نوع پوشش جدید امسال عدهای از زنان و دختران که در میان مردم به «ساپورتپوشی» شهرت یافته، حرف و حدیثهای زیادی را بوجود آورده است. عدهای معتقدند چنین پوششی خلاف هنجارهای متعارف اجتماعی و فرهنگی بوده و در بلندمدت ممکن است روابط سالم اجتماعی بهویژه بنیان خانوادگی را دچار آسیب جدی کند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقهی مرکزی، پوشیدن البسه تنگ برای زنان و دختران از سوی اغلب خانوادههای ایرانی پذیرفته نیست و به گفتهی آنان سبب تحریک مشاهدهگران شده، آنان را در معرض آسیبهای اخلاقی و اجتماعی قرار میدهد.
در همین ارتباط، «محمدرضا فتحی»، یک کارشناس ارشد جامعهشناسی شهری در گفتوگو با خبرنگار ایسنا میگوید: مخالفان پوشش جدید، آن را نوعی محرک جنسی میدانند که زمینه را برای بروز آسیبهای اجتماعی مهیا میکند اما این نکته نیز در بررسی گرایش جوانان به این نوع پوشش یا دیگر پوششهای جدیدی که تطابق چندانی با فرهنگ رسمی و عرف جامعه ما ندارند حائز اهمیت است که محرک و نیاز انسانها در دو سطح فیزیولوژیکی و سطح اجتماعی قرار دارد یعنی انسانها همانطور که به غذا و مسکن نیاز دارند به احترام و کسب پایگاه اجتماعی هم نیازمندند.
وی ادامه میدهد: افراد در جامعه، پایگاههای اجتماعی گوناگونی دارند، هر فرد در جامعه در مجموعهای از موقعیتهای اجتماعی هستند که اصطلاحاً «شبکۀ پایگاهی» نامیده میشود. برآیند ترکیبی همهی این پایگاههای اجتماعی، رفتار و موقعیت اجتماعی فرد را در جامعه تعیین میکند.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی شهری میافزاید: «ساپورتپوشان» در یک محله یا شهر، بهطور انتزاعی یک شبکهی پایگاهی تشکیل میدهند که پیوندی شکننده دارد. این شبکهها چون منبعث از مُدگرایی جدید هستند اغلب زود میآیند و میگذرند. در برخی شبکههای پایگاه اجتماعی افراد، انسجام بیشتری دارند و این زمانی است که مجموعهی پایگاههای اجتماعی یک فرد، هماهنگی و ارتباط همسویی با یکدیگر داشته باشند. در مقابل، برخی شبکههای پایگاه اجتماعی تنشزا و حالت بحرانزایی دارند و این وضعیت وقتی بوجود میآید که مجموعۀ پایگاههای اجتماعی یک فرد در تضاد یا تعارض با یکدیگر باشند.
فتحی در بیان نظر شخصیاش اظهار میکند: من معتقدم ساپورتپوشی از سوی بانوان، صرفنظر از محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی، در ذات خود نوعی اعلام هویت اجتماعی از سوی افراد است. باید پذیرفت که با گسترش شهرنشینی و رشد طبقهی متوسط در جامعه ایرانی، سبک زندگی عمیقاً تغییر کرده است. به تعبیر این جامعهشناس «سبک زندگی» مجموعهای از صورتهای نو و بدیع است که به شکل نمونههای خاص در زبان، مُد، حرکات بدنی و موسیقی تجلی مییابد. سبک زندگی مجموعهای کم و بیش از عملکردهاست که فرد برای بیان یک روایت متفاوت از خود و زندگیاش به کار میبرد و پوششهای تازه در چارچوب مُد و مُدگرایی فقط یکی از آنهاست.
وی یادآور میشود: دقت کنیم که چند سال پیش هم مانتوهای کوتاه رایج و به آرامی از سوی استفادهکنندگان کنار گذاشته شد چون مُد، زمانی بوجود میآید و مدتی بعد اضمحلال مییابد. رویکرد جوانان و بهویژه دختران به استفاده از قلیان را میتوان در همین چارچوب تببین کرد.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی شهری میافزاید: در شهری چون ساوه یا اراک به تبع صنعتی شدن طی دو دههی پیشین، سه اتفاق مهم حادث شد، شهرنشینی، تراکم جمعیت و حاشیهنشینی.
فتحی ادامه میهد: زندگی شهری نه تنها بر سازمان اجتماعی، که بر نگرش اجتماعی افراد نیز تأثیر میگذارد، گروهها و قومیتهای همگن اجتماعی دستخوش تغییر میشود و افراد در مسیر تلاش برای رها شدن از کنترل شدید فرهنگ رسمی، به خرده فرهنگها رو میآورند.
وی میگوید: اتفاقاً خرده فرهنگهای جوانان، پیچیدهترین شکل فرهنگ غیررسمی است چون جوان از یکسو خود را متعلق و مقید به رعایت هنجارهای گروه مرجع میداند و از سویی برای رهایی از سیطرهی نظارت آن تلاش میکند. بررسی رویکرد جوانان و بهویژه دختران به «ساپورتپوشی» و مصرف قلیان در انظار عمومی، سادهترین مثالهای دم دستی برای تبیین ماجراست.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی شهری تصریح میکند: خصوصیات زندگی شهری شامل احساس بیگانگی، رهایی، از همپاشیدگی نظام فرهنگ سنتی و تنهایی در جامعه است. در این مرحله ارتباطات متصل در جامعه سنتی گسسته شده و جای خود را به رهایی داده است. رهایی از این بابت که هویت فرد از نگاه دیگران پنهان میماند و شخص، خود را آزاد و رها در جمعیت انبوهی از سایرین مییابد و احساس آزادی به او فرصت میدهد برای درهم شکستن قید و بندهای زندگی سنتی در جامعه اولیه، اتفاقی که دانشمندان جامعهشناس اصطلاح «شوک فرهنگی» به آن اطلاق میکنند.
به اعتقاد فتحی هر کدام از این پدیدههای اجتماعی به تولید رفتارهای خاص از سوی کنشگران منجر میشود که ایجاد هویت بصری جدید در قالب نوع پوشش، سادهترین و صریحترین شیوهی تعریف پایگاه اجتماعی خویشتن برای مخاطبان است.
وی میگوید: دقت کنیم که مثلاً داشتن اتومبیل آخرین مدل برای نمایش پایگاه اجتماعی و توسل به ابزارهای ثروت و قدرت برای تعریف منزلت، پایگاه اجتماعی و تفاخر شخصی قطعاً برای همگان ممکن نیست اما با ابزار پوشش و لباس، شخص با کمترین هزینه به ارضای نیاز درونی خویش برای همرنگی اجتماعی میپردازد یعنی تبعیت از خرده فرهنگ جاری و ساری در زیر پوست جامعه. نهایتاً در تراکنش میان فرد، جامعه و هنجارهای موجود، شخص به خرده فرهنگهای زندگی شهری رو میآورد تا از اضطراب درونی خویش بکاهد.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی شهری میگوید: خرده فرهنگها در زندگی شهری با سه کارکرد مبارزه با احساس بیگانگی، تأمین نیازهای اولیه، اصلی و هویتبخشی جدید به کمک افراد شهری میآیند. از همینرومعتقدم «ساپورتپوشی» صرفاً یک خرده فرهنگ شهری است نه بیشتر. فرد در مواجهه با احساس بیگانگی از جامعه، به همرنگی اجتماعی رو میآورد، خود را در جامعه رها ساخته، به تعبیر عامیانه برای اینکه رسوا نشود، خود را همرنگ جماعت میکند.
فتحی دلیل دیگر بر انتخاب این نوع پوشش را، فرض بر مقاومت فرهنگی در برابر نهاد فرهنگ رسمی جامعه میداند و میافزاید: وقتی شخص دریابد که فرهنگ حاکم بر جامعه به دنبال مهار کردن او به تبعیت از هنجارهای تعیین شده از پیش است لاجرم دست به نوعی مقاومت فرهنگی در مقابل آن میزند. بهویژه جوانان، تسلیم محض در برابر فرهنگ سنتی را برنمیتابند و مترصد فرصتی برای نمایش سرپیچی از هنجارهای موجود میمانند.
به گفتهی این معلم نمونهی کشوری، «ساپورتپوشی» دقیقاً چنین ابزاری را در اختیار افراد میگذارد، برای یک دختر جوان دانشجو یا دانشآموز این نوع پوشش، فرصتی برای اعلان هویت مستقل اجتماعی از طریق درهم شکستن هنجارهای اجتماعی است. جوان یا نوجوان وقتی میفهمد که ساپورت پوشیدن زیر نگاه تیزبین دیگر کنشگران اجتماعی است متقابلاً با چنین پوششی سعی میکند سیگنالهایی دال بر محکوم کردن هنجارهای سنتی و حتی مقبول اجتماعی را به بینندگان ارسال کند تا قرائت رسمی از فرهنگ غالب را نفی کرده باشد.
فتحی میافزاید: اما شیوهی برخورد فرهنگ رسمی با چنین نوع پوشش و مُدگرایی، نحوه رفتار بعدی کنشگران اجتماعی را تعیین میکند، اگر نحوهی برخورد، جنبهی اقناعی داشته باشد، کنشگران را به تأمل در تداوم رفتار واداشته و اگر جنبهی اجبار و آمرانه داشته باشد، دو شیوهی رفتاری ممکن است حادث شود یا شخص را به مقاومت بیشتر و قویتر برای متلاشی کردن هنجارهای سنتی واداشته یا او را به فردی منزوی، افسرده و گوشهگیر تبدیل میکند که رفتار بعدی او در قالب پناه بردن به تفریحات ناسالمی چون مصرف روانگردان، قلیان و حتی مواد مخدر به دور از چشم ناظران فرهنگ رسمی، تجلی مییابد.
وی میافزاید: پیامدهای شدیدتری که بر احساس ناتوانی فرد در مواجهه بر شوک فرهنگی مترتب است میتواند در آسیبهایی چون خودکشی، خیانت به همسر و حتی ارتکاب جرایم خشن ظاهر شود.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی شهری با بیان اینکه «ساپورتپوشی» در ذات خود گرایش به نوعی مُد لباس است که امری عادی و رایج در جوامع امروزی تلقی میشود، یادآور میشود: طبعاً پوشش صددرصد متناسب با هنجارهای فرهنگی و مذهبی در جامعه ما امری مطلوب، ایده آرمانی و هدف غایی است اما آنچه امروز به عنوان واقعیت موجود قابل مشاهده است، الگوپذیری کنشگران اجتماعی از رسانههای جمعی، تنوعطلبی و تغییر مداوم ذائقه در پوشش، غذا و تفریحات مدرن است.
فتحی خاطرنشان میکند: با پدیدههای زندگی مدرن شهری باید عالمانه برخورد کرد.
کدخبرنگار: 10006
انتهای پیام