درگذشت هنرمند فقید، خانم عسل بدیعی، علاوه بر اینکه جامعه هنری و دوستداران هنر را در کشورمان متاثر کرد، هنر از خودگذشتگی و ایثار را نیز برای همه ما به نمایش گذاشت.
به گزارش ایسنا، «دنیای اقتصاد» به بهانه اهدا عضو خانم بدیعی گزارشی درباره «اهدای عضو» منتشر کرده است که متن آن در ادامه می آید: خبر اهدای عضو به هفت بیمار نیازمند بار دیگر به همه ما یادآوری کرد که چه بسا فردا روزی خود یا یکی از نزدیکانمان نیازمند پیوند عضو باشیم یا بتوانیم در مرگ خود نیز بارقههای امید و زندگی را به چند بیمار نیازمند هدیه کنیم. نگارنده، این حادثه را بهانهای برای یادآوری اهمیت سیاستگذاری صحیح در خصوص اهدای عضو میداند. دست بر قضا، جایزه نوبل اقتصاد سال گذشته نیز به دو اقتصاددانی اعطا شد که یکی از مهمترین کاربردهای تحقیقاتشان، بهبود فرآیند «جورسازی» (matching) اهداکنندگان و بیماران نیازمند عضو است.
گفته میشود هماکنون حدود 18 هزار بیمار نیازمند پیوند کلیه در کشور وجود دارند و طبعا تعداد بیماران نیازمند سایر اعضا نیز رقم قابل توجهی است. از یک سو، ضروری است با سیاستگذاری صحیح، تعداد پیوند عضو در کشورمان به حداکثر رسیده و بیماران نیازمند درمان شوند و از سوی دیگر، حساسیتهای اخلاقی و اعتقادی این موضوع، پیچیدگی سیاستگذاری در این حوزه را دوچندان میکند.
در کشور ما، برای اهدای عضو لازم است فرد در زمان حیات، تقاضای دریافت کارت اهدای عضو کند و علاوه بر آن، رضایت اولیای دم نیز ضروری است و در صورت عدم رضایت اولیای دم، حتی در صورت داشتن کارت اهدای عضو، فرآیند اهدای عضو صورت نخواهد گرفت. این در حالی است که در بسیاری از کشورها، افراد در هنگام دریافت گواهینامه رانندگی، باید تمایل یا عدم تمایل خود برای اهدای عضو را به طور دقیق اعلام کنند. برخی کشورها گزینه پیشفرض را رضایت فرد برای اهدای عضو و برخی دیگر گزینه پیشفرض را عدم رضایت فرد برای اهدای عضو در نظر میگیرند و فرد میتواند به سادگی گزینه پیشفرض را تغییر دهد. بنابراین، حداقل سه رویکرد را میتوان شناسایی کرد: 1- فرد اصولا در معرض انتخاب برای اهدای عضو قرار نمیگیرد و باید فعالانه تصمیم به اهدای عضو بگیرد (مانند ایران)، 2- فرد به طور اتوماتیک در معرض این تصمیم قرار میگیرد، اما گزینه پیشفرض در هنگام انتخاب، «عدم اهدای عضو» است (مانند آلمان) و 3- فرد در معرض این تصمیم قرار میگیرد و گزینه پیشفرض، «اهدای عضو» است اما وی به راحتی می تواند گزینه «عدم اهدای عضو» را در فرم مربوطه علامت بزند (مانند اتریش). این سه رویکرد، یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه هر فرد میتواند آزادانه و به راحتی بین اهدا یا عدم اهدای عضو انتخاب کند و بنابراین آزادی فرد در تصمیمگیری، در هیچ یک از این رویکردها خدشهدار نمیشود.
به علاوه، در نگاه اولیه، این سه رویکرد باید نتایج نسبتا مشابهی داشته باشند، چه آنکه تصمیم به اهدا یا عدم اهدای عضو آنقدر مهم و حیاتی هست که ارزش چند لحظه وقت صرف کردن و مثلا تصمیم برای تغییر گزینه پیشفرض را داشته باشد. اما در عمل، این سه رویکرد، نتایج شگفتآوری را رقم می زنند: در ایران تعداد افراد راضی به اهدای عضو 17 درصد است (آمار سال 88)، در آلمان 12 درصد و در کشور همسایه آن یعنی اتریش، حدود 99 درصد.
اینکه دقیقا چه مقدار از این اختلاف ناشی از اتخاذ سیاستی مانند وجود گزینه پیشفرض «اهدای عضو» در هنگام دریافت گواهینامه رانندگی است، موضوع این یادداشت کوتاه نیست. هدف این یادداشت کوتاه، صرفا تاکید بر این نکته بود که همانطور که گفته شد، سیاستگذاری در حوزه اهدای عضو، پیچیدگیها و ظرافتهای خاص خود را دارد؛ پس فراموش نکنیم که بدون محدود کردن آزادی انتخاب شهروندان و تنها با یک تغییر به ظاهر کوچک نیز، میتوان به صدها و هزاران بیمار نیازمند زندگی دوباره بخشید.
انتهای پیام