یک ایران‌شناس:

معرفی چهره‌ها از طریق «گردشگری» جلوی مصادره آن‌ها را می‌گیرد

یک پژوهشگر حوزه‌ی ایران‌شناسی گفت: «گردشگری ادبی» در دنیا پرطرف‌دار است و ما هم باید به این رشته رونق دهیم. اگر از این طریق، چهره‌های ادبی خود به دنیا معرفی کنیم، دیگر هر کشوری نمی‌تواند این چهره‌ها را مصادره کند.

یک پژوهشگر حوزه‌ی ایران‌شناسی گفت: «گردشگری ادبی» در دنیا پرطرف‌دار است و ما هم باید به این رشته رونق دهیم. اگر از این طریق، چهره‌های ادبی خود به دنیا معرفی کنیم، دیگر هر کشوری نمی‌تواند این چهره‌ها را مصادره کند.

امیر هاشمی‌مقدم در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تأکید کرد: باید بتوانیم ادیبان و شاعران ایرانی را به دنیا معرفی کنیم تا هر کشوری نتواند آن‌ها را به نام خود مصادره کند.

وی با بیان این‌که در زمینه‌ی معرفی مشاهیر ایرانی به مطالعه‌ی رفتار کشورهای دیگر نیاز داریم، اظهار کرد: باید ببینیم کشوری مانند ترکیه چه می‌کند که مقبره‌ی مولوی را به مرکز ثقل گردشگری تبدیل کرده است؟ جمهوری آذربایجان نیز در این زمینه دست و پا شکسته و خام به تقلید از سیاست‌های ترکیه می‌پردازد. باید مطالعه کنیم تا بدانیم چه اتفاقی افتاده است که تمام دنیا شکسپیر را می‌شناسند؟ انگلیسی‌ها چه کرده‌اند که آثار شکسپیر برای تمام مردم دنیا شناخته شده است؟

این ایران‌شناس با بیان این‌که در زمینه‌ی شناساندن چهره‌های ادبی خود به دنیا می‌توانیم از طریق گردشگری اقدام کنیم‌، گفت: گردشگری یک دانش میان‌رشته‌یی است که هم می‌تواند به رشته‌های دیگر کمک کند و هم می‌تواند از رشته‌های دیگر کمک بگیرد.

او با بیان این‌که وقتی مردم دنیا شخصیتی را نمی‌شناسند ذهن‌شان نسبت به آن شخصیت خام است، اظهار کرد: اگر شاعری به مردم دنیا شناسانده نشود، آن‌ها نسبت به او شناختی نخواهند داشت و اطلاعات نادرست را درباره‌ی او می‌پذیرند. اگر این وضعیت همین‌طور پیش رود و ما تلاشی برای معرفی ادبا و شاعران خود به جهانیان نکنیم، شاعرانی مانند نظامی گنجوی نیز مثل مولوی مصادره خواهند شد. چنانچه می‌بینیم امروزه کسی به‌خاطر مولوی به ایران نمی‌آید.

وی با بیان این‌که به آسیب‌شناسی دلیل نابودی میراث فرهنگی نیاز داریم، ادامه داد: آسیب‌شناسی نابودی میراث فرهنگی در دو بخش قابل تفکیک است؛ بخش نخست درباره‌ی میراث فرهنگی مادی است که در آن به بررسی علل از بین رفتن آثار باستانی ایرانی مانند کتیبه‌های میخی خارک پرداخته می‌شود.

او با بیان این‌که بخش دیگر آسیب‌شناسی میراث فرهنگی به آسیب‌شناسی میراث معنوی مربوط است، توضیح داد: در این بخش، دلایل ثبت داشته‌های فرهنگی ایران به نام کشورهای دیگر بررسی می‌شود، مثل تار ایرانی که به نام جمهوری آذربایجان ثبت شد.

مقدم با بیان این‌که در زمینه‌ی مصادره‌ی میراث فرهنگی ایران، نقد اصلی به رفتار خود ما وارد است‌، معتقد است: ما هیچ اهمیتی به شاعران و ادبای ایرانی نمی‌دهیم و برای ما تفاوتی نمی‌کند که شاعری به کشور ما یا کشوری دیگر متعلق است.

او در ادامه پرسید: برای مولوی چه کرده‌ایم؟ اگر مقبره‌ی مولوی در ایران بود، ما می‌توانستیم به اندازه‌ی ترکیه که آن را به دنیا معرفی و برای مقبره‌اش گردشگر جذب کرده است‌، مردم دنیا را با آن آشنا کنیم؟ برای فردوسی و حافظ چه کرده‌ایم؟ اگر مقبره‌ی نظامی گنجوی در ایران بود با آن چه می‌کردیم؟

وی با اشاره به واکنش وزارت امور خارجه ایران در برابر برچیدن کتیبه‌های فارسی از مقبره‌ی نظامی گنجوی، اظهار کرد: در برابر واکنش وزارت امور خارجه ایران، مسوولان جمهوری آذربایجان پاسخ دادند که این کتیبه‌ها قدمت تاریخی نداشتند و یک ایرانی، 15 سال پیش این کتیبه‌ها را نصب کرده بود؛ ولی به نظر من، مهم نیست این کتیبه‌ها چه سالی و به چه زبانی آنجا نصب شدند، مهم این است که آن کتیبه‌ها حاوی اشعار نظامی گنجوی بودند و باید در آنجا باقی می‌ماندند.

مقدم با اعتقاد به این‌که در ایران برای پیشگیری از چنین رفتارهایی هیچ عملکرد قابل قبولی انجام نشده است،‌ گفت: فرهنگ، یک کلیت به هم پیوسته است و تنها وزارت امور خارجه نباید به فکر حفظ میراث فرهنگی کشور باشد، بلکه نهادهای متولی امور فرهنگی نیز باید در این زمینه اقدامات لازم را انجام دهند.

او با بیان این‌که معتقدم شاعرانی مانند سعدی‌، حافظ و فردوسی که در ایران دفن هستند، مظلوم واقع شده‌اند، افزود: نتوانستیم این شاعران را به‌خوبی به دنیا معرفی کنیم و وظیفه‌ی خود را انجام نداده‌ایم. اگر برای شناساندن نظامی گنجوی به مردم دنیا کاری انجام داده بودیم، امروز جمهوری آذربایجان نمی‌توانست کتیبه‌های فارسی را از مقبره‌ی این شاعر برچیند.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۳ شهریور ۱۳۹۲ / ۱۰:۲۵
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 92060301382
  • خبرنگار : 71464