زلزله‌ بوشهر به روایت یک عکاس؛ «تو عزاداری خودت را بکن، من هم کار خودم را می‌کنم»

یک عکاس گفت: متاسفم برای عکاسانی که با غم مردم شاد می‌شوند و از کشته شدن هموطنان برای خود کیسه می‌دوزند!

یک عکاس گفت: متاسفم برای عکاسانی که با غم مردم شاد می‌شوند و از کشته شدن هموطنان برای خود کیسه می‌دوزند!

علی هویسی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خوزستان با اشاره به حادثه زلزله بوشهر بیان کرد: خبر به سرعت در رسانه‌های مختلف منتشر شد. تماسی با همکاران رسانه‌ای داشتم. سه عکاس بودیم و با اولین تیم اعزامی هلال احمر خوزستان راهی منطقه زلزله‌زده شدیم. تقریبا اول صبح رسیدیم همه چیز آشفته بود. ورودی اصلی "شنبه" و "سنا" را بسته بودند و فقط خودروهای امدادی اجازه تردد داشتند.

وی افزود: عکاسی ما شروع شد. در بعضی از خانه‌ها صدای شیون و زاری می‌آمد. صدای شروه‌خوانی پیرمردی توجهم را به خود جلب کرد. به دنبال صدا رفتم. به در خانه‌ای رسیدم که چندین پیرزن و یک پسر معلول در حیاطی که دیگر چیزی ازش نمانده بود در حال عزاداری بودند. پیرمرد را گوشه حیاط در حالی دیدم که زانوهایش را در بغل کرده و بهت‌زده به ویرانه‌ها نگاه می‌کرد و پکی به سیگارش می‌زند و از ششمین جسدی که تازه از زیر آوار بیرون کشیده می‌گوید: خواهرم بود. چند دقیقه پیش هم خواهر کوچک‌ترم و نوزاد شش ماهه‌اش را خودم از زیر آوار بیرون کشیدم. مغز هر دو متلاشی شده بود. قطره اشکی از گوشه چشمش می‌چکد و از من می‌پرسد برای چه عکس می‌گیری؟ دنیا روی سرم خراب شد.

وی گفت: این سوالی بود که هزاران بار تا به حال به آن پاسخ داده‌ام اما نه به پیرمردی که تازه شش عزیزش را از دست داده است. حتی در "ورزقان" که مدتی بعد از زلزله به آ نجا رسیدم هم این چنین اتفاقی برایم نیفتاده بود.

او ادامه داد: ناگهان پیرمرد گفت جوابش را خودم می‌دانم باباجان دستت درد نکنه خسته نباشی بدبخت و بیچارگی ما را به دنیا نشان بده. نشان بده که چه بلایی به سرمان آمد. ما داغداریم. پسرم تو حالا عکس می‌گیری، کسی هم به کمک‌مان می‌آید؟ به او قول دادم که عکاسان دیگری هم در راه هستند. اگر کسی عکس‌های من را نبیند عکس‌های عکاسانی که در راه هستند، بیشتر دیده خواهند شد و بی‌شک کمک‌ها به این منطقه می‌رسند.

این عکاس گفت: یک روز گذشت. روز دوم هم عکاسی جز همان چند نفری که ساعات اول دیده بودم، کس دیگری دیده نشد. با چند نفری از دوستان و همکاران تماس گرفتم. بعضی‌ها دلایل قانع کننده‌ای داشتند ولی بعضی‌ها می‌گفتند تعداد کشته‌ها کم بود. برای چه باید بیاییم به یکی از جنوبی‌ترین شهرهای کشور؟ و یا این که می‌گفتند دیگر به جنازه‌ها نمی‌رسیم.

هویسی عنوان کرد: مگر حتما باید از کشته‌ها عکاسی کرد؟ یا حتما باید تعداد کشته‌ها از 1000 نفر بگذرد تا یک عکاس خبری احساس کند باید رسالت‌اش را انجام دهد؟ یکی از نزدیک‌ترین دوستانم نام یکی از بزرگترین جایزه‌های عکس خبری جهانی را می‌برد و می‌گوید عکس‌هایش به درد فلان جشنواره نمی‌خورد.

او اظهار کرد: در تماس‌هایی که با دوستان داشتم یکی از آن‌ها با خنده گفت از جنازه که خبری نیست! و زلزله‌ای که جنازه‌ای نداشته باشد به چه دردی می‌خورد!؟ کدام جایزه معتبر در دنیا به زلزله‌ای که جنازه نداشته باشد جایزه می‌دهد؟

وی تاکید کرد: اگر از رسالت عکاسی خبری چیزی نمی‌دانیم بهتر است از همین جا دیگر نام خود را عکاس نگذاریم. مگر حتما باید پول، جایزه و یا شهرت برای عکاسی از اتفاقی مثل زلزله که تعدادی از هموطنان‌مان در آن کشته شده‌اند دریافت شود تا یک عکاس خبری به رسالت‌اش عمل کند؟

این عکاس خبری ادامه داد: همین که یک عکس خوب از این چنین اتفاقی منتشر می‌شود و کوچکترین تاثیری بر مخاطب خود می‌گذارد برای عکاس کافی است. این سوال را همیشه از خود می‌پرسم که عکاسان خبری به چه منظوری این پیشه را انتخاب کرده‌اند؟ اگر مقصودی جز کمک به هم‌نوعان دارد فقط وقت خود را تلف کرده است چراکه موفقیت اصلی برای یک عکاس زمانی رقم می‌خورد که لبخندی بر لبان داغداران بیاورد.

هویسی خاطرنشان کرد: عکاس خبری که هنگام عکاسی به جایزه یا پول فکر می‌کند اصلا نمی‌تواند عکس تاثیرگذار بگیرد. من واقعا برای دوستان و همکاران خود که هر کدام نماینده رسانه‌ای هستند متاسفم. متاسفم که از عکاسی خبری فقط به جایزه، پول و یا شهرت فکر می‌کنند. متاسفم برای تمام عکاسانی که از تمام زلزله فقط تشییع و خاکسپاری جانباختگان را عکاسی کرده‌اند و از کنار آوارگی و بی‌خانمان شدن هزاران هم‌وطن به سادگی گذشتند.

او اظهار کرد: متاسفم برای عکاسی که به زن عزاداری که همسر و فرزند پنج ساله‌اش را تشییع می‌کرد، پرخاش می‌کرد و در پاسخ به عکس نگیر، با لحنی طلبکارانه می‌گفت: تو عزاداری خودت را بکن، من هم کار خودم را می‌کنم! متاسفم برای نمایندگان رسانه‌هایی که بازیچه رسانه‌های خود شدند و از پوشش این چنین اتفاقی اجتناب کردند. متاسفم برای عکاسانی که با غم مردم شاد می‌شوند و از کشته شدن هم‌وطنان برای خود کیسه می‌دوزند.

عکاس ایسنای خوزستان گفت: چرا قبل و بعد از روز خاکسپاری از عکاسان خبری نبود؟ چرا باید در روز خاکسپاری همه عکاسان به منطقه سرازیر بشوند؟ به تعبیر یکی از دوستان پایت را که جابه جا می‌کردی باید آن را روی عکاسان می‌گذاشتی.

هویسی افزود: دختر جوانی که قاب عکس پدرش را در دست داشت و شیون و زاری می‌کرد و کسی را نداشت که دلداری‌اش دهد یکی از همکاران خانم را دیدم که او را در بغل گرفت و او را دلداری داد. آن عکاس خانم می‌دانست برای چه به منطقه زلزله‌زده آمده است. او رسالت عکاسی خبری را می‌دانست. مانند دیگر عکاسان نبود که گویی از مردم عزادار طلبکارند.

او بیان کرد: تاثیری که عکاسان خبری با عکس‌هایشان در اتفاقات گذشته داشتند قطعا موجب امدادرسانی هر چه سریع‌تر و بهتر شده است. از دوستان و همکاران خود در رسانه‌ها می‌خواهم که نسبت به اتفاقات این چنینی توجه بیشتری داشته و بین شمال و جنوب ایران فرق نگذارند و این را بدانند بزرگانی که ما از آن‌ها تاثیر گرفته و می‌گیریم هیچ گاه این گونه که ما فکر می‌کنیم فکر نمی‌کردند و در این حرفه به چیزی جز کمک به هم‌نوعان فکر نکرده‌اند.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ / ۱۵:۱۳
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 92022215124
  • خبرنگار :