آربی اوانسیان هنرمند مطرح تئاتر سینما که اخیرا بار دیگر به ایران برگشته است برای نمایش فیلمش با نام « چگونه پیشبند سوزندوزی شده مادرم در زندگیم گسترده میشود» در موزه سینما حضور پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)،اوانسیان که سالهاست در خارج از کشور زندگی میکند،با اظهار خرسندی از حضور در موزه سینما و ساخته شدن این موزه گفت: خاطرات بسیار زیادی از این بنا دارم چون فیلم من «چشمه» اولین فیلمی بود که در اینجا ساخته شد و پس از آن هم تمرین نمایش «باغ آلبالو» در اینجا انجام شد. همچنان که پس از آن نمایش «کالیگولا» را هم در همین فضا اجرا کردیم. بنابراین با این ساختمان رابطهای معنادار دارم.
او ادامه داد: خوشحالم که این ساختمان به همت آقای انتظامی به موزه سینما تبدیل شده است و مکان بسیار مناسبی برای ساخت موزه است.
اوانسیان که فعالیتهای بسیار زیادی در حوزه تئاتر و سینما داشته است یادآور شد: همه مرا به عنوان تئاتری میشناسند در حالی که من سالها پیش به ایران برگشتم تا فیلم بسازم.
او که سالها پیش قرار بوده فیلم « شوهر آهوخانم» را براساس رمان علی محمد افغانی بسازد، یادآور شد: سال 45 آقای ملاپور از طرف موسسه «کیهان» در لندن پیشنهاد کردند تا تهیه کننده این فیلم شوند البته آنها کتاب را نخوانده بودند.
این کارگردان سینما که 13 دی ماه در این برنامه حضور داشت با ارائه توضیحاتی درباره انتخاب بازیگران فیلم «شوهر آهوخانم» متذکر شد: در آن دوره، هرگز اسم من روی سناریو نوشته نشد و من آن زمان اهمیت این موضوع را نمیدانستم اما مدتی بعد میان من و تهیه کننده فیلم اختلاف نظری پیش آمد.
اوانسیان با اشاره به اینکه در کل 10 دقیقه از این فیلم را کارگردانی کرده است، متذکر شد: فیلمی که در حال حاضر وجود دارد فیلم من نیست. من فقط 10 دقیقه آن را ساخته بودم اما در آن دوره نمیخواستم وارد جنجال بیهوده شوم. تا اینکه بعدا این فیلم که در حال حاضر به عنوان فیلم «شوهر آهو خانم » موجود است، برپایه فیلمنامه من ساخته شد. با این تفاوت که فیلمنامه من قیچی شده است و برخی صحنههای عمومی و همینطور صحنهای مانند کشف حجاب و دیگر صحنههای مرتبط، حذف شدهاند.
وی یادآورشد: همیشه سازندگان فیلم اظهار نظر کردهاند که فیلم شان را براساس کتاب ساختهاند. در حالی که در سناریو صحنههایی هست که در رمان وجود ندارد.
پس از پخش 10 دقیقه از فیلم «شوهر آهوخانم» که توسط اوانسیان کارگردانی شده بود، این کارگردان سینما توضیحاتی درباره فیلم دومش « چگونه پیشبند سوزندوزی شده مادرم در زندگیم گسترده میشود» ارائه کرد و گفت: تمام دکور، اشیا و لباسهای این فیلم را بازیگران خودشان ساختهاند.
او که برای ساخت این فیلم به نقاشیهای گورکی، آوازهای ارمنی و ادبیات این حوزه توجه داشته است،افزود: این فیلم با کمک دوستان ساخته شد. ما حتی یک فرانک هم در اختیار نداشتیم. تهیه کننده ما تهیهکننده آثار «برسون» بود اما زمان ساخت فیلم ما ورشکست شد و نتوانست از ما حمایت کند.
اوانسیان که در سال 1364 این فیلم را به زبان ارمنی ساخته، اضافه کرد: زبان ارمنی باعث شد مشکلاتی برای این فیلم به وجود بیاید. به ویژه زمانی که فیلم در جشنواره «مونترال» فرانسه به نمایش درآمد، از سوی مسکو وتو شد.
وی که برای ساخت فیلمهایش در داخل و خارج از کشور با مشکلات فراوانی روبه رو بوده است، یادآورشد: همیشه در آغاز، به تهیه کنندگان فیلمهایم میگفتم سرمایه شما در همان زمان برنمیگردد اما شاید در زمانی دیگر این سرمایه به شما برگردد اما هیچ تهیه کنندهای نمیپذیرفت که با یکدیگر کار کنیم. البته در آن دوره رضا قطبی مدیر وقت تلویزیون ایران علاقهمند بود تا امکانات تلویزیون را در اختیار جوانانی مثل ما بگذارد ولی او نمیتوانست تهیه کننده ما باشد و ما باید دیگر هزینهها را خودمان متقبل میشدیم.
اوانسیان سپس ارائه توضیحاتی درباره فیلم «سوزن دوزی مادرم...» ارائه کرد و افزود: این فیلم داستان ندارد بلکه حرکتی را دنبال میکند که از یکی از تابلوهای «گورکی» الهام گرفته شده و حتی نام آن را براساس نام یکی از تابلوهای اوست.
به گفته او،این فیلم نوعی مرثیه است و مناسبات مرشد و مریدی را نشان میدهد.
به گزارش ایسنا، پس از پخش این فیلم که مدت زمان آن 110 دقیقه بود جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد.
اوانسیان از حاضران عذرخواهی کرد که زیرنویس فیلمش به زبان انگلیسی بوده و امکان پخش فیلم با زیرنویس فارسی وجود نداشته است و توضیح داد: اصلا فکر نکنید ارامنه این فیلم را بهتر خواهند فهمید. این فیلم با فرهنگ عمیق شرقی مرتبط است و حرکت درونی فیلم هیچ تفاوتی با حرکت عرفانی ایرانی ندارد.
این کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: دائم از جوانترها میپرسم چرا به متون قدیمیتر ایرانی برنمیگردید تا دوباره حرکت درونی آنها را کشف کنید. این موضوعی بود که در تئاتر توجه مرا جلب میکرد. مثلا عدهای نمایشنامه پژوهشی «ژرف و سترگ ...» نوشته عباس نعلبندیان را نمایشنامهای غیر قابل اجرا میدانستند چون در هیچ قالبی اجرا نمیشد اما من آن را به صحنه آوردم.
او در پاسخ به پرسشی دیگر درباره رابطه میان فیلم دیگرش «چشمه» و فیلم «رنگ انار» ساخته «پاراجانف» توضیح داد:هیچ رابطهای میان دو فیلم نیست چرا که دهه 60 در ارمنستان فضای آزادی به وجود آمد که هنرمندان میتوانستند به ریشههای فرهنگی برگردند و این شباهت به این دلیل است. رابطه ما یک رابطه فرهنگی دورادور است که در ناخودآگاه ما وجود دارد. اتفاقی که الهامی و شهودی است و عقلانی نیست.
این کارگردان سینمای ایران متذکر شد: پس از ساخت فیلم «چشمه» امکان ساخت فیلم دیگری نداشتم چون مشکل تهیه کننده داشتم. میخواستم «سلامان و ابسال» جامی را بسازم که طرحش آماده بود اما پس از مدتی که همه چیز داشت آماده میشد ناگهان پرژوه متوقف شد.
او با تأکید بر علاقهاش بر پژوهش در ادبیات ایران یادآورشد: چه در تئاترهایم و چه در سینمایم همیشه این پژوهش برایم مهم بوده است.پرسش ما این بود ادبیات در تصویر چه خواهد شد و همین پرسشها نوعی تلنگر است. همهی این متنها که من کار کردهام، متعلق به قرن بیستم است ولی ریشههای فرهنگی اینها بسیار قدیمی و شرقی است. از سوی دیگر ارامنه و ایرانیان سالهاست که کنار یکدیگر بزرگ شدهاند و در دورههای مذهبی متفاوتی در کنار هم بودهاند.
وی با ارائه توضیحاتی درباره مفهوم فیلم «سوزن دوزی مادرم...» خاطرنشان کرد: در این فیلم پیر دیر معتقد است باید از مادیات گذشت تا بنای دیر سالم بماند. در تمام فرهنگها همیشه این بنا تداعیگر بدن و وجود انسان است. در اینجا مراقبه که در ناخودآگاه تماشاگر کار میکند، فعال میشود. البته مراقبه هم سرعت خاص خود را دارد و طبیعتا با سرعت مونتاژ آمریکایی نمیتوان مراقبه را نشان داد.
به اعتقاد این کارگردان، دانستن داستان فیلم کمکی نمیکند بلکه بیشتر برای مخاطب دست و پا گیراست چون مخاطب در سطح داستان میماند.
او در پاسخ به پرسشی دیگر درباره تماشای تابلوهای نقاشی برای ساخت آثارش گفت: چه در تئاتر و چه در سینما هرگز تصاویر من از قبل وجود ندارد، موضوع این است وقتی رابطهای در عمق هماهنگ میشود تصویر خاص خود را ایجاد میکند. هرگز در آثارم از مینیاتورها یا نقاشیهای قاجاری تقلید نکردهام بلکه این عناصر در مفهوم و جوهر اثر وجود دارد و پیش از شروع فیلمم نقاشی نمیبینم چون اثرم تقلیدی میشود.
وی ادامه داد: برای من، سینما و تئاتر فقط از منظر تماشاگر تفاوت میکند. بنابراین، این فیلم یک تئاتر فیلم شده نیست هرچند دوربین آن حرکت نمیکند.
آوانسیان با اشاره به دیگر تفاوت تئاتر و سینما گفت: در تئاتر همیشه در زمان حال هستیم همه چیز در حال زندگی میکند و میماند اما سینما زمان حال را میکشد زیرا آن را ضبط میکند و در این مدیوم زمان حال مانند کنسرو است و از یک نگاه دیگر مانند رستاخیز است. بنابراین تفاوت سینما و تئاتر در زمان حال آنهاست. شاید به همین علت است که این فیلمها که من ساختهام کهنه نمیشود چون دنبال یک سبک یا شیوه بیانی مشخص نیستند بلکه به دنبال خودشان هستند.
به گزارش ایسنا، در این جلسه هنرمندانی همچون بهمن فرمانآرا، محمدرضا اصلانی، مهتاج نجومی و...حضور داشتند.
گفتنی است آربی اوانسیان، در اول اسفندماه سال ۱۳۲۱ در «جلفا»ی اصفهان به دنیا آمد. بین سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰ در دبیرستان کوشش داویدیان ارامنه در رشته ریاضی دوره متوسطه را به پایان رساند. در سال ۱۳۳۹ با تعدادی از همکلاسیهای خود گروه تئاتر «ارمن» را در باشگاه آرارات تاسیس کرد.
آربی اوانسیان بین سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۳ در مدرسه عالی رادیو و تلویزیون ملی ایران به تدریس تجزیه و تحلیل فیلم و زیباییشناسی فیلم و در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۲ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران کارگردانی و بازیگری تئاتر تدریس کرد. از سال ۱۳۴۸ در تاسیس و مدیریت کارگاه نمایش همکاری داشت. در طول ۱۲ سال فعالیت کارگاه نمایش، آربی آوانسیان به عنوان یکی از کارگردانهای صاحبنام از تجربههای جدید در زمینهٔ نمایشنامهنویسی و کارگردانی استقبال کرد، و او را پدیدآورندهٔ راهکارهای تجربی در حوزهٔ کارگردانی تئاتر در ایران به شمار میآورند.
آربی اوانسیان در ژانویه ۱۹۷۹ با دعوت رسمی «بنیاد گوته» به عنوان مهمان دولت آلمان، برای دیدار و همکاری با تئاترهای اشتوتگارت، برلین و مونیخ عازم آلمان شد. سپس برای کارگردانی نمایش «بانو با سگ ملوسش» در جشنواره پائیزی پاریس به فرانسه رفت و در شهر پاریس مقیم شد.
فیلمها
• نقاب / ماسک (۱۳۴۳ - کوتاه)
• پاروانا / پروانه (۱۳۴۴ - کوتاه)
• شوهر آهو خانم (۱۳۴۵ - در ابتدای کار از کارگردانی فیلم کناره گرفت)
• لبئوس بنام تادائوس (قره کلیسا) (۱۳۴۶ - مستند کوتاه)
• چشمه (۱۳۵۰)
• چگونه پیشبند سوزندوزیشدهٔ مادرم در زندگیم گسترده میشود (۱۳۶۴)
نمایشها
فعالیت در تاتر از سال ۱۳۴۶
• مادموازل ژولی
• گدایان بزرگوار
• پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگ واره های دوره بیست و بنجم زمین شناسی ...
• در راه
• هدا گابلر
• ویس و رامین
• بکت 5
• یک قطعه برای گفتن
• معلم من بای من
• ناگهان هدا حبیبالله مات فی حبالله هذا قتیل الله مات بسیفالله
• باغ آلبالو
• همانطور که بودهایم
• طلبکارها
• برای دیگری
• انسان، حیوان و تقوا
• کالیگولا
• ایولف کوچولو
• سواری درآمد رنگش سرخ و مویش سرخ و قدش سرخ و لبش سرخ و دندانش سرخ و اسبش سرخ و نیزهاش سرخ ...
• خلوت خفتگان
• پیرمرد مضحک
• خواهر من باغی است با حصار
بانو با سگ ملوس
لازم به ذکر است که مجموعه تئاترشهر با نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی آربی اونسیان گشایش یافته است.
انتهای پیام