کیوان کثیریان - منتقد سینمایی - طی روایتی مستند مصاحبهی اخیر جواد شمقدری و آن بخش از سخنان وی را به نقد کشیده که به فرآیند اسکار فیلم جدایی نادر از سیمین پرداخته است.
به گزارش ایسنا، خبرآنلاین به قلم «کیوان کثیریان» نوشته است: مصاحبه جواد شمقدری با ایلنا گفت و گوی مهمی است. بخشهای کلیدی دارد که در آینده نزدیک به تفصیل به آن خواهم پرداخت.
اما جذابترین بخش این گفت و گو پاسخ به سوالی درباره اسکار سال گذشته فیلم "جدایی نادر از سیمین" است. نکات جالبی دارد که برای نخستین بار مطرح میشود. بخشهایی از آن را عیناً بخوانید:
«در رابطه با اسکار هم چندبار گفتهام زمانی که قرار بود مسئولیت سینمایی آن زمان را برعهده بگیرم از آقای احمدینژاد پرسیدم اگر بخواهید در یک جمله من را نصیحت کنید چه میگویید ایشان گفتند برو سینمای ایران را بینالمللی کن و من گفتم اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت خوب اینکار را انجام بده و این اتفاق افتاد. خیلیها در این سی سال تلاش کردند اسکار بگیرند اما موفق نشدند اما الان شد. آن سال که جدایی نادر از سیمین جایزه اسکار را گرفت میشد فیلم دیگری به جشنواره جهانی برود و اسکار نگیرد و جدایی نادر از سیمین میتوانست در فجر انتخاب نشود و اگر انتخاب میشد میتوانست جایزه نگیرد. اینها یک برنامهریزی بوده است. ... در فرآیندی فیلمی انتخاب شد رفت و حمایت شد. برنامهریزی شد اما بعضیها منکر هستند و میگویند برنامهریزی شده نبود، تصادفی بود. آنها ممکن است خلقت و هستی را هم تصادف بدانند البته آنها در خیالات خودشان سیر میکنند. ... و ما طراحی کردیم و حتی لابیگری کردیم تا این اتفاق بیفتد و برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد. فیلمساز برای ما مهم نبود بلکه مهم این بود که فیلم از سینمای ایران جایزه بگیرد.»
ادعاهای جالب توجهی است. قصد تحلیل و رد این حرفها را ندارم. بعضی چیزها بدیهی است. فقط به نظرم یادآوری چند رویداد و خبر به همراه چند نکته کفایت میکند.
اول: اصغر فرهادی در چهاردهمین جشن خانه سینما وقتی جایزه "درباره الی" را گرفت، حرفهای جنجالی و پرحاشیهای زد. او همان وقتها روزهای اول فیلمبرداری "جدایی نادر از سیمین" را میگذراند. پس از این حرفها بهانهای که معاونت سینمایی منتظرش بود از خانه سینماییها گرفت و معاون سینمایی آن موقع، یعنی همین آقای شمقدری بیانیه تند و تیزی منتشر کرد که به بیانیه "انالله واناالیه راجعون" معروف شد. درآن بیانیه درباره اصغر فرهادی گفته شد: " بیخبران و غافلان، پایان نظام جمهوری اسلامی ایران را آرزو میکنند. چه باید کرد!؟ کسی که از روی غرور جاهلانه و شاید هم غفلت چنین سخنانی بر زبان میراند، چه پاسخی دارد؟!... من در درگاه الهی و در پیشگاه امام حاضر مهدی موعود طلب عفو و بخشش مینمایم."
(دقت بفرمایید هنوز خبری از حمایت و برنامه ریزی نیست. ضمن اینکه اگر قدرت لابی گری دوستان اینقدر زیاد است، چرا روی یک فیلمساز که بی خبر و غافل نباشد برنامه ریزی نشد؟ چرا روی یک فیلمساز متعهد که مغرور و جاهل نبود سرمایه گذاری نشد؟ و یا روی یک فیلم ارزشی؟)
دوم: پس از یکی دو روز ناگهان سجادپور، مدیرکل نظارت وقت پروانه ساخت فیلم اصغر فرهادی را لغو کرد و درحالیکه 20 درصد از فیلمبرداری انجام شده بود، پروژه متوقف شد (اینجا). بعد از آن با برخی وساطتها فیلمبرداری این فیلم از سر گرفته شد.
(دقت بفرمایید؛ حمایت؟)
سوم: بعد که فیلم به جشنواره بیست و نهم فجر آمد و با استقبال اکثریت مطلق منتقدان مواجه شد، در اختتامیه جشنواره، داوران جایزه بهترین فیلم را به "جرم" دادند! تا یکی از بزرگترین گافهای داوری در جشنواره فیلم فجر رقم بخورد. "جدایی نادر از سیمین" سیمرغهای کارگردانی، فیلمنامه ، فیلمبرداری، بازیگری مکمل مرد و صدا را از داوران گرفت و سیمرغ انتخاب مردم و بهترین فیلم منتقدان را هم مال خود کرد.
(دقت بفرمایید از راهیابی "جدایی..." به عنوان حمایت یاد شده چون میتوانست در بخش مسابقه پذیرفته نشود! از سیمرغها به عنوان برنامه ریزی یاد شده چون میتوانست به این فیلم داده نشود. البته جشنواره ما و داوران ما آنقدر کلاس شان بالا بود که فیلم بهتری نسبت به "جدایی..." در آستین داشتند.)
چهارم: هیات انتخاب فیلم برای اسکار که تشکیل شد، زمزمههایی مبنی بر تمایل برای ارسال فیلمی دیگر به راه افتاد. مثل جهانگیر الماسی که فیلمهایی چون آلزایمر و آسمان محبوب را مناسب اسکار میدانست و مخالفان فیلم هم بر آتش این زمزمه دمیدند. سجادپور هم این فیلم را فیلم خوبی نمیدانست و گفته بود: "در فیلم جدایی نادر از سیمین وقتی با 50 کارشناس صحبت کردم، تنها حدود سه نفر متوجه لایههای دوم و سوم فیلم شده بودند. در حالیکه بیشتر کارشناسها همان لایه اول را دیدند که در آن حلال و حرام، دروغ و راست بود، بنابراین وقتی سازنده آنقدر محافظه کاری کرده، نتوانسته پیامش را خوب منتقل کند."
بالاخره با انتخاب درست "جدایی نادر از سیمین" برای معرفی به اسکار، همه نفس راحتی کشیدند.
(دقت بفرمایید از این انتخاب به عنوان حمایت و برنامه ریزی یاد شده. آقای سجادپور هم دارد حمایت میکند)
پنجم: "جدایی..." جایزههای برلین را برد و کم کم جشنوارههای مختلف را فتح کرد، بیشتر دیده شد، جدیتر گرفته شد و روز به روز شانساش برای اسکار افزایش یافت. جواد شمقدری در اظهارات مشهورش در گچساران به نیت تحقیر اسکار گفت: "اسکار هم مثل جشن سینمای گچساران است"
(دقت بفرمایید که چرا باید رییس جمهور برای چنین جایزه بیاهمیتی دستور بدهد و چرا معاون سینمایی باید برای چنین جایزه بیارزشی برنامهریزی و لابی کند؟ و چرا بعدش باید تبریک بگوید؟)
ششم: بازار نظر دادن و پیش بینی داغ شد. همه احساس کردند برای این فیلم ممکن است اتفاقات خوبی بیفتد. جواد شمقدری هم وارد این بازار اظهارنظر شد و جمله مهمی گفت: "انتخاب یا انتخاب نشدن این فیلم، نشانه سیاستهای نظام حاکم آمریکا به ایران است که میخواهند چه سیگنالهایی را بدهند. فکر میکنم اگر بخواهند دشمنیهایشان را ادامه دهند یا تشدید کنند، جدایی نادر از سیمین را انتخاب نمیکنند."
نظر سجادپور هم جالب است: "شخصا به دلیل سیاسی کاری و نگاه غربزده اسکار، مسولان این مراسم ترجیح میدهند به نماینده سینمای ایران جایزه ندهند اما اگر این جایزه داده شود اسکار ناچار به انجام این کار شده است."
(دقت بفرمایید هیچ صحبتی از "لابی" نیست. با لابی که سیگنال نمیدهند! همه چیز به "سیاستهای نظام حاکم آمریکا به ایران" موکول شده است. هنوز دوستان باورشان نمیشد که فتح اسکار اتفاق بیفتد و داشتند زمینه چینی میکردند که درصورت شکست احتمالی بگویند؛ دیدید؟ ما که گفتیم!)
هفتم: فتح جایزه گلدن گلوب که اتفاق افتاد، همه چیز خیلی جدی شد. سجادپور سریع وارد عمل شد تا ثابت کند موفقیت تا دلتان بخواهد پدر و مادر دارد. او گفت: "وظیفه ما حمایت از این فیلم بود که انجام دادیم چون مطمئن باشید اگر حمایتهای معاونت سینمایی نبود فرهادی و فیلمش این همه جایزه خارجی و در حال حاضر گلدن کلوب را کسب نمیکردند"
(کلاً دقت بفرمایید!)
هشتم: اتفاق بسیار بزرگ فتح جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی رخ داد و فیلم اصغر فرهادی اسکار گرفت. تبریکهای مسوولان دولتی سینما از سه جهت رسید. جواد شمقدری، سجادپور و میرعلایی .
(دقت بفرمایید لابی گریها به نتیجه رسیده، دستور رییس جمهور اجرا شده ولی هیچکس حاضر نیست پزش را بدهد! عجیب نیست؟ نه وزیر ارشاد پیام تبریک میدهد و نه رییس جمهور! تلویزیون هم که انگار نه انگار. مگرمهم نبود؟ مگر تنها نصیحت رییس جمهور نبود؟ مگر اولین گام بین المللی شدن سینما نبود؟ مگر برنامه ریزی شده نبود؟ مگر برای همه ایرانیان مهم نبود؟)
نهم: اظهارنظرهای مخالف مثل همیشه سرجایش بود. "سلحشور: جدایی نادر از سیمین یک فیلم در ضدیت اعتقادات مردم وتوهین به فرهنگ و خانواده در ایران است و برای همین نمیتوان گفت این فیلم برای ایران وما افتخار آورده است. مثلا اگر کسی دزد خوبی باشد و بانکی را بزند وبعد به او جایزه بهترین دزد را بدهند ویا اگر دکتری متخصص تولید قرصهای روانگردان باشد وجایزه بگیرد آیا واقعا باید به آنها افتخار کرد؟ جدایی نادر از سیمین هم چنین نقشی را در گلدن کلوب ایفا کرد وبرای ما پیرو رهبریها کسب این جایزه هیچ افتخاری ندارد."
(دقت بفرمایید؛ دزد! این اظهارات هرگز با واکنشی از طرف مسوولان سینمایی مواجه نشد. انگار نه انگار که برنامه ریزی و لابی و... از سوی مسوولان رسمی دولت در کار بوده!)
دهم: بعد از کسب اسکار، اصغر فرهادی به ایران آمد. از میان مسوولان رسمی جز مدیرعامل فارابی کسی در فرودگاه دیده نشد. (گزارش کامل اینجا)
(دقت بفرمایید نه نصیحت کننده، نه برنامه ریز این جایزه، نه لابی گر، نه حمایت کننده، هیچکس به فرودگاه نیامد تا ثمره تلاشها و حمایتهایش را ببیند و افتخار این جایزه را مال خود کند. تواضع تا کجا؟!)
یازدهم: سه چهارماه پیش جواد شمقدری شکایتی به مراجع قضایی کرد از یک منتقد سینما که با تحریم اسکار مخالف بود و در یادداشتی این تحریم را به سود سازندگان فیلم موهن علیه پیامبر اعظم دانسته بود. شمقدری در این شکایت خطاب به قاضی نوشته بود: "همانطور که مطلعید، اسکار و نوبل دو جایزه متعلق به لابیهای صهیونیستی هستند که استکبار جهانی برای زیر سلطه کشاندن ملتهای مظلوم........."
این بحث تعلق اسکار به لابیهای صهیونیستی بارها و بارها از سوی دوستان و متعلقینشان تکرار شده است از جمله در همین یادداشت تبریک شمقدری به فرهادی: "قضاوت آمریکایی در مقابل فرهنگ ایرانی سر تعظیم فرود آورد و رای دهندگان آکادمی اسکار در مقابل لابی اسرائیل که بر طبل جنگ میکوبد واکنش متفاوتی نشان دادند و این ترک آغاز فروپاشی استیلای لابی اسرائیلی بر جامعه و همه نهادهای آمریکایی است."
(دقت بفرمایید به تکرار کلمه لابی!و اینکه آقای شمقدری با چه کسانی لابی کرده؟ با صهیونیستها؟)
وحالا بعد از یک سال جواد شمقدری خبر از لابی میدهد، از دستور و نصیحت رییس جمهور، از حمایتهای بی دریغ، از برنامه ریزی، از اولین گام بین المللی شدن. معلوم نیست این جایزه اسکار چرا در یکسال گذشته اینقدر بیصاحب بوده؟ بگذریم....
انتهای پیام