نکته‌نگاری ایسنا از یک مسترکلاس

روایت عیاری از فیلمی که لاریجانی یک تنه آن را از «کن» بیرون کشید

در اولین مسترکلاس دهمین جشنواره «تصویر سال» که این روزها در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود، کیانوش عیاری سخنان جالبی را درباره فیلم‌هایی که ساخته است، بیان کرد؛ از فیلمی که علی لاریجانی آن را یک‌تنه از جشنواره «کن» به ایران بازگرداند تا بخشی از صحبت‌هایش که به تفاوت «مرحوم جان وین» و حبیب رضایی با مارلون براندو اشاره‌ای داشت!

در اولین مسترکلاس دهمین جشنواره «تصویر سال» که این روزها در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود، کیانوش عیاری سخنان جالبی را درباره فیلم‌هایی که ساخته است، بیان کرد؛ از فیلمی که علی لاریجانی آن را یک‌تنه از جشنواره «کن» به ایران بازگرداند تا بخشی از صحبت‌هایش که به تفاوت «مرحوم جان وین» و حبیب رضایی با مارلون براندو اشاره‌ای داشت!

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اولین مسترکلاس جشنواره «تصویر سال» به «کارگردانی» اختصاص داشت که کیانوش عیاری با تکیه بر بریده‌فیلم‌های خود، تجربیاتش را با هنرجویان و علاقمندان حاضر در میان گذاشت.

در ابتدای این بخش، سیف‌الله صمدیان برای معرفی عیاری با زبانی طنز گفت: «می‌گویند وقتی ایشان به دنیا می‌آمدند،‌ به قابله گفته است که سینما اختراع شده است یا نه؟! که اگر وقتش شده به دنیا بیاید!»

در ادامه بریده فیلم‌هایی از کیانوش عیاری به انتخاب خود او به نمایش درآمد که بخش‌هایی از سخنان این کارگردان در لابلای نمایش فیلم‌هایش در ذیل منتشر می‌شود:

- پس از «آوازهای تابستانی» یک انیمیشن ساختم و سپس به سینما آمدم. آن سال‌ها مستند «تازه‌نفس‌ها» را ساختم که اصلا از تلویزیون پخش نشد و گمش کرده بودم و نمی‌دانستم کجاست. چهار پنج سال قبل پیروز کلانتری(مستندساز) گفت که یک نسخه از «تازه‌نفس‌ها» را از کنار خیابان خریده است و اینگونه بود که دوباره فیلمم را پیدا کردم!

- دو سال قبل (سال 89) «خانه پدری» را با بودجه‌ای حدود 780 میلیون تومان ساختم که بخشی از زیاد بودن این بودجه به دلیل طولانی شدن کار بود، اما آن فیلم به طور معمول به هزینه‌ای در حدود 600 میلیون تومان احتیاج داشت.

- من بعد از انقلاب، یک فیلم بلند سینمایی برای تلویزیون ساختم که فیلمی 16 میلیمتری، سه اپیزودی و 100 دقیقه‌ای بود. برای سرمایه‌گذاری این فیلم به چندین نفر مراجعه کردم که هر کدام جوابم را به نوعی می‌دادند. یکی می‌گفت سراغ آستان قدس برو، یکی دیگر برای سرمایه‌گذاری شرط می‌کرد که نقش اول را می‌خواهد و یکی دیگر هم به رمل و اسطرلاب پناه برد که بفهمد باید در این فیلم سرمایه‌گذاری کند یا نه! جالب اینجا بود که رمال پرسید نام مادرت چیست و وقتی نام او را گفتم به فردی که می‌خواستم سرمایه‌گذاری کارم را کنم گفت که بخت او بلند است اما باز هم حاضر به سرمایه‌گذاری نشد!

واقعا آنجا بنیاد سینمایی فارابی که تازه تاسیس شده بود به داد من و افرادی مانند آقایان ژکان و پوراحمد رسید ولی این باعث نمی‌شود که اکنون هم وام‌دار فارابی باشم چون در سال‌های پس از آن، کارشکنی‌های زیادی را مشاهده کردم.

- من فیلم سینمایی «آن سوی آتش» را در شرایط بسیار ملتهب اهواز در سال 65 ساختم. معروف است که می‌گویند؛ بمباران و موشک‌بارانی که در اهواز در آن سال‌ها اتفاق افتاد پس از جنگ دو کره بی‌سابقه بوده است.

- قبل از انقلاب، فیلمی هشت میلیمتری به نام «آن‌سوی آتش» را ساخته بودم که توسط ساواک معدوم شد. ساواک فکر می‌کرد طعنه‌هایی در آن وجود دارد و فیلم را معدوم کرد. آنقدر این نام را دوست داشتم که در سال 65 هنگامی که فیلم سینمایی‌ای در همان مکان ساختم، نام «آن سوی آتش» را بر روی آن گذاشتم.

- فیلم سینمایی «شبح کژدم» درباره فیلمساز هشت میلیمتری است که می‌خواهد فیلم سینمایی بسازد. آن زمان در مسئولان سینمایی سوء تفاهمی ایجاد شد که «شبح کژدم» ریشخندی از سوی من به سینمای تازه‌تاسیسی است که آنها به دنبالش بودند به همین دلیل آن فیلم در اکران،‌ عرضه خارجی و ... مغضوب شد.

- سینما اسباب‌بازی من است. گاهی وقت‌ها می‌نشینم و «سودوکو» حل می‌کنم و گاهی هم اگر امکانش باشد سراغ سینما به عنوان یک اسباب‌بازی گران‌قیمت می‌روم.

- سال‌ها قبل «از کرخه تا راین» ساخته شد و موسیقی جذابی داشت. این موسیقی آن زمان در خانه‌ها و ماشین‌ها و ... شنیده می‌شد. آقای مجید انتظامی (آهنگساز از کرخه تا راین) می‌گفت که بارها به او مراجعه کرده‌اند که موسیقی شبیه این فیلم را برای فیلم‌های دیگر بسازد.

- ماهنامه «فیلم» هر سال از طریق منتقدان، بهترین فیلم را انتخاب می‌کند. یادم می‌آید سالی که «آن سوی آتش» ساخته شد، مسعود مهرابی به عنوان یکی از سردبیران این مجله درباره «آن سوی آتش» نوشته بود که فیلم به رغم صحنه‌های زیاد شعاری، بهترین فیلم سال است. بعدها به او گفتم از نظرت متشکرم اما تمام تلاشم این بوده که از برخی صحنه‌ها که بار معنایی برای فیلم ایجاد می‌کنند، فرار کنم. من بارهای معنایی را قلع و قمع می‌کردم.

- «آبادانی‌ها» اولین فیلم ایرانی‌ای بود که برای حضور در جشنواره «کن» انتخاب می‌شد. مدیر این فستیوال گفت: چند صحنه تلخ در فیلمت داری که اگر آن‌ها را دربیاوری، آن را نمایش می‌دهیم و من این کار را انجام دادم و فیلم به «کن» رفت اما آقای لاریجانی که آن زمان وزیر ارشاد بودند یک تنه فیلم را به ایران بازگرداندند.

- بازیگر بزرگ، بازیگری است که بازی او را مشاهده نکنید مانند مرحوم «جان وین!» اما «مارلو براندو» قدرت بازی‌اش در فیلم دیده می‌شود که من چنین چیزی را دوست ندارم و سعی می‌کنم بازی‌ها در فیلمم دیده نشود. در ایران عده کمی از بازیگران هستند که می‌توانند به نوعی ایفای نقش کنند که هنرشان دیده نشود. حبیب رضایی (از حاضران در سالن ) از معدود افرادی است که این ویژگی را دارد و امیدوارم روزی بتوانم از او استفاده کنم. واقعا دانش و توانایی ایشان جز در صحنه‌هایی معدود به رخ کشیده نمی‌شود.

- من همیشه گفته‌ام که دو تماشاگر را به یک تماشاگر ترجیح می‌دهم اما سعی نمی‌کنم که با سوءاستفاده از عواطف و احساسات و ... این دو را به سه تماشاگر تبدیل کنم.

- «بیدارشو آرزو» اصلا برای اکران و عرضه به جشنواره‌های خارجی ساخته نشد. آن زمان به این موضوع فکر می‌کردم که کشور ما روی گسل زلزله قرار دارد و گمان می‌کردم می‌توانم فیلمی ارزان با حداقل هزینه‌ها ساخت که آب‌خوش از گلوی مسئولین درباره مقوله همیشگی زلزله پایین نرود. این سخن را در جشنواره فجر هم گفتم که «بیدارشو آرزو» تنها برای مسئولین ساخته شده است اما نشان به آن نشان که این فیلم هم رفت پی کارش.

- سال 66 یا 67 در یکی از شب‌های جمعه‌، تلویزیون «آن سوی آتش» را نمایش می‌داد. طبق عادت همیشگی‌ام که شب‌گردی دارم حوالی خیابان میرداماد قدم می‌زدم و صدای فیلم تقریبا از اکثر خانه‌ها شنیده می‌شد. حس خوبی بود. دیدم فیلمی که اکران خیلی بدی داشت همه از تلویزیون می‌بینند. این کمی وسوسه‌کننده و قلقلک‌انگیز بود.

سرنوشت «آن سوی آتش»، «آبادانی‌ها»، «بودن یا نبودن» و ... که به عمد ویران شدند برای من انبوه بدهی را به دنبال داشت و برخی مسائل دیگر کاری کرد که قصد کنم، سریال بسازم. در مصاحبه‌ای هم که با آقای مدقق در تلویزیون داشتم صراحتا گفتم من با دغدغه پول وارد ساخت سریال «روزگار قریب» شده اما واقعا در اواسط کار به آن علاقمند شدم.

در ادامه‌ی مستر کلاس «تصویر سال» هنگامی که قرار بود صحنه‌هایی از سریال «روزگار قریب» پخش شود، کیانوش عیاری به شوخی گفت: این صحنه‌ها به کلی از فیلم سانسور شده بود و به همین دلیل الان اینجا یک جلسه غیرقانونی است!

- علاوه بر هنرجویان و جمعی از علاقمندان به سینما، حبیب رضایی (بازیگر) و هادی آفریده (مستندساز) در این جلسه حضور داشتند. همچنین سیف‌اله صمدیان به‌عنوان مجری و کارشناس تا پایان جلسه در کنار عیاری بود.

به گزارش ایسنا، در ابتدای نخستین مسترکلاس جشنواره «تصویر سال»، سیف اله صمدیان (دبیر ادوار مختلف این جسن تصویر سال) توضیح داد: ایده اولیه برگزاری «تصویر سال» و مسایل پیرامونی آن به 20 سال قبل بازمی‌گردد که در ذهن زنده‌یاد ممیز، من و محمودخان کلاری شکل گرفت.

وی ادامه داد: ما می‌خواستیم هنرهای تصویری که به نوعی از یکدیگر جدا هستند اما در واقع ارتباطی خاص دارند را به یکدیگر مرتبط کنیم که در این راستا مجله «تصویر» متولد شد. «تصویر» تا امروز20 سال ادامه پیدا کرده است و از 10 سال قبل «جشنواره تصویر سال» هم در کنارش راه‌اندازی شد تا در فضای غیردولتی و مستقل، ارزیابی‌ای از محصولات سال داشته باشیم.

صمدیان سپس به برگزاری مسترکلاس‌ها که پیش از این از آن‌ها به عنوان «آس» دهمین جشنواره تصویر سال نام برده می‌شد، اشاره کرد و گفت: خوشحالم که وقتی درباره برگزاری این کلاس‌ها با بزرگان صحبت می‌کردیم، حتی درصدی هم به ما «نه» نگفتند. در همه جای دنیا برگزاری کارگاه‌های عملیِ یک هفته یا 10 روزه که در آن‌ها کارشناس مربوطه به هنرجویان درباره یک موضوع و تیتر خاص توضیحاتی را ارائه می‌کند، مرسوم است. ما احساس کردیم به لحاظ فضا و زمان امکان برگزاری چنین کارگاه‌های عملی را نداریم و تنها عنوان مستر کلاس را گرفتیم و اکنون یک کارشناس در یک رشته خاص، درباره موضوعاتی که خودش در گذشته تجربه کرده است، توضیح خواهد داد.

دبیر جشنواره «تصویر سال» خاطرنشان کرد: در این مسترکلاس‌ها انتقال تجربه از طریق آثار اساتید در سالهای گذشته به هنرجویان منتقل خواهد شد.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ / ۱۷:۰۱
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 91121208012
  • خبرنگار : 71408