جواد محقق با اشاره به اینکه نگارش کتابهای درسی و راضی کردن همه کار دشواری است، تأکید کرد که برخی چهرههای ادبی در مقابل نظام ایستادند و در کتاب درسی جایی ندارند.
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره وضعیت کتابهای درسی ادبیات گفت: من در سالهایی برخی از این کتابها را تدریس کردهام. البته چند سالی است که بازنشسته شدهام. به هر حال باید تأکید کنم که تألیف کتابهای درسی کار بسیار سختی است و برخلاف تصویری که از بیرون هست، کار آسانی نیست و کسب رضایت جمع کثیری از معلمان ادبیات با سلیقهها، ذوقها و نگرشهای متفاوت بسیار مشکل است؛ چون در تدوین کتابها باید تداوم آنها با کتابهای قبلی و ارتباط و مقدمه شدن برای کتابهای بعدی را درنظر گرفت. همچنین باید بین این کتابها با کتابهای دیگر ادبیات و همچنین با کتابهای درسهای دیگر هماهنگی باشد. از سویی، این کتابها باید امکان طرح سؤال آموزشی و درآوردن لغت را هم داشته باشند، بنابراین تدوین این کتابها انصافا کار سختی است.
او در ادامه گفت: من مؤلف نبودهام، اما چون محل کارم به برخی از مؤلفان این کتابها نزدیک بود، از نزدیک شاهد تلاش آنها بودم و فکر میکنم قضاوت درباره کتابهای درسی باید مبتنی بر نظریات آنها هم باشد.
محقق خاطرنشان کرد: تکتک دوستانی را که من در بخش تألیف کتابهای ادبیات میشناختم، چهرههای شاخص ادبی و فرهنگی بودند و آثار متعددی داشتند. اما مجموعه توان آنها برای تدوین یک کتاب درسی، در حد فردیت آنها دیده نمیشود. چون پارامترهای تألیف کتابهای درسی متنوع است و باید این کتابها در مدارس مختلف تدریس شود، در نتیجه گروه مؤلفان با نظرات متفاوتی مواجه هستند و بنابراین کتابهای ادبیات کتابهای شتر گاو پلنگی هستند که انسجام کافی ندارند. اما کسانی که این کتابها را کنار هم میچینند، یک نگاه پیوستاری دارند که این نگاه باید در همه این آموزهها ساری و جاری باشد.
او در ادامه اظهار کرد: وقتی کسی کتابی را تألیف میکند، هر چه میخواهد، میآورد. اما گاه در بین گروه مؤلفان تضارب آرا هست. در گروه زبان فارسی زمانی که میخواهند دستور بنویسند، برخی به دستور سنتی معتقد هستند و برخی با دیدگاههای زبانشناسی جدید میخواهند به این موضوع بپردازند. در نتیجه در خوشبینانهترین حالت میتوان تلفیقی میان دیدگاه کاملا سنتی و کاملا مدرن ایجاد کرد و این خود آلیاژی را میسازد که نه طرفداران دستور سنتی را قانع میکند و نه هوادارن دستور جدید را. بنابراین باید با نوعی بزرگواری و اغماض به این کتابها نگاه کرد.
این نویسنده درباره زمان مناسب برای بازنگری و تغییر در کتابهای درسی هم گفت: معاونت پژوهش، آموزش و پرورش قرار بود سه یا پنج سال یک بار این کتابها را بازنگری کند، چون بعد از هر تغییر، واکنشهایی از سوی معلمان و خانوادهها صورت میگیرد.
او درباره حذف برخی چهرههای مطرح ادبیات معاصر در کتابهای درسی هم گفت: به صورت طبیعی درباره ادبیات معاصر اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد، چون نویسندهها هنوز خودشان زنده هستند و هواداران آنها هنوز حضور دارند، بنابراین میتوان با درشتنمایی فضایی ساخت که آنها مطرح شوند و لزوما هر چهرهای که بیشتر مطرح شود، شاخصتر و ماندگارتر نیست. به همین دلیل بسیاری از نویسندگانی که کتابهای شخصی هم مینویسند، درباره کسانی که فوت نکردهاند، کمتر مطلبی منتشر میکنند و به زندگان نمیپردازند؛ چون ممکن است اصطکاکهایی به وجود بیاید.
محقق در ادامه نیز گفت: معمولا کسانی که در مقابل یک جریان انقلابی میایستند و با مردمانشان همزبانی نمیکنند و با دشمنان سر سازگاری بیشتری دارند، مورد تأیید هیچ نظامی نیستند که ما دومین نظام باشیم. برخی از این چهرهها در برابر نظام ایستادند و مخالف مردم بودند و جایی در کتابهای درسی ندارند.
او همچنین در پاسخ به اینکه به هر حال برخی چهرهها بخشی از ادبیات ما هستند و آیا این بد نیست که دانشآموزان دیپلمه ادبیات نامی از آنها نشنیده باشند، گفت: شناخت با آموزش فرق دارد. آثار این نویسندگان در کتابفروشیها هست، اما گذاشتن نام این چهرهها در کتابهای درسی از سوی بسیاری از معلمان مورد انتقاد است و به معضل آموزشی تبدیل میشود. از سوی دیگر، ممکن است برخی چهرهها از نظر برخی درشت باشند، اما بسیاری به این چهرهها نقد دارند و نمیتوان در این زمینه به وفاق رسید.
انتهای پیام