حسین شکربیگی میگوید، فیسبوک انحصارها را شکسته و باعث شده شاعران با تعداد بسیار زیادی از مخاطبان ارتباط برقرار کنند.
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره فعالیت شعریاش گفت: کتاب تازهام که قرار است به زودی از سوی نشر ساقی منتشر شود، مجموعه شعری است با عنوان «والزیتون» که شعرهای آن درباره حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمینهای قبل از 1967 است.
او درباره تغییرات شعرهایش در سالهای اخیر اظهار کرد: شعرهای قبلیام بیشتر عاشقانه بودند. البته به مسائل اجتماعی هم میپرداختند، اما در آخرین مجموعه شعری که با عنوان «ابر بزرگ» منتشر کردم، اگرچه شعرهای عاشقانه هم هست، اما بیشتر به تنهایی انسان امروز، جنگها، خشونتها و مسائل روز پرداختهام. در این مجموعه همچنین سعی شده فرم شعرها منسجمتر باشند. از لحاظ زبانی و بیانی هم شعرهایم پختهتر از قبل شده و انسجام بیشتری پیدا کردهاند. در زمینه فرم نیز کوشیدهام انعطاف بیشتری داشته باشم. در مجموعههای اول سطرهای شعرهایم کوتاهتر و از نظر فرمی مستحکمتر بودند. شعرهای تازهام اجتماعیترند و نگاهشان به جهان بازتر شده است.
شکربیگی اضافه کرد: آخرین اثر منتشرشده من مجموعه شعر سپید «ابر بزرگ» است که سال 91 از سوی نشر شاملو منتشر شد، اما متأسفانه چون خودم سرمایهگذار کتاب بودم نتوانستم آن را خوب توزیع کنم. اشتباه من این بود که توزیع کتاب را خودم بر عهده گرفتم و پخش بسیار محدودی را هم که داشت شخصا انجام دادم. نشر شاملو در مشهد فعالیت میکند و با توزیعکنندگان کتاب در ارتباط نیست، به همین دلیل من نتوانستم کتابم را به دست مخاطبان برسانم.
او در ادامه گفت: تا به حال چهار عنوان کتاب از من منتشر شده است. از بین این کتابها مجموعه شعرهای سپید «نیمی از صورتت را عاشقم» (نشر فرآگاه سال 83) و «ابر بزرگ» را با هزینه شخصی چاپ کردهام. دو عنوان از کتابهایم نیز سرمایهگذار داشتهاند و مشکلی برای توزیع آنها نداشتم؛ یکی مجموعه داستان «روایتهای من» (نشر آموت، سال 90) و دیگری «لحظههای بیدرنگ» شامل خاطره داستانی یک شهید که من آن را به صورت داستان کوتاه نوشتهام و سرمایهگذاری آن بر عهده حوزه هنری بود.
این شاعر با اشاره به مشکلات انتشار کتاب در شهرستانها گفت: متأسفانه بعضی از ناشران خصوصا در شهرستانها به دنبال درآمدند، نه کار فرهنگی. این ناشران حاضر نیستند روی کارها سرمایهگذاری کنند. یک شاعر شهرستانی برای چاپ کتابش با مشکل مواجه است. بعد از چاپ هم کتاب را میدهند و میگویند خودت توزیع کن. این کتابها هر چقدر هم خوب باشند به دست مخاطب نمیرسند. حتا کتابفروشیها هم چنین کتابهایی را از ما قبول نمیکنند. من تنها توانستم کتابم را به یکی از کتابفروشیها در تهران بسپارم که خیلی سریع هم به فروش رسید.
شکربیگی سپس درباره تجربهاش از فعالیت ادبی در فیسبوک گفت: من در این فضا شعر منتشر میکنم و فکر میکنم فیسبوک میتواند بسیار به ما کمک کند. فیسبوک انحصارها را شکسته و ما میتوانیم در این فضا با خیل عظیمی از مخاطبان ارتباط داشته باشیم. این برای من تجربه جالبی است. در این فضا من با علاقهمندان شعر آشنا میشوم، کتابهایم را معرفی میکنم و به دست دوستانم میرسانم. در فضای فیسبوک میتوانیم با شاعرانی که پیش از این از آنها فاصله داشتیم بیواسطه ارتباط برقرار کنیم. همچنین در این فضا میتوانیم خود را به دیگران معرفی کنیم و با مخاطبانی ارتباط برقرار کنیم که قبلا به آنها دسترسی نداشتیم. دیگران هم راحتتر با کارمان آشنا میشوند. به طور کلی فضای مجازی خیلی به مخاطبان تمام هنرها کمک میکند. من در فیسبوک هم شعر جدید و هم شعرهای چاپشدهام را منتشر میکنم. معمولا شعرهای چاپشده با معرفی کتابم همراه است.
او همچنین درباره سرقت ادبی در فیسبوک گفت: برای من تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. امکان سرقت ادبی در این فضا وجود دارد. ممکن است ایده شعرتان را هم بردارند، اما به هر حال در کنار هر ویژگی مثبتی، ویژگیهای منفی هم وجود دارد. فکر میکنم به طور کلی محسنات فیسبوک از معایبش بیشتر است. اگر شعرهای شاعری قوی باشد سرقت ادبی نمیتواند زیاد به او آسیب برساند. به هر حال میدانیم که این مسائل جزو عوارض فیسبوک است، اما با مدیریت صحیح این مشکلات کمتر میشوند.
شکربیگی افزود: چون در فیسبوک مخاطبمان بیشتر است، شانس بیشتری برای خوانده شدن داریم. تأثیر و تأثر هم پیشتر خواهد بود. در این فضا با آثار تجربی مواجه میشویم که قبلا به دلیل ممیزی و یا به هر دلیل دیگری آنها را نمیخواندیم. حالا این کارها را میخوانیم. تأثیر میپذیریم، تأثیر میگذاریم و در یک فضای سیال جریانی به وجود میآید.
او در ادامه اظهار کرد: از معایب فیسبوک نیز علاوه بر اینکه برخی افراد از شعر و ایدههای دیگران استفاده میکنند، این است که بعضی افراد تفکرات دم دستی و مبتذل را وارد شعرشان میکنند. بعضی چند جمله را پشت سر هم میآورند و با عنوان شعر منتشر میکنند. با این حال همه اینها لازم هستند و در کنار هم سازنده خواهند بود؛ چرا که مخاطب بعد از مدتی تفاوت اینها را با شعر خوب میفهمد. به هر حال باید روشنگری هم بشود. یادداشتها و مقالات میتوانند مطالبی بیان کنند که شعر خوب را به مخاطب بشاساند، سره را از ناسره جدا کند و این کمککننده است. نباید چیزی را حذف کرد. باید شعر را به مخاطب شناساند.
انتهای پیام