در تازهترین نشست انجمن ادبی بوطیقا مجموعه غزل «تقویم تماشای تو» سروده عباس کریمی عباسی با حضور شاعر و منتقدان در خانه فرهنگ کاووسیه نقد و بررسی شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در ابتدای این نشست عباس کریمی عباسی ضمن شعرخوانی به گزینش برخی از شعرهای دو دهه گذشته در این کتاب اشاره کرد و توضیح داد: برخی اشعار ضعیفتر و حتا قویتر را حذف کردهام تا کتاب از یکدستی موضوعی و ساختاری بهرهمند باشد.
* ضرورت وجود جسارت در شعر
در ادامه، علیرضا بهرامی به عنوان اولین منتقد نشست با اشاره به حضور هزارساله غزلی که هنوز سروده میشود، گفت: غزل تنها قالب شعری است که به دلایل تاریخی و اقبال عمومی سیر تکوینی بسیار طولانی و پیوستهای داشته و دیگر قالبها به اندازه غزل دچار تطور نشدهاند.
این شاعر افزود: به موازات این تغییرات، زبانی که امروز صحبت میکنیم با 200 یا 500 سال پیش متفاوت است و این اتفاق در غزل معاصر نیز تأثیر داشته است. یکی از مؤلفههای غزل معاصر، رفتارهای غیرکلیشهیی بود که متأسفانه بیشتر از آنکه در خدمت غزل باشند، در خدمت مانیفستهای شخصی بودند و البته همین هم باعث شد تا پیشنهادهایی در زمینه غزل معاصر داشته باشیم که ردیفهای خاص، تقطیعهای جدید و برخوردهای عجیب و غریب با عروض از آن جمله است.
بهرامی ادامه داد: حالا باید دید که «تقویم تماشای تو» کجای این غزل معاصر قرار میگیرد. در اینجا ما استثنائا شخصیت متین، آرام و مؤدب شاعر کتاب را میشناسیم که در اشعارش هم مشخص است و البته این صفات برای شعر در جامعه امروز ما حسن نیست، چرا که سرعت تحولات به قدری است که شعر از انسانی که آن را میآفریند، جلو میزند.
این شاعر و روزنامهنگار با اشاره به اینکه این کتاب جسارت مشهودی غیر از یکی دو مورد ندارد، گفت: همین موضوع سیر غزلنویسی کریمی را کند و با طمأنینه میکند. البته خیلیها که هنجارها را به چالش کشیدهاند نیز به بیراهه رفته و در انتها به یک عنصر نامطلوب بدل شدهاند، چرا که در این زمینه نباید افراط و تفریط کرد.
بهرامی با اشاره به سابقه 20 ساله کریمی در نقد ادبی و شعر گفت: از کسی که چنین سابقهای دارد، انتظار میرود از زبان امروز استفاده کند و همینطور از قافیههای انفجاری؛ در حالی که علیرغم چینش خوب اشعار که تنوع خوبی دارند و این به تجربه شاعر و مخاطبشناسی خوب وی بازمیگردد، برخی عبارات نظیر «از آستان لبت خندهای تعارف کن» امروزی نیست و انتظار بیشتری از او در این زمینه میرود.
* درون خود یک ازرا پاوند داشته باشیم
هادی خورشاهیان منتقد بعدی بود که ضمن اشاره به این موضوع که هر کتابی برای وی قابل احترام است، اما هر کتابی باید در ژانر خودش موفق باشد، غزلی را که نام کتاب از آن برگرفته شده بود، خواند و گفت: در این غزل حسنها و حعایبی هست که در کل کتاب تسری دارد. در هر متنی دو حاکمیت وجود دارد؛ یکی تسلط مؤلف بر متن و دیگری متن بر خواننده که هیچکدام را در این کتاب ندیدم و با شاعری روبهرو هستیم که اشعار 20 سال پیش وی با حالا تفاوتی ندارد.
این شاعر افزود: متنهای عباس کریمی در بافت آفریده نشده، مثل همین جنگ جمل یا تاج محل که در این غزل مشاهده میشود. من خودم هر شعری درباره قطار گفتهام، در قطار بوده و زمانی بوده که در آن حضور داشتهام و شعر در متن آفریده شده است.
او پس از صحبتهایی درباره رمانهای احمد محمود و محمود دولتآبادی و سیر داستاننویسی در ایران، افزود: یک بار الیوت شعری کلاسیک در حدود 800 بیت سرود و آن را به ازرا پاوند که نوگرا بود داد و وی حدود 400 بیت از آن را کم کرد تا شعر تبلور پیدا کند. خوب است که ما هم درون خود یک پاوند داشته باشیم و یک الیوت و خودمان برای خودمان علامت سؤال ایجاد کنیم و خودمان جواب آن را بدهیم.
* تلمیح فراموش شده است
حامد ابراهیمپور، مسؤول نشستهای بوطیقا، منتقد بعدی برنامه بود که با اشاره به شاخههای مختلف نقد و اینکه هر کتاب باید با توجه به محتوا و ساختار خودش بررسی شود، گفت: در اینجا ما باید ساختارگرایانه برخورد کنیم، چرا که با غزل طرف هستیم که ساختاری پذیرفتهشده دارد.
این شاعر افزود: باید بگویم که از کریمی به عنوان منتقد سینما و مدرس داستاننویسی انتظار میرود که غزلهای روایی خوبی داشته باشد، اما در کتاب دیده نمیشود که به احتمال و بر طبق گفته وی در ابتدای برنامه، ممکن است برای کتاب بعدی درنظر گرفته شده باشد. منتها آنچه در کتاب مشهود است و دوستان درباره ان صحبت نکردند، تسلط ساعر بر صنایع ادبی است که نباید نادیده گرفته شود.
او ادامه داد: استعاره یکی از مواردی است که در کتاب دیده میشود، مثل مصرع «قد میکشی میان من و سرو میشوی» در صفحه 47 کتاب یا در همین صفحه «درویش گونهام همه خاک است فرش من».
ابراهیمپور افزود: «تقویم تماشای تو» کتاب تلمیح و مراعات نظیر است. من در کمتر کتاب تازهای تلمیح دیدهام و تقریبا فراموش شده است، چون شاعران کمتر مطالعه میکنند تا به موضوع یا واقعه اشاره داشته باشند. در صفحه 59 بیتی است با این مضمون؛ «دل برنگرد و پشت سرت را نکن نگاه/ اینجا نمان برو همهات سنگ میشود» که به داستان حضرت لوط و سنگ شدن زن وی در کتاب مقدس اشاره دارد.
این شاعر ادامه داد: در صفحه 65 نیز چینی تنهایی ارجاع وی به شعر سهراب سپهری است و همینطور در صفحه 9 علاوه بر تملیح، صنعت حسن تعلیل را هم مشاهده میکنیم در این بیت؛ « نه تاق سنگی کسرا فقط به هم میریخت/ که از عبور تو دیوار چین ترک میخورد». من این کتاب را دوست دارم، چون خودم اهل ارجاعم و از آن لذت میبرم.
او در ادامه به صنایع دیگری چون جناس، تضاد، حسآمیزی، تضمین، ایهام و کنایه در کتاب با شاهد مثال اشاره کرد و در پایان ضمن اشاره به اینکه برخی ترکیبسازیهای کتاب مثل انار حوصله یا دست معجزه را دوست نداشته است، گفت: تنوع اوزان عروضی در کتاب خیلی خوب است و من کمتر شاعری دیدهام که توانایی سرودن در اوزان مختلف را داشته باشد؛ در حالی که در هشت شعر اول کتاب هفت وزن مختلف عروض داریم که تفاوت زیادی با هم دارند و باعث تنوع «در تقویم تماشای تو» میشوند.
انتهای پیام