"آمریکا الان به هزینه کلی فاجعه عراق فکر میکند- دوستان ما در خاورمیانه به تواناییهای ما شک دارند، نزدیکترین همپیمان ما تمایلی به همراهی ما در سوریه ندارد و مردم ما خسته و ترسان از گرفتاریهایی هستند که میتوانند طولانی مدت باشند. کمتر از یک دهه پس از اینکه سندروم ویتنام التیام یافت، سندروم عراق جای آن را پر کرد."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در حالی ظاهرا با توافق به دست آمده میان واشنگتن و مسکو و پذیرش موضوع از سوی سوریه احتمال حمله آمریکا کاهش یافته، با این حال بحث بر سر مشروعیت اقدام خودسرانه آمریکا و اینکه آیا آمریکا این حق و حتی توانایی را دارد که در همه تحولات جهانی مداخله کند، موضوعی است که همچنان مورد بحث است. روزنامه آمریکایی واشنگتنپست در همین زمینه در تحلیلی نوشته است: «پرسش اینجاست که آیا این احساس بر سیاست حکمفرما خواهد شد یا خیر. آیا اقدام بنا بر ادله اشتباه در عراق ما را از اقدام بنا بر ادله درست در سوریه منع میکند یا خیر. روز جمعه؛ در آنچه یقینا بهترین لحظه زندگی جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا بود وی چالش در سوریه را به وضوح برای مردم این گونه بیان کرد: اکنون ما میدانیم که پس از یک دهه درگیری مردم آمریکا از جنگ خسته شدهاند، حرف مرا باور کنید. من هم خستهام. اما خستگی نباید باعث شود از مسئولیتمان شانه خالی کنیم.
"مسئولیت ما". این دیگر چیست؟ از ما چه میخواهد؟
در وهله اول "ما" یعنی همه ما- آمریکا، نه تنها رئیس جمهور. حقیقت بحث پایان ناپذیر درخصوص محدودیتهای قدرت اجرایی هرچه باشد، حق با باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا بود که از اعضای کنگره به عنوان نمایندگان مردم آمریکا بخواهد که به وی ملحق شوند اما واکنش به اقدامات بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه علیه مردمش را مورد سنجش قرار داد.
اما چرا این امر مسئولیت این کشور است؟ حقیقت تلخ این است که آمریکا تنها کشوری در دنیاست که ظرفیت آن را دارد که به استفاده هولناک حکومت سوریه از سلاحهای شیمیایی به گونهای پاسخ دهد که او را از تکرار آن باز دارد.
داشتن دوستان و هم پیمانانی که همراه آمریکا باشند خوب است. اما از نقطه نظر نظامی مطلقا نیاز نیست. اگر آمریکا اقدام کند ممکن است دیگر کشورها نیز از آن پیروی کنند - یا دست کم پیشنهاد حمایت دهند. اگر ما این کار را نکنیم هیچ کس دیگر این کار را انجام نخواهد داد.
اگر شما توانایی انجام کاری را نداشته باشید این بدین معنی نیست که بگوییم مسئولیت انجام آن را دارید. ضرورتا این گونه نیست که اگر توانایی انجام کاری را داشته باشید مسئولیت انجام آن را هم دارید. این به آن معنی است که نمیتوانید از سوال شانه خالی کنید!
چه بخواهم چه نخواهیم آمریکا تضمین کننده نظم جهانی است که ابتکار عمل آن به دست ماست. در این نقش، ما منافع عمومی و جهانی را تأمین میکنیم؛ یعنی اشکال ثبات و امنیت مانند آزادی دریاها که از آن، نه تنها ما، بلکه دیگران نیز سود میبرند.
حقیقتا ثبات و امنیتی که این کشور فراهم میکند به دیگر ملل اجازه میدهد بدون پرداخت هزینهای از آن استفاده کنند و بدون کمک به روند آن از آنچه ما انجام میدهیم سود برند. مردم آمریکا نیز آنچنانکه انتظار میرود از این خشمگین میشوند و هنگامی که یک مداخله خارجی نتیجه منفی میدهد، آنها میخواهند از نقش جهانی این کشور بکاهند.
این در حالی است که آمریکاییها، شاید بیش از هر کس دیگری از نقش پیشگامی که این کشور در دنیا بازی میکند سود میبرند. اگر دیگران باورشان این باشد که ما دیگر مشتاق تقبل مسئولیتهای رهبری نیستیم، وظیفه رهبران آمریکایی است که به مردم یادآوری کنند چیزهای زیادی برای از دست دادن داریم.
این حقایق عمومی پرسش ویژهای را که اکنون پیش روی کشور است حل نمیکند. هدف رئیس جمهور آمریکا در سوریه بازدارندگی است نه تغییر رژیم. این رویکرد شامل نیروی زمینی نمیشود و اقدامات انجام شده باید خطر اینکه یک آمریکایی در دستان اسد گرفتار شود را به حداقل برساند.
اوباما و کنگره باید این احتمال را مورد سنجش قرار دهند که بازدارندگی موثر ممکن است مستلزم هدف قرار دادن سرمایههای رژیم (مانند نیروی هوایی اسد) فراتر از سرمایههایی که در حمله با گازهای سمی به کار برده شد، باشد.
اوباما با پیگیری اجازه برای استفاده از نیروی نظامی، نظام سیاسی را در معرض یک آزمایش قرار داده است. آیا کنگره توانایی برخورد جدی با موضوعات جدی را از دست داده است؟ آیا رئیس جمهوری میتواند مردم بیمیل را ترغیب کند که از وی پیروی کنند؟ او قادر به انجام این کار نخواهد بود مگر اینکه با تمام وجود و بدون بیمیلی و تردید حقانیت خود را اثبات کند.
کری گفت، چیزی که به طور ضمنی توضیح داده شده این است که سوریه چیزی فراتر از منافع ماست، آنچه که ما اکنون انجام میدهیم عمیقا درباره این است که ما که هستیم. ما کشوری هستیم که تلاش کرده است، البته نه همیشه موفقیت آمیز؛ اما همیشه تلاش کرده به مجموعهای از ارزشهای جهانی که ما براساس آن زندگی و آرمانهایمان را سازماندهی میکنیم، احترام بگذارد. جنایت بر ضد وجدان، جنایت بر ضد بشر، جنایت بر ضد اصول بنیادین جامعه بینالملل، بر ضد هنجار جامعه بینالملل- برای ما مهم است و برای آن که ما که هستیم هم مهم است و برای رهبری و اعتبار ما در دنیا اهمیت دارد.
اوباما باید این اندیشه را از دفتر ریاست جمهوری آمریکا به مردم آمریکا نیز منتقل کند. او باید به گونهای همه جانبه آماده باشد تا بتواند در جنگ سختی که در کنگره در گرفته پیروز شود. یک چیز روشن است: باخت، ریاست جمهوری وی و چیزهای زیاد دیگری را بر باد خواهد داد.»
انتهای پیام