: فکر میکنم مهمترین دغدغه بانوان بحث مربی و امکانات و حقوق و پاداش است که همه این موضوعات به مشکلات مالی فدراسیون و حوزه ورزش در کشور باز می گردد. البته با تمام این مشکلات اگر تساوی بین ورزشکاران زن و مرد وجود داشته باشد، مشکلی پیش نمیآید اما وقتی میبینیم که این تساوی وجود ندارد بیانگیزه میشویم. مهمترین دغدغه ما به عنوان ورزشکار تمرین کردن و نتیجه گرفتن در مسابقه است و اگر پول و امکانات در اختیارمان قرار گیرد دیگر مشکلی باقی نمیماند.
*در حال حاضر خانم شهریان به عنوان نفر اول ورزش بانوان در وزارتخانه حضور دارند؛ فکر میکنید در این برهه از زمان مدیران ورزشی و شخص خانم شهریان باید چه مسائلی را در این بخش مورد توجه قرار دهند؟
سولماز عباسی: من نمیدانم تا چه حد میتوانم بر روی صحبتم پیش بروم اما برخی از مسائل را دوست دارم صریح و شفاف عنوان کنم. شرایطی در کشور وجود دارد که از گذشته به ما رسیده و ما به آن احترام میگذاریم و یک سری موضوعات هم هست که عقاید دینی ماست که به آن احترام میگذاریم. ما به خاطر عقاید خود با پوشش در مسابقات بینالمللی حاضر میشویم. دوست دارم وقتی به مسابقهای اعزام میشوم آنقدر حجاب کاملی داشته باشم تا خارجیها فکر نکنند این حجاب را به زور سرم کردهاند یا نگویند که چرا مسلمانان ایرانی با مسلمانان مالزی از نظر پوشش متفاوت هستند. ما میخواهیم ثابت کنیم که با پوشش اسلامی میتوانیم مسابقه دهیم اما بعضی از کارشناسان میآیند و شرایط را عجیب و غریب میکنند. یعنی قانون مشخصی را برای پوشش تعیین نمیکنند. مثلا امروز میگویند باید کاور یک ورزشکار چهار انگشت بالای زانو باشد و دو روز بعد کارشناس دیگری میآید و میگوید که باید کاور به شکل دیگری باشد. حرف من این است که مسوولان بحث پوشش را شفاف سازی کنند. ورزشکار با موضوع پوشش مشکلی ندارد و عقایدش را دوست دارد اما قانون مشخصی را تعیین کنند که ماندگار باشد. به طور مثال با لباس فرم قایقرانی در وزارتخانه عکس انداختهام و این لباس تایید شده است اما فردای آن روز در مسابقه به همان لباس ایراد گرفتهاند! خود مسوولان اعتقاد دارند که شرایط برای ورزش بانوان سخت است پس شرایط را برایمان سختتر نکنند.
برخیها فکر میکنند که ورزشکار وقتی به اردو میآید آمده تفریح که ساعتی ورزش کند اما سوالم این است که کدام کارمند شرایط سخت یک ورزشکار را میتواند تحمل کند تا به هدفش برسد؟ با این شرایط کمی فضا را برای بانوان معمولی و تعریف شده کنند و ورزشکاران را با همان شرایط توجیه کنند.
نیلوفر اردلان:خانم شهریان آدم ورزشی است و میداند که دغدغه ما ورزشکاران چیست. همانطور که سولماز عباسی گفت، من نمیآیم صبح تا شب ورزش کنم که تفریح کرده باشم؛ بلکه هدفی دارم و برای رسیدن به این هدف با قوانین مملکت خود همسو هستم. خواسته من این است که مدیران ارشد ورزش حداقل امکاناتی را برایمان فراهم کنند که شرایط دشوار را کمی راحتتر تحمل کنیم. وقتی بانوان با اعتقادات خود در مسابقات بینالمللی شرکت میکنند و تحسین همه را بر میانگیزند، پس باید نگاه فنیتری به ورزش بانوان وجود داشته باشد. وقتی یک مدال طلا در ورزش بانوان میتواند رتبه ایران را در مسابقات بینالمللی همچون بازیهای آسیایی ارتقاء دهد چرا نباید آنطور که باید مورد حمایت قرار گیرند؟ بانوان ورزشکار حداقل در آسیا توانایی مدال آوری دارند و باید از آنها بیشتر از گذشته حمایت شوند.
*فکر میکنید ارتباطی که باید بین مسوولان ورزش با بانوان ورزشکار وجود داشته باشد هم اکنون وجود دارد؟
نیلوفر اردلان:تنها دیداری که با مسوولان وزارت ورزش داشتم به دوران آقای دادکان باز میگردد که ما را به سازمان وقت دعوت کردند. البته برای اولین بار هم مسوولان کمیته ملیالمپیک یعنی آقای علیآبادی و آقای افشارزاده را در کره جنوبی دیدم و جلسهای را با آنها داشتیم.
سولماز عباسی:تنها دیدارم با مسوولان وزارت ورزش همان جلسهای بود که با خانم اکبرآبادی داشتم و برایتان تعریف کردم.
*و فکر میکنید جلسه مدیران ورزش با بانوان باید چگونه برگزار شود و اصلا بودن این ارتباط کمکی به بانوان ورزشکار میکند؟
نیلوفراردلان:باید بگویم خانم شهریان به عنوان معاون امور بانوان وزارت ورزش، مدیری ورزشی است و روحیات و شرایط ورزشکاران را بیشتر درک میکند. البته خانم اکبرآبادی هم زحمت زیادی کشیدند و با توجه به شرایطی که وجود داشت، راه تازهای را برای ورزش بانوان باز کرد مثلا در رشته فوتبال و فوتسال برای حل موضوع حجاب با فدراسیون فوتبال تلاش بسیاری کرد تا این که مجوز حضور در میادین بینالمللی با حجاب به ما داده شد و اگر بحث حجاب حل نمیشد ما هیچ انگیزهای نداشتیم و نمیتوانستیم در هیچ مسابقهای شرکت کنیم. تنها باید در حد تهران و لیگ ایران فوتبال بازی میکردیم اما حالا راه بسیار خوبی جلوی پایمان باز شده و با آمدن خانم شهریان هم امیدوارم حمایتهای بیشتری از تمام بانوان ورزشکار داشته باشند و فکر میکنم اگر در جلسهای از هر رشته ورزشی در بخش بانوان یک نماینده حضور داشته باشد و بتوانیم در فضایی صمیمانه سوالات خود را مطرح کنیم کمک بسیار زیادی به ورزش بانوان است.
انتهای پیام