«دوریس لسینگ»، داستاننویس فقید انگلیسی که خبر درگذشتش طی روزهای اخیر دنیای ادبیات را سوگوار کرده، در طول عمر 94 سالهاش یادگاریهایی از جنس واژه را برای خوانندگانش برجای گذاشت.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «دوریس لسینگ»، برندهی نوبل ادبیات 2007 داستانها و رمانهای فراوانی را به رشتهی تحریر درآورد و در میان مخلوقهای جوهرینش، برخی شایسته مرور دوباره و چندباره هستند.
روزنامه هافینگتون پست در گزارشی، به 10 برش ارزشمند از میان گفتههای نویسنده «دفترچه طلایی» اشاره کرده است.
** اگر قرار است کاری را انجام دهی، همین حالا انجام بده؛ شرایط همیشه وفق مراد نیست.
** تو اول باید برای راضی و خشنود کردن خودت بنویسی، نباید نظر دیگران را ملاک کارت قرار دهی. اما نویسندگی راهی برای گذران زندگی نیست، بلکه مهمترین بخش نوشتن، زندگی است. باید طوری زندگی کنی که نوشتنت از دل آن ظهور کند
** تمایل دارم ذهنیتم را به زبان آورم، که این لزوما فکر خوبی نیست (مصاحبه با مجله تایم)
** وحشتناک این است که تظاهر کنی یک کار درجه دو، درجه یک است، یا این که به عشق نیازمندی، اما تظاهر کنی که به آن نیاز نداری و یا علیرغم اینکه به خوبی میدانیم توان نوشتن کار بهتری را داریم، کار خود را دوست داشته باشیم.
** کتاب و داستان خود به من دیکته میکنند که چطور باید نوشته شوند. داستان ابزار روایتش را دیکته میکند (مصاحبه با سایت جایزه نوبل)
** شگفتانگیز است وقتی با ضمیر اول شخص مفرد درباره فردی کاملا متفاوت با خودت مینویسی، چیزهایی درباره خودت دستیگرت میشود. (مصاحبه با پاریس ریویو)
** زمانی که بچهداری میکردم، به خود یاد دادم در زمانهای کوتاه و متمرکز بنویسم. اگر آخر هفته یا یک هفته خالی داشتم، مطالب زیادی را مینوشتم. حال آن عادتها در حال جایگزین شدن هستند... فکر میکنم وقتی فکرم جریان دارد، خیلی بهتر مینویسم. چیزی را شروع میکنیم که ابتدا کمی بریده بریده و بد شکل است، اما بعد به نقطهای میرسی که ناگهان نوشتنت کاملا روان میشود. آنجاست که فکر میکنم دارم خوب مینویسم. وقتی یک جا مینشینم و برای هر عبارت عرق میریزم، خوب نمینویسم.
** به نظرم وظیفه یک نویسنده طرح سوال است. فکر میکنم اگر کسی یکی از کتابهای مرا خوانده باشد، تفاوتی ندارد کدام اثرم باشد، همچون بارش آب بر روی سرش عمل کرده است؛ چیزی که باعث شود آنها به روش کمی متفاوتتر فکر کنند. این همان هدفی است که به نظرم نویسندگان برایش مینویسند
** چه ادبیات به هدفی عملی دست پیدا کند و چه نکند، ما همچنان به نوشتن ادامه میدهیم (مصاحبه با ساترن ریویو)
** تنها یک راه برای مطالعه وجود دارد، این که در کتابخانهها و کتابفروشیها بگردی، کتابهایی را برداری که جذبت میکنند و تنها همانها را بخوانی. وقتی خستهات میکنند، کنارشان بگذاری، بعضی بخشها را نادیده بگیری و هرگز چیزی را به اجبار و به خاطر اینکه بخشی از یک جنبش یا مد است، مطالعه نکنی. به یاد داشته باش کتابی که در 20 یا 30 سالگی حوصلهات را سر میبرد، در 40 یا 50 سالگی دری را به رویت میگشاید. هیچ کتابی را خارج از زمان درستش نخوان. (مقدمه رمان «دفترچه طلایی»)
انتهای پیام