آمریکا خود را برای حمله به سوریه آماده میکند. این روندی است که فضای رسانههای آمریکایی، غربی و عربی همپیمان در منطقه نشان میدهند. موضوع بکارگیری سلاح شیمیایی در غوطه شرقی در اطراف دمشق دلیل و حجت آمریکا برای این اقدام است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از بیروت، آمریکاییها رسما اعلام کردهاند که منتظر تصمیم شورای امنیت برای این حمله نخواهند ماند و به شکل مستقل در قالب همپیمانی با متحدانشان در این راستا تصمیم میگیرند. آمریکا و همپیمانانش حتی پای خود را فراتر از این گذاشتهاند و دیگر منتظر نتیجه تحقیقات بازرسان ملل در دمشق هم نمیمانند.
در طرف دیگر روسیه با اعتقاد راسخ میگوید ارتش سوریه از سلاح شیمیایی استفاده نکرده بلکه سناریویی است که مخالفان نظام هماهنگ با جنگ رسانهای آمریکا همزمان با حضور بازرسان سازمان ملل در دمشق (در فاصله چند کیلومتری محل استقرار بازرسان در دمشق) تدارک دیدهاند تا حجتی برای حمله نظامی غربی به سوریه پیدا کنند.
قرائتهای متفاوتی از تحولات کنونی سوریه و احتمالات حمله آمریکا به این کشور وجود دارد که در آن بیش از هر چیز به نقش آمریکا و روسیه در آن پرداخته شده است.
قرائت اول:
1- آمریکا خودکامه و خودسرانه در این زمینه به مثابه ژاندارم جهانی عمل میکند. این رویه واشنگتن نشان میدهد لگد مال کردن نظام حقوقی بینالمللی کار آسانی است. از همین منظر آیا آمریکا در قالب برنامه صلحآمیز هستهای ایران، فردا به همین شکل با تهران برخورد نخواهد کرد؟ آیا رسیدگی به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و اعمال مجازات بر عهده آمریکا است؟ اگر نظر بازرسان سازمان ملل در استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه بدون اثر و بیفایده است پس آنها برای چه هدفی عازم دمشق شدهاند؟ آیا برای این بوده که سناریوی حمله به سوریه تکمیل شود؟ آیا سازمان ملل در جرم محتمل آمریکا دخیل است؟ آیا حضور هیأت بازرسان سازمان ملل در سوریه دادگاه بینالمللی جدید از نوع دادگاه بینالمللی رفیق حریری است که بالاخره حزبالله را به عنوان متهم اصلی ترور معرفی کرد؟
2- ظرف دو هفته اخیر صدها تن سلاح و ادوات نظامی از طریق ترکیه برای مخالفان مسلح وارد سوریه شده است؛ ترکیهایی که به عنوان عضو ناتو اعلام کرده است، بدون نظر شورای امنیت سازمان ملل به همپیمانی بینالمللی برای حمله به سوریه خواهد پیوست. از سوی دیگر، سعودیها ارتشی جدید از مخالفان سوریه در اردن تدارک دیده و آماده هستند تا در صورت برهم خوردن معادلات نظامی از منطقه درعا وارد این کشور شوند. بر اساس اطلاعات به دست آمده، مخالفان مسلح اخیرا توسط قطر و باز هم از طریق ترکیه به موشکهای حرارتی که قابلیت مواجهه با هواپیما و نیروهای زرهی را دارد، مجهز شدهاند. همزمان با این امر تدارک نیروی انسانی جدیدی در منطقه حلب و حماه از سوی مخالفان صورت گرفته تا در نتیجه حمله احتمالی آمریکا ضمن تسلط بر حلب بار دیگر به سوی حمص و القصیر حرکت کرده و با ایجاد شکاف در وسط سوریه راههای ارتباطی دمشق با مناطق ساحلی سوریه را قطع کرده و بار دیگر خطوط تماس و حمایت لجستیک از طریق لبنان را برقرار کنند؛ معادلهای که بار دیگر مقاومت اسلامی را از مناطق شرقی و شمال لبنان در مرزهای مشترک با سوریه به محاصره و زیر آتش خود قرار خواهد داد. آیا همه این امور و از جمله حضور بازرسان سازمان ملل تدوین و تکامل سناریوی حمله فراگیر آمریکا به سوریه است؟ آیا آمریکا برای ایجاد توازن در معادلات نظامی سوریه (آن چنان که که پیشتر اعلام کرده بود) در صدد ایجاد زمینه برای تسلط مخالفان نظام در مناطق هممرز با اردن است یا مناطق حلب،حمص و القصیر را نشانه گرفته است؟
3- سقوط دولت مرکزی سوریه نمیتواند هدف آمریکا باشد زیرا این فرضیه به معنای قدرت گرفتن کامل نیروهای سلفی و تکفیری همپیمان با القاعده است. نتیجه طبیعی چنین معادلهای تقویت پایههای دولت اسلامی عراق و شام و جبهه النصره در سوریه است. ارتش موسوم به آزاد سوریه در مقابل این دو نیروی نظامی عددی به شمار نمیرود پس ائتلاف ملی سوریه (ائتلاف مخالفان مستقر در استانبول) با سقوط دولت مرکزی نقش یک حاکمیت و دولت را پیدا نمیکند. نتیجه طبیعی قدرت یافتن نیروهای تکفیری و سلفی، انتقال بحران نظامی به لبنان و توسعه درگیریها در عراق است. آیا آمریکا به دنبال این سناریو است؟ همه شواهد نشان میدهد که آمریکا نمیخواهد چنین فرضیهای شکل بگیرد؛ پس آمریکا به دنبال چیست؟ و باز شواهد نشان میدهد آمریکا همچنان به دنبال تبدیل سوریه به سرزمین سوختهای است که از معادلات منطقه و از جمله همپیمانی با ایران محو شده، نقش محوری خود به عنوان پایگاهی استراتژیک برای روسیه را از دست داده و میدان تاخت و تاز تروریستهای تکفیری و سلفی باشد که تا سالها منشا اغتشاشات و ناامنیهای منطقه بشود. در این حال، حمله احتمالی آمریکا به سوریه در حقیقت حمله اسرائیل به سوریه است که به نیابت از سوی ارتش آمریکا صورت میگیرد.
قرائت دوم:
روسیه در این بین کجای داستان قرار گرفته است؟ آیا روسیه به نقش واقعی خود برای جلوگیری از حمله غرب به رهبری آمریکا اقدام کرده است؟
1- آمریکاییها نشست مشترک خود با طرف روسی را که قرار بود چهارشنبه در لاهه برگزار شود، لغو کردند. این اقدام یکجانبه آمریکاییها چند روز پیش هم صورت گرفت و نشست مشترک پوتین با اوباما در اوایل ماه سپتامبر را لغو کردند و از قضا لغو هر دو جلسه فقط به دلیل مسائل سوریه بود اما روسیه چه موضعی اتخاذ کرد؟
مسکو در برابر این دهنکجی واشنگتن فقط اظهار تأسف کرد و بس. اگر روسها پیامهای سری کوبندهای برای طرف آمریکایی فرستادهاند کسی از آن با خبر نیست اما آنچه که در محافل رسمی از سوی روسیه به میان آمد، در محدوده تأسفها و اظهار ناراحتیها پایان یافت. آیا روسیه نمیتوانست مواضع تندتری در قبال آمریکا اتخاذ کند؟
2- آمریکا در قبال اشغال عراق و ادامه اشغال این کشور از همه همپیمانانش بهره برد. همین کار را با افغانستان انجام داد. از همه نوع وسایل نظامی نیز برای اهداف خود سود برد و همه قوانین بینالمللی را نیز دور زد و همه اینها برای هدفی جز اشغال نبوده است. آیا روسیه نمیتواند از همپیمانانش و از سلاحهای پیشرفتهاش نه برای اشغال بلکه برای حمایت از یک همپیمان استراتژیک استفاده کند؟ چرا روسیه در ارسال سلاحهای جدید و مدرن با کارشناسان روسی در این مقطع به سوریه خودداری میکند؟ چرا دولت روسیه پاسخهای آتشین به حرارت سخنان هجومی و تجاوزکارانه آمریکاییها ، انگلیسیها و فرانسویها نمیفرستد و مثلا چرا نمیگوید حمله به سوریه حمله به روسیه است؟ مثلا چرا نمیگوید به حملات احتمالی آمریکا به سوریه با شدت پاسخ میدهد؟ آیا روسیه در همپیمانی با سوریه در تردید به سر میبرد؟ این در حالی است که مسکو رسما اعلام کرده است موضوع استفاده از سلاحهای شیمایی به مخالفان نظام سوریه مربوط میشود و همه داستانسراییها درباره دخالت ارتش سوریه فقط برای سناریوسازی و توجیه حمله نظامی به این کشور است. در همین حال، روسیه میداند سقوط سوریه و قدرت یافتن نیروهای تکفیری و سلفی و انتقال موج آن به آسیای میانه امنیت ملی این کشور را به شدت تهدید خواهد کرد. با این همه، چرا روسیه جواب کوبنده به آمریکا نمیدهد؟
3- و از همه مهمتر چرا روسیه از قدرت چین در این مرحله در برابر آمریکا استفاده نمیکند؟ برای همه این سوال مهم وجود دارد چرا چین موضعی جدی و تعیینکننده در برابر حمله احتمالی آمریکا تاکنون اتخاذ نکرده است؟ آیا روسیه نمیتواند قفل زبان سیاست خارجی چین را در حمایت کامل از سوریه باز کند؟ آیا روسیه برای بسیج هم پیمانان سنتی خود در مقابل آمریکا فاقد توانایی است.
در هر حال آزمون روسیه با سوریه، آزمون نقش مسکو در روابط بینالملل است و آن چه از مواضع روسها بر میآید، آنها نمیخواهند در این پرونده سنگین و تعیینکننده پا پس بکشند اما همه اینها در پرتو این سوال است که آیا روسیه حاضر است قیمت حفاظت از همپیمان استراتژیک خود در خاورمیانه را پرداخت کند؟
قرائت سوم:
اما در کنار همه این نگاهها، قرائت دیگری از تحولات سوریه در منطقه وجود دارد که میگوید آمریکا در تلاش است ضمن تشدید لهجه ضدسوریاش، گذرگاهی برای خروج از بنبست تهدیدات مکررش پیدا کند. از جمله نشانههای این قرائت میتوان به این موارد اشاره کرد:
- تماس تلفنی جان کری، وزیر خارجه آمریکا با ولید المعلم، وزیر خارجه سوریه پس از قطع دوساله رسمی روابط دو کشور
- سفر جفری فلتمن، سفیر سابق آمریکا در لبنان و معاون کنونی دبیرکل سازمان ملل متحد به تهران
- اعزام بازرسان سازمان ملل به دمشق
- موافقت سوریه با چراغ سبز روسیه جهت حضور بازرسان
- حضور سلطان قابوس پادشاه عمان در تهران
- تهدیدات نظامی آمریکا از طریق دریای مدیترانه با توجه به وجود 16 کشتی جنگی و یک زیردریایی روسیه در این دریا
بر اساس این قرائت، ممکن است در لحظات پایانی این بحران، سازشی صورت گرفته و معادلهای غیرنظامی و یا معادله نظامی بسیار محدود از آن خارج شود که متأثر از نتایج کمیته تحقیقات کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه باشد تا آمریکا آبرومندانه راه عقبنشینی پیدا کند.
انتهای پیام