«آنتوان دو سنت اگزوپری»، خالق شاهکار «شازده کوچولو» 69 سال پیش در 31 جولای 1944 در سن 44 سالگی درگذشت.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ( ایسنا)، «آنتوان دو سنت اگزوپری»، نویسنده، شاعر و خلبان فرانسوی در یکی از ماموریتهای نیروی هوایی فرانسه دچار سانحه هوایی شد و 60 سال پس از آن بقایای هواپیمایش در کرانه مدیترانه در مارسی پیدا شد.
«پیک جنوب» نخستین رمان اگزوپری، داستان زندگی نویسنده و احساساتش به عنوان یک خلبان است. پس از آن اگزوپری 14 اثر دیگر خلق کرد که برای وی جوایز زیادی به ارمغان آوردند.
دیگر رمان معروف او «زمین انسانها» ادامه نوشتههایی است که همگی حاصل تجربههای «اگزوپری» از پرواز به نقاط مختلف جهان است. این رمان برای «اگزوپری» جایزه بزرگ رمان آکادمی فرانسه را به همراه آورد. «زمین انسانها» داستان گم شدن گروهی از سرنشینان یک هواپیما در صحرای ساهارا است. این کتاب منعکس کننده نظر نویسنده درباره معنای زندگی و ارزش آن است.
«شازده کوچولو» اما سرآمد تمام رمانهای «اگزوپری» است که به بیش از 250 زبان ترجمه شد. متن اصلی این اثر به زبان انگلیسی در سال 1943 در نیویورک منتشر شد و سال بعد نسخه ترجمه شده آن به کتاب فروشیهای فرانسه راه یافت و چیزی نگذشت که این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه و در سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفت؛ آن چنانکه عنوان دومین کتاب پرفروش تاریخ ادبیات جهان با حدود 200 میلیون جلد را به خود اختصاص داد.
وی که خود روزهای جنگ را دیده بود، زمینی را توصیف کرد که سه درخت بائوباب آن را تسخیر کردهاند؛ درختانی که انسانها با بیتوجهی آنها را به حال خود رها کرده بودند. شاید این سه درخت تمثال متحدینی باشد که آتش جنگی را بر افروختند که اگزوپری آن را "موقعیتی حساس" توصیف میکند.
«آنتوان دو سنت اگزوپری» سال 1940 ساکن آمریکا شد. یک روز ظهر پاییزی در سال 1942 در حالیکه در کافه مشهور "آرنولد" در نیویورک مشغول صرف نهار به همراه ویراستارش "اوژن رینالد" و الیزابت نامزدش بود، تصویر یک پسربچه را روی دستمال کاغذی کشید. ویراستار و نامزدش با تحسین این نقاشی، او را تشویق به نگارش کتابی برای کودکان کردند که شخصیت اصلی آن پسربچه نقاشی شده روی دستمال کاغذی باشد.
سال بعد این کتاب نوشته میشود و برای چاپ در دو نسخه انگلیسی و فرانسوی به نشر "رینال" و هیچکاک سپرده شد. نسخه انگلیسی آن همان سال منتشر شد، اما نسخه فرانسویزبان «شازده کوچولو» سال 1946 در حالی منتشر شد که نویسنده هرگز نتوانست آن را ببیند.
«تقدیم به لئون ورث در حالیکه یک پسر بچه بود...»؛ این جملهای است که «اگزوپری» در ابتدای کتاب خود آورده است. دوستی وی با "ورث" از سال 1930 آغاز شد، اما در سال 1940 اصالت یهودی ورث او را وادار به ادامه زندگی به شکل پنهانی کرد. نویسنده «زمین انسانها» در تمام طول جنگ نگران سلامت دوست قدیمی خود بود و همین امر باعث شد کتاب خود را به او تقدیم کند. اما تقدیر طوری رقم خورد که ورث از جنگ جان سالم به در برد، برخلاف اگزوپری ...
سال 1935 پس از انتشار کتاب «زمین انسانها»، اگزوپری در قطاری که به سمت مسکو در حرکت بود زن و شوهر کارگری را ملاقات میکند که آنها را اینگونه توصیف میکند: میان زن و شوهر کودکی بود که با روحی سبک به خواب رفته بود. به چهرهی دوستداشتی او که به خواب فرورفته بود خیره شدم. او همچون یک میوه طلایی از آن زن و مرد پدید آمده بود. سرشار از جذابیت و پیروزی بود. به صورت و لبهای او خیره شدم و با خود گفتم: این چهرهی یک موسیقیدان است؛ صورت فرزند موزارت. او تصور راز زندگی است. تمام شازده کوچولوهای دنیای ما آنچنان تفاوتی با او ندارند و در همان جا شخصیت اصلی داستان نام میگیرد.
29 دسامبر همان سال اگزوپری تصمیم میگیرد پاریس را ترک کند، اما دو روز بعد هواپیمای وی در صحرای لیبی سقوط میکند. کاروان عشایر جان او را نجات میدهد و همین واقعه به او ایده «ملاقات معجزهآسا» و «افتادن از آسمان» - روشی که وی حضور شازده کوچولو در بیابان را توصیف میکند - را میدهد.
این کتاب سال 2005 حتا به زبان توبا، یک زبان آمریکایی مربوط به شمال آرژانتین ترجمه شد که پس از کتاب «عهد جدید» تنها کتابی است که به این زبان ترجمه شده است.
علاوهبر آنکه «شازده کوچولو» در میلیونها نسخه به شکل کتاب، کاست ،ویدیو، سی.دی و DVD در سراسر جهان به فروش میرود، هشت اقتباس برای کمدی موزیکال، آواز و ترانه، پنج اقتباس سینمایی و سه اقتباس انیمیشنی از این کتاب ساخته شده است.
انتهای پیام