«گابو» 86 ساله شد؛ فراز و فرود یک اسطوره

زندگی و نویسندگی شباهت‌های بسیاری دارند،‌ اما شاید جالب‌ترین آن‌ها را بتوان در زندگی گابوی کلمبیایی شاهد بود؛ ‌رمان‌نویسی که تمام عمرش را صرف سرازیر کردن رخدادهای دنیای اطرافش به کتاب‌های کاغذی کرد، اما اکنون در آستانه‌ی 86 سالگی سوژه‌ی قلم‌ به‌دستان شده؛ تیتر اول روزنامه‌ها را به خود اختصاص داده، کتاب زندگی‌اش در دست نگارش است و حتی اهالی عرصه‌ سینما هم در پی به تصویر کشیدن زندگی این برنده‌ نوبل هستند ...

زندگی و نویسندگی شباهت‌های بسیاری دارند،‌ اما شاید جالب‌ترین آن‌ها را بتوان در زندگی گابوی کلمبیایی شاهد بود؛ ‌رمان‌نویسی که تمام عمرش را صرف سرازیر کردن رخدادهای دنیای اطرافش به کتاب‌های کاغذی کرد، اما اکنون در آستانه‌ی 86 سالگی سوژه‌ی قلم‌ به‌دستان شده؛ تیتر اول روزنامه‌ها را به خود اختصاص داده، کتاب زندگی‌اش در دست نگارش است و حتی اهالی عرصه‌ سینما هم در پی به تصویر کشیدن زندگی این برنده‌ نوبل هستند ...

«گابریل گارسیا مارکز» از معدود نویسندگانی است که چه در زمان آفرینش شاهکارهایش و چه این روزها که به اجبار دیگر دست از نوشتن کشیده، در محوریت اخبار ادبی قرار دارد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به مناسبت ورود این اسطوره‌ی ادبیات آمریکای لاتین نگاهی داریم به رویدادهای پررنگ 85 سال گذشته‌ زندگی او و گزیده‌ای از وب‌نوشت «ژوزه ساراماگو» درباه‌ خالق «صد سال تنهایی»؛ رمانی که بی‌شک عمری جاودان خواهد داشت.

** ورود یک ستاره به عرصه‌ی ادبی

«گابو»ی کلمبیایی متولد 6 مارس 1927 است که در رشته‌ی حقوق به تحصیل پرداخت. پیش از روی آوردن به داستان‌نویسی، در عرصه‌ی روزنامه‌نگاری فعالیت داشت. مارکز به عنوان خبرنگار و دبیر با روزنامه‌های محلی «ال هرالدو» و «ال یونیورسال» همکاری داشت تا اینکه اولین رمانش را در سال 1924 به چاپ رساند. او پس از عضویت در انجمن نویسندگان و روزنامه‌نگاران «بارن کوییلا» به عنوان خبرنگار فرامرزی در کشورهای ایتالیا، فرانسه، هند، اسپانیا و آمریکا مشغول به کار شد.

مارکز

** چشیدن طعم شهرت

مارکز به نوشتن و چاپ داستان‌هایش می‌پرداخت تا اینکه در سال 1967 اثر ماندگار «صد سال تنهایی» را به نگارش درآورد و رویای 18سالگی‌اش به حقیقت پیوست. او با نوشتن رمانی الهام‌گرفته از خانه‌ پدربزرگش، شاهکاری ادبی را به کتاب‌دوستان هدیه کرد که شهرتی بین‌المللی را نیز برای خالقش به ارمغان آورد. مارکز با معروف‌ترین اثرش موفق شد جایزه‌ «Romulo Gallegos» را در سال 1972 به دست آورد و بسیار مورد توجه منتقدان ادبی قرار گیرد.

** آثار ادبی

نویسنده‌ای که پس از خواندن رمان «مسخ» کافکا تصمیم گرفت به عرصه‌ ادبیات پا بگذارد، در سبک نگارشی خود از نویسندگان بزرگی چون تولستوی، داستایوفسکی، بالزاک، جیمز جویس، ویرجینیا وولف و دیکنز الهام گرفته است. مارکز کار نگارش «پاییز پدرسالار» را از سال 1968 آغاز کرد و در سال 1971 آن را به پایان برد. «عشق سال‌های وبا» از دیگر آثار معروف این نویسنده‌ برنده نوبل ادبیات است که در سال 1985 روانه‌ بازار کتاب شد. از دیگر آثار نام‌آشنای مارکز می‌توان به «در ساعت شیطان»، «شرح یک مرگ پیش‌گویی‌شده»، «عشق و دیگر شیاطین» و مجموعه داستان‌های کوتاهی چون «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»، «توفان برگ» و «کشوری برای کودکان» اشاره کرد.

** نوبل ادبیات و قله‌ افتخار

گابریل گارسیا مارکز در سال 1982 شایسته‌ دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شناخته شد. رمان‌ها، داستان‌های کوتاه و فضای واقع‌گرایانه و در عین حال تخیلی آثارش در مراسم اعطای جایزه نوبل مورد تقدیر قرار گرفت. سخنرانی این استاد بزرگ سبک رئالیسم جادویی در زمان دریافت جایزه‌ نوبل، «تنهایی آمریکای لاتین» نام گرفت.

** سرطان غدد لنفاوی

در سال 1999 پزشکان تشخیص دادند مارکز به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده و همین بیماری موجب شد تا نگارش خاطراتش را آغاز کند. روزنامه‌ «ریپابلیکا» در سال 2000 به دروغ، خبر مرگ گابو را منتشر کرد؛ اما این آخرین‌باری نبود که این اتفاق روی داد.

مارکز

** نگارش شرح‌ حال

کتاب «Vivir Para» که انتظار می‌رفت اولین جلد از سه‌گانه‌ شرح‌حال این رمان‌نویس کلمبیایی باشد، در سال 2002 به چاپ رسید و پرفروش‌ترین کتاب در کشورهای اسپانیولی‌زبان لقب گرفت. «زیستن برای بازگفتن» نسخه‌ انگلیسی‌زبان این اثر است که در نوامبر 2003 به چاپ رسید و به فروش بالایی دست پیدا کرد.

** مارکز باز هم درگذشت!

روزهای پایانی اردیبهشت‌ماه بود که برای دومین‌بار خبر درگذشت گابریل گارسیا مارکز منتشر شد. این‌بار اما صفحه‌ توییتر منتسب به «اومبرتو اکو»، نویسنده‌ سرشناس ایتالیایی مسؤول انتشار این خبر کذب بود. این در حالی بود که پس از گذشت چند ساعت، مشخص شد گابو تعطیلاتش را در کنار خانواده‌اش در لس‌آنجلس سپری می‌کند. بررسی‌های بیش‌تر نشان داد نویسنده‌ی‌ «نام گل سرخ» مالک این صفحه نبوده و این شایعه تنها یک شوخی ناخوشایند بوده است.

** گابو و آلزایمر

شروع شایعه‌های جنجالی درباره‌ سلامت مارکز از آن‌جا کلید خورد که «پلینی مندوزا آپولیوس» دوست نزدیک این نویسنده در مصاحبه‌ای با یک روزنامه‌ی شیلیایی اعلام کرد، پس از پنج سال موفق به مکالمه با مارکز شده؛ چراکه او قادر به تشخیص صدای دوستانش از پشت تلفن نیست. نگرانی‌ها در این‌باره وقتی شدت گرفت که دوستداران ادبیات دریافتند مادر و برادر مارکز نیز از بیماری آلزایمر و متعاقب آن زوال عقل، رنج می‌برده‌اند. مندوزا در این‌باره گفت: آخرین باری که با هم بودیم، او مدام از من می‌پرسید کجا ساکن هستی؟ شغلت چیست؟ اما پس از صرف ناهار درباره مسائلی خیلی قدیمی مربوط به 30 یا 40 سال پیش صحبت می‌کرد و همه‌چیز را به‌خوبی به یاد می‌آورد. در این مصاحبه همچنین گفته شد که مارکز از ترس نشناختن طرف مقابل، از پاسخ‌گویی به تلفن خودداری می‌کند.

مارکز

** اظهارات تکان‌دهنده‌ برادر مارکز

در ماه اوت 2012 بود که علاقه‌مندان دنیای کتاب و ادبیات از خبرهای ضد و نقیض و تعجب‌برانگیزی که درباره مارکز به گوش رسید، شگفت‌زده شدند. «خایمه گارسیا مارکز» - در سخنرانی‌ که برای دانشجویان دانشگاه شهر «کارتاژینا» ایراد کرد، گفت، برادرش به بیماری زوال عقل مبتلا شده و دائما از او سؤال‌های تکراری و ابتدایی می‌پرسد. او در توضیح بیماری برادر 85ساله‌اش از واژه‌ی «Dementia» (در فرهنگ لغت: جنون، زوال عقل، از دست دادن مشاعر) استفاده کرد و گفت: گاهی برای او گریه می‌کنم؛ چون احساس می‌کنم دارم او را از دست می‌دهم. او همچنین گفت که خالق «صد سال تنهایی» دیگر قلم به دست نمی‌گیرد و پس از چاپ آخرین کتابش در سال 2004 دیگر اثری را به نگارش در نیاورده است.

** مرد مُسن و از دست دادن حافظه

دنیای ادبیات هنوز در شوک خبر ابتلای اسطوره‌ی رئالیسم جادویی به زوال عقل بود که رییس بنیاد ادبی «گابریل گارسیا مارکز» این خبر را تکذیب کرد. «خایمه آبلو» رییس بنیاد روزنامه‌نگاری مارکز ادعاهای برادر این نویسنده را رد کرد و از مردم خواست به پیام‌های همدردی‌شان پایان دهند. او در پیامی در شبکه‌ی اجتماعی توییتر نوشت: من درباره‌ی وضعیت سلامتی و زندگی خصوصی گابو هیچ نظری ندارم؛ اما اذعان دارم که هیچ تشخیص پزشکی درباره ابتلای او به بیماری زوال عقل داده نشده است. گابو مشاعرش را از دست نداده، او فقط یک فرد مسن است که کمی حافظه‌اش را از دست داده است.

** گفته‌های ساراماگو در مدح گابو

دیگر غول ادبیات آمریکایی لاتین در چند سال آخر عمر خود در یک وبلاگ یادداشت‌های روزانه‌ای را منتشر می‌کرد که یکی از همین روزها گابو تبدیل به سوژه‌ای شیرین برای این برنده‌ی نوبل ادبیات شد. در زیر بخشی از کتاب «ژوزه ساراماگو، یادداشت‌ها» به ترجمه‌ی «مصطفی اسلامیه» را می‌خوانیم که در آن خالق رمان «کوری» با صلابت هرچه تمام‌تر مارکز را ستوده است:

نویسندگان را با فرض این که موافق چنین تقسیمی باشند، ‌می‌توان به دو گروه تقسیم کرد: گروهی کوچک شامل آن‌هایی که توانایی دارند راه‌های تازه در ادبیات بگشایند و گروه‌های بزرگتر مرکب از آن‌هایی که قدم بر جای پای گروه نخست می‌گذارند. از اول دنیا هم چنین بوده، و نُخوت نویسندگان در برابر این شاهد آشکار، قدرتی ندارد.

گابریل گارسیا مارکز با استفاده از استعدادش راهی را گشود که بعدها (به نادرست) به واقع‌گرایی جادویی شهرت یافت و آن راه تعداد زیادی رهرو پیدا کرد که مثل همیشه بی‌اعتبارکننده‌ی آن راه شدند. نخستین کتابی که از او به دستم رسید «صد سال تنهایی» بود و چنان شوکی به من وارد کرد که پس از 50 صفحه‌ی نخست‌اش از خواندن بازماندم. باید حواسم را جمع می‌کردم، تپش قلبم را آرام می‌ساختم و مهم‌تر از همه باید می‌آموختم گستره‌ای را به اختیار خود درآورم که با آن امیدوار بودم بتوانم در طول جاده‌های دنیای تازه‌ای گام بردارم که تازه پیش چشم‌هایم پدیدار شده بود.

انتهای پیام

مارکز

  • سه‌شنبه/ ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ / ۰۹:۳۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 91121509788
  • خبرنگار : 71413