18 جمادی الثانی مصادف است با سالروز ارتحال «خاتم الفقهاء و المجتهدین» شیعه یعنی شیخ مرتضی انصاری، کسی که علم "اصول" و به تبع آن "فقه" را وارد مرحله جدیدی کرد و در نهایت تواضع و اخلاق مداری زیست.
او در فقه و اصول ابتکاراتی دارد که بیسابقه است. دو کتاب معروف شیخ مرتضی انصاری نام پرشکوه شیخ مرتضی انصاری، توام با نبوغ و ابتکار و تحول و دقت است. او از کسانی است که در دقت و عمق نظر، بسیار کمنظیر است.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، وی از محققترین چهرههای علمی و فقهی قرون متاخر به شمار میآید، دو کتاب «فرائد الاصول» و «المکاسب» کتابهایی هستند که هم اکنون در دنیای دانش و معارف اسلامی اعتباری جهانی دارند و کتب درسی طلاب حوزههای علمیه شدهاند و علمای بعد از شیخ مرتضی انصاری در حقیقت شاگرد وی هستند.
حواشی متعددی از طرف علمای بعد از او به کتابهایش زده شده. بعد از محقق و علامه حلی و شهید اول، شیخ انصاری تنها کسی است که کتابهایش از طرف علمای بعد از خودش مرتب حاشیه خورده و شرح شده است.
ولادت او
شیخ مرتضی انصاری در هجدهمین روز ماه از ماه ذیحجه در سال 1214، روز غدیر، در شهر دزفول به دنیا آمد نسبش به "جابر بن عبد الله انصاری" صحابی نامدار پیامبر عالیقدر اسلام(ص) میرسد و به مناسبت تولدش در روز ولادت امام علی(ع)، نام "مرتضی" برای او انتخاب شد.
پدرش «شیخ محمد امین» از مبلغان شریعت مقدس اسلام و مادرش دختر یکی از علمای محل و بانویی پرهیزکار و با تقوی در عصر خود بود، هر دو از نیکان و صالحان عصر خود بودهاند.
وی در همان کودکی به تعلیم قرآن و معارف اسلامی پرداخت و به زودی آثار نبوغ و ذکاوت در وی مشاهده گردید. پس از آن به خواندن فقه و اصول پرداخت و در این دو رشته، آن چنان استعداد و شایستگی نشان داد که حیرت همگان را برانگیخت و در عنفوان جوانی به درجه عالی اجتهاد نایل آمد.
مسافرت به کربلا
او در سال 1232 ه. ق در سن 18 سالگی همراه پدرش به قصد زیارت عتبات عالیات به عراق مسافرت کرد و در کربلا به توصیه عمویش به خدمت "سید مجاهد" که از علمای نامدار کربلا بود رسید و مهمان او شدند.
تصادفا در همان ملاقات نخست، مباحثهای بین شیخ مرتضی انصاری جوان و علامه "سید مجاهد" پیرامون وجوب یا حرمت نماز جمعه در دوران غیبت درگرفت که طی آن سید مجاهد با توجه به طرز بیان و شیوه استدلال شیخ، به استعداد و نبوغ او پی برد و آیندهای بسیاردرخشانی برای او پیشبینی کرد و بر اساس پیشنهادش، مرتضی انصاری در کربلا اقامت گزید و این اقامت چهار سال به طول انجامید.
او به جز "سید مجاهد از محضر استادان بزرگ آن عصر، همچون شریف العلماء مازندرانی کسب فیض کرد و بعد به موطن اصلی خود بازگشت. پس از اقامت کوتاه در موطن، مجددا رهسپار نجف اشرف گردید و با حضور در درس فقیه متبحر زمان، مرحوم «شیخ موسی کاشف الغطاء» به تکمیل معلومات خود پرداخت و پس از مدتی توقف در نجف باز به دزفول مراجعت کرد و آن هنگامی بود که شیخ مرتضی به مرتبهای از علم و تبحر رسیده بود که در برخی از معارف اسلامی از استادان خود نیز جلوتر بود.
مسافرت به مشهد
در سال 1240 ه. ق، شیخ مرتضی انصاری تصمیم گرفت که به زیارت حضرت امام رضا(ع) به مشهد برود و در ضمن از حوزه علمیه آن شهر نیز بازدید کند. مادر شیخ، که دیگر فراق فرزند برایش میسر نبود، به این مسافرت رضایت نمیداد. اصرار مادر به جایی رسید که سرانجام شیخ به قرآن متوسل شده و مساله را به استخاره واگذاشت و هنگامی که قرآن را باز کرد، این آیه شریفه در برابر دیدگانش پدیدار شد:
«لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین»(آیه 7 از سوره قصص)
این آیه شریفه مربوط به داستان حضرت موسی(ع) و نوید پیامبری و رسالت او بود. مفهوم این آیه باعث تسکین دل مضطرب مادر گشت و به مسافرت فرزندش رضایت داد.
شیخ مرتضی انصاری در این مسافرت زیارتی و علمی، از حوزههای علمیه بروجرد، اصفهان و کاشان نیز دیدن کرد و در برخی از آن حوزهها مدتی اقامت گزید و در کاشان مدتی در محضر درس " مرحوم علامه ملا احمد نراقی" صاحب "مستند الشیعه" شرکت کرد. وی درعین حال به تالیف اشتغال ورزید و آن چنان این استاد و شاگرد به هم جذب شدند که معروف است هنگامی که شیخ از کاشان عزیمت کرد. علامه ملا احمد نراقی فرمود:
«استفادهای که من از این جوان کردم، بیش از استفادهای بود که او از من برد»
و نیز گفت:
«من در مسافرتهای مختلف افزون بر 50 مجتهد مسلم دیدم که هیچ یک از ایشان مانند شیخ مرتضی نبود.»
شیخ مرتضی انصاری پس از چهار سال اقامت در کاشان به اتفاق برادرش "شیخ منصور" به مشهد رسید. پس از زیارت و چهار ماه اقامت در آن شهر و تماس با علماء و رجال فقاهت آن دیار، به تهران رسید و مدتی نیز در تهران اقامت ورزید.
پس از شش سال مسافرت علمی و پربار، به اتفاق برادر به دزفول بازگشت و مورد استقبال اهالی آن شهر قرارگرفت و چند سالی در آنجا اقامت گزید. اما اقامت در آن شهر روح تلاشگر و کنجکاو او را قانع نمیساخت. بنابراین تصمیم گرفت دوباره به نجف بازگردد، از این رو در سال1249 ه. ق عازم نجف گردید و به تدریس در آن حوزه علمی پرداخت تا به عنوان مرجعیت عامه شیعه شناخته شد.
مبتکر علم اصول جدید
او نه تنها در زمینه مسائل علمی و فقهی یگانه دوران بود، بلکه در اخلاق و زهد نیز در میان اقران و امثال کمنظیر بود. او در زهد و وارستگی معنوی و اخلاقی به مقام والایی از عروج و ارتقاء رسیده بود که مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتی، یکی از اصحاب و معاصران او، آن را یکی از امتیازات فوق العادهاش به شمار آورده و میگوید:
«شیخ در سه چیز امتیاز داشت: علم، ریاست، تقوی و زهد. »
یکی از بهترین موارد بروز و ظهور و تجلی تقوی، در مسائل مالی و اقتصادی است. در تقوی و صیانت نفس از سوی شیخ مرتضی انصاری، کافی است که گفته شود با آن که وجوه شرعی فراوانی از 40 میلیون شیعه روی زمین آن روزگار در نجف به محضرش آورده میشد، در عین حال آن عالم بزرگوار همانند یک فرد فقیر گذران میکرد و حتی اموالی را که به عنوان تحفه و هدیه به محضرش آورده میشد، بین فقرا و مستمندان یا طلاب و مصالح عمومی مسلمین صرف میکرد. از آن نظر که این تحفهها به عنوان مرجعیت است، نه به عنوان شخص مرجع. عنوان رییس شریعت است، نه شخص رییس.
مقام علمی شیخ مرتضی انصاری
مقام علمی او در حدی است که به حق و شایستگی تمام، او را«خاتم الفقهاء» و پایان دهنده و تکمیل کننده فقاهت لقب دادهاند و آثار وی بیش از 150 سال است که بر جهان فقه و اصول و حوزههای علمی شیعه حکومت و زعامت روحی و فکری دارد و اندیشهها و ابتکارات او سرفصل تاریخی در فقه به شمار آمده و مستند فقهاء است.
شیخ مرتضی انصاری نظریات ابتکاری و ابداعی بیشماری در فقه و اصول به وجود آورد که میتوان نظریه حاکم بودن یکی از ادله بر دلیلهای دیگر در مبحث "تعادل و ترجیح" را از نظریات مهم او به شمار آورد.
همچنین بهاء دادن شایسته به عقل و خرد در شناخت حکم و قانون اسلام و دیگر مبارزه با "اخباریگری" رایج آن روز از جمله فعالیتهای وی بود، آن شیخ بزرگوار توانست با یک رشته از بیانات دقیق علمی در برابر اخباریون بایستد و آنان را متقاعد سازد که این امر از امتیازات بارز شیخ مرتضی انصاری به شمار میآید.
او کوشید که به منکرین اعتبار عقل در شناخت معارف و احکام اسلامی ثابت کند که ملازمهای میان عقل و شرع وجود دارد و آنچه را که عقل حکم میکند، شرع نیز حکم میکند و حکومت این قاعده در اغلب فتاوی و نظریات مرحوم شیخ انصاری، جلوه خاصی دارد، منتهی باید خود عقل و آن قاعده فقهی مورد ارزیابی قرار گیرد که عقل چگونه عقلی باشد و قاعده نیز کدام قاعده باشد؟
او با این روش متین و مستحکم، اصول اخباریگری رایج آن روز را درهم کوبید و پایهها و اصول مستحکمی برای فقه و اصول نوین بنیاد نهاد و مسیر اجتهاد را روشن و مبرهن کرد. او با این وسعت مشرب، باب اجتهاد و افتاء و استخراج و استنباط احکام شرعی فرعی را از منابع و مصادر اولیه بازگشود و رمز پیشرفت و ترقی مسلمانان را در مسیر اجتهاد و اعتقاد بر خویش در راه عمل به احکام الهی قرار داد که خود بحث شیرین و مفصلی دارد.
اخلاق و رفتار شیخ
شیخ انصاری(ره) نه تنها در فقاهت گوی سبقت را از دیگران ربوده بود، بلکه در عمل نیز نظیر و همتا نداشت. او به مشکلات و امور مردم شخصا رسیدگی میکرد و از احوال طلاب همواره جویا میشد و برای ترویج بیشتر از علوم دین، با بودن علماء و طلاب در یکی از شهرستانها، اجازه نمیداد سهم امام را از آنجا به جای دیگری ببرند و سفارش میکرد که در همان شهر به مصرف محصلین و طلاب برسانند.
نقل شده است که:
«شخصی خدمت شیخ مرتضی انصاری رسید و به او گفت:
«فلان طلبه چای میخورد!»(گویا در آن زمان چای به این صورت کنونی مرسوم نبوده و جزء تشریفات به حساب میآمده است.) و با این سخن میخواست شرارتی کرده باشد تا شیخ، حقوق آن طلبه را کم کند، ولی آن عالم بزرگوار رو به او کرده و گفت:
«خدا رحمتت کند که این مطلب را به من گفتی،» و دستور داد تا اضافه بر ماهیانه آن طلبه، مخارج چای را نیز از بیتالمال به وی بپردازند تا اینکه با راحتی و آسایش بیشتر به تحصیل خود ادامه دهد.»
شیخ نه تنها به طلاب حوزه رسیدگی میکرد، بلکه همواره به فکر فقرا و مستمندان نیز بود و شبها همانند رهبر و مولایش امیرالمؤمنین(ع) به خانههای مسکونی فقرا سر میزد و مواد غذایی بر دوش گرفته، در بین خانوادههای مستمند و بیچاره تقسیم و توزیع میکرد.
اغلب عطایای آن مرحوم در پنهانی بوده، کثیری از فقرا معاش(حقوق) معین داشتند که همیشه سالانه و ماهانه به آنان میرسید و هیچ نمیدانستند از کجاست. در وقت سحر بر در خانه فقرا میرفت با لباس مبدل و صورت را پنهان میکرد و به مقدار حاجت آنها مرحمت میفرمود و چون شیخ از دنیا رفت، معلوم شد آن مردی که بر در منازل این مردم در اوقات غیر متعارفه میآمده، آن مرحوم بوده است. او انصافا روی اسلام را سفید کرد. . . »
نوشتهاند که یکی از یاران شیخ، نسبت به این کار انسانی وی(کمک به فقرا و مستمندان) از او ستایش و تمجید کرد. شیخ در پاسخ گفت:
«این وسیله فخر و کرامتی نیست، زیرا وظیفه هر فرد معمولی است که امانت را به صاحبش برساند و این وجوه هم حقوق فقراست که به عنوان امانت نزد من است و من به صاحبانش میرسانم. »
روزی شخصی خدمت شیخ رسید و گفت:
«ای شیخ؛ شب گذشته در خواب دیدم که شیطان به سرای شما آمد و طناب بر گردن شما انداخت و کشان کشان شما را تا سر کوچه برد و شما در تمام مدت تلاش میکردید که هر جور شده خود را از بند وی برهانید و بالاخره سر کوچه طناب را از گردن خود به دور افکنده و به خانه برگشتید. محبت بفرمائید و مرا راهنمایی کنید که تعبیر آن خواب آشفته چه بوده است؟»
شیخ(ره) با تبسمی آهسته فرمود:
«خدا لعنت کند شیطان را، خواب شما راست بوده است. دیروز ما در خانه خرجی نداشتیم و وجوهات فراوانی نیز رسیده بود، با خود گفتم من یک دینار برمیدارم و ما یحتاج زندگی را تهیه میکنم و بعدا آن را به جای خود برمیگردانم. با این خیال دیناری برداشته و به قصد خرید از خانه خارج شدم، ولی در بین راه با خود فکر میکردم که آیا این کار درست است که من کردم؟ تا بالاخره سرکوچه که رسیدم سخت متنبه شدم و با خود گفتم "شیخ این چه کاری است که میکنی و پشیمان شدم و برگشتم و دینار را در سر جای خود قرار دادم»
از این نوع نکتههای عبرت انگیز در زندگی شیخ فراوان وجود دارد.
سبک نگارش شیخ مرتضی انصاری
از ویژگیها و خصوصیاتی که در نوشتههای شیخ مرتضی انصاری جلب توجه میکند، سبک نگارش و روش ساده نگاری وی است که هر مطلب علمی را با سادگی و سلیس بیان میکند و سعی میکند هر چه بیشتر مطلب را به ذهن خواننده نزدیکترسازد، به حدی که در خور فهم او تنزیل دهد. در تالیفات او الفاظ مشکل و غیر مستعمل کمتر دیده میشود. او با قلم شیوا و خالی از ابهام، مطالب را به رشته تحریر در آورده است.
استادان شیخ مرتضی انصاری
وی از محضر استادان متعددی بهره جسته است که هر کدام نقش ویژهای در اثر گذاری در روحیه او داشتهاند که به بازگویی نام چند تن از آنان میپردازیم: آیات بزرگوار
1 - شیخ حسین انصاری (عموی شیخ مرتضی انصاری) 2 - سید محمد مجاهد 3 - شریف العلماء مازندرانی 4 - ملا احمد نراقی 5 - شیخ موسی کاشف الغطاء 6 - شیخ علی کاشف الغطاء 7 - شیخ محمد حسن صاحب جواهر
وی همچنین از بزرگان زمان خویش اجازه اجتهاد داشته که در ادامه نام آنها میآید:
1 - آیتالله سید صدر الدین موسوی عاملی 2 - آیتالله ملا احمد نراقی 3 - آیتالله شیخ محمد سعید قرجهداغی
شاگردان او
در مکتب پربار و حوزه پربرکت تدریسی شیخ بزرگوار، شاگردان متعددی تربیت یافتند که هر کدام از استوانههای فقهی و مجتهدین مسلم، کاوشگر دقیق و محقق ارزشمندی بودهاند، چون محضر مبارک علمی او، مجتهد پرور محقق ساز و اندیشمند نواز بود.
شاگرد مستقیم شیخ بزرگوار در زمان حیات خویش بیش از هزار تن بوده است که از میان آنان شخصیتهای نامی برجستهای برخاستهاند که هر کدام نقاط مختلف اسلامی مشعلدار فقه و فقاهت و زعامت روحی و حامل میراث انبیاء بودهاند.
ما از تعداد کثیر این جمع، به ذکر اسامی چند تن از آنان بسنده میکنیم:
1 - آیتالله میرزا محمد حسن شیرازی، صاحب فتوای بلند آوازه تحریم تنباکو
2 - آیتالله شیخ جعفر شوشتری، خطیب توانا و کاتبی پرکار و واعظ پر صلابت
3 - آیتالله حاج میرزا حبیبالله رشتی، صاحب «بدائع الافکار»، و«رساله اجاره و غصب»
4 - آیتالله سید حسین کوهکمری تبریزی، صاحب آثار و مآثر فراوان و استادبزرگ حوزه نجف
5 - آیتالله شیخ محمد حسن مامقانی، صاحب کتاب«ذرایع الاحکام فی شرح شرائع الاسلام» و کتب دیگر
6 - آیتالله شیخ محمد کاظم خراسانی، صاحب«کفایه الاصول»که در تحقیق و تدقیق کمنظیر است.
7 - آیتالله حاج میرزا محمد حسن آشتیانی، نماینده تام الاختیار مراجع نجف در تحریم تنباکو در تهران
8 - آیتالله میرزا ابوالقاسم کلانتر، صاحب تقریرات استاد خود، شیخ انصاری
9 - آیتالله حاج شیخ هادی تهرانی، مجتهد و دارای تالیفات متعدد فقهی و تفسیری
10 - آیتالله ملا حسین قلی همدانی، شاگرد شیخ و صاحب منظومه حاج ملاهادی سبزواری، عارف نامی
11 - آیتالله حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، مجتهد نامور و صاحب فتوای مشروطیت
12 - آیتالله عابد و زاهد و فاضل بزرگوار، شربیانی، مجتهد معروف آذربایجانی
13 - نابغه نامی، سید جمال الدین اسد آبادی، بنیانگذار وحدت مسلمین و مبارز نستوه علیه استعمار خارجی.
آثار و تالیفات ارزنده شیخ انصاری(ره)
از آثار ارزنده شیخ مرتضی انصاری میتوان به کتب زیر اشاره کرد:
1 - المکاسب(فقه) شامل مکاسب محرمه، خیارات، و احکام عمومی معاملات 2 - فرائد الاصول(اصول)شامل مباحث الفاظ، امارات و اصول علمی. این دوکتاب عالیترین روشهای فقهی و اصولی را در اختیار پژوهندگان این دو علم قرار میدهد. 3 - رسالهای در تقیه 4 - رسالهای در رضاع و نشر حرمت آن 5 - رسالهای در قضاء میت 6 - رسالهای در مواسعه و مضایقه 7 - رسالهای در عدالت 8 - رسالهای در مصاهره
9- رسالهای در ملک اقرار 10 - رسالهای در تبیین قاعده«لا ضرر و لا ضرار» 11 - رسالهای در خمس 12 - رسالهای در زکات
13 - رسالهای در خلل صلوه 14 - رسالهای در ارث 15 - رسالهای در تیمم 16 - رسالهای در قاعده تسامح 17 - رسالهای در باب حجیت اخبار 18 - رسالهای در قرعه 19 - رسالهای در متعه 20 - رسالهای در تقلید 21 -رسالهای در قطع و جزم 22 - رسالهای در ظن 23- رسالهای در اصاله البرائه 24 - رسالهای در مناسک حج 25 - حاشیهای بر مبحث استصحاب 26 - حاشیهای بر نجاه العباد(رساله عملیه)
27 - کتابی در علم رجال(از وجیزه مجلسی بزرگتر است. ) 28 - تالیفی در اصول الفقه 29 - حواشی بر عوائد نراقی 30 - حاشیهای بر بغیه الطالب 31 - اثبات التسامح فی ادله السنن 32 - التعادل و الترجیح 33 - رسالهای در التیمم الاستدلالی
وفات او
سرانجام این رجل علم و فضیلت و شخصیت عالیقدر، در سن 67 سالگی به سال 1281 در 18 جمادی الثانی، با انبوهی از مفاخر و نوشتهها و ذخائر فکری و معنوی که عموما در خدمت به اسلام بود، به دیار باقی شتافت و جهان اسلام را در سوگ خود عزادار ساخت. هنگام مرگ دارائی این زعیم عالیقدر اسلامی، معادل 17 تومان رایج آن روز بود که همان مقدار هم مقروض بوده است.
جسم مطهر و مقدسش در جوار قبر حضرت مولی الموحدین امیر المؤمنین علی(ع)دفن شد و وصی گرامی او، حاج سید علی شوشتری بنا به وصیت شیخ بر جنازه او نماز گزارد.
منبع:
www.imamalinet.net/k/foghaha
انتهای پیام