بهرام کلهرنیا در جلسه نقد و بررسی نمایشگاه «سی سال تنهایی» گفت: آرش تنهایی پوسترهایش رسانههای معاصری هستند که روایت گوناگونی در آنها وجود دارد.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شامگاه 20 آبان ماه جلسه نقد و بررسی نمایشگاه پوسترهای آرش تنهایی در گالری «میرمیران» خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این نشست بهرام کلهرنیا - طراح گرافیک - با اشاره به برگزاری این سلسله نشستهای تخصصی در حاشیه نمایشگاههای خانه هنرمندان ایران گفت: نقد را گفتوگویی برای ادراک و به سود مخاطب میدانم تا به واسطه آن وجودی که توسط مخاطب دیده نشده است، بروز پیدا کند.
او اضافه کرد: نقد، تسهیلگر است و میانجی میان هنرمند و مخاطب خواهد بود زیرا هنرمند معمولا دوست ندارد کنکاشهایی برای باز کردن رازآمیزی اثرش ارائه دهد اما با برگزاری چنین نشستهایی زمینه گفتوگویی ساده و درکشدنی با مخاطب و با حضور خود هنرمند فراهم میشود.
عضو هیات مدیره انجمن طراحان گرافیک ایران همچنین به وضعیت این هنر پرداخت و افزود: گرافیک مترادف با وضعیت ادراکی مخاطب است و در این صورت باید از روزگار و زمانه سخن بگوید و شاید با مرور آثار آرش تنهایی باید به دنبال این لحظات باشیم، اما وقتی به گرافیک معاصر نگاه میکنیم محدوده زمانی و شیوه اجرایی طراحان در محدوده زبان روشنفکری خلاصه شده است.
کلهرنیا در همین رابطه اظهار کرد: طراحان معاصر به شکل رایج لهجهای را برای همفکران و هماندیشان خود انتخاب کردند که شاید به ناچار از زبان تودهها و واقعیتهای زندگی اجتماعی فاصله گرفته است لذا این فصل در آثار طراحی گرافیک گم شده است. هرچند که وقتی به جامعه روشنفکری نگاه میکنیم در واقع نمونه یک جامعه پخته و ویرایش شده را میبینیم که درباره زیباییشناسی نگاههای خود را دارد و به دلیل تجربه و مهارت دیدن میداند که اندکی تغییر در شیوه ترسیم میتواند سبب بروز بیانی ارزنده شود و آرش تنهایی نیز از این جهت به این شیوهمندی تخصصی خود دست یافته است.
او سپس به ارزیابی مجموعه آثار آرش تنهایی در حوزه طراحی پوستر پرداخت و افزود: آرش هم مثل گروهی از طراحان بزرگ معاصر ایران برخلاف سنت تاریخی و به لحاظ مکانی خیلی جلو رفته است و به نوعی یافتههای زندهیاد مرتضی ممیز را به روایت شخصی خود ادامه داده است. از این جهت نزدیک شدن تنهایی سبب شده انرژی تصویری کارها به شدت آشکار شود و کیفیت مادی بیشتر به چشم آید به همین دلیل هم پویایی شگفتانگیزی در کارهای او دیده میشود که نمیتوان به عنوان مخاطب به راحتی از کنار آن عبور کرد.
این طراح گرافیک با اشاره به دیگر ویژگیهای مجموعه پوسترهای آرش تنهایی در این نمایشگاه، گفت: او از طریق سادهسازی، حجم انرژی را به کنترل درآورده است و این سادهسازی شامل خلاصه کردن و به کارگیری رنگهای محدود و انتخاب شده با ذوق و زیباییشناسی متناسب با روزگار و موضوع است. ما در آثار آرش تنهایی رنگهای متمایل به خاکستری و گرم میبینیم و در عین حال عناصر، کیفیت نشانهای پیدا کردهاند که به زعم من این کار جسارت میخواهد. به طوری که میتوان در آثار او عناصر اضافی را کم کرد و گفتوگویی صریح به وجود آورد و برای زبان احترام قائل شد.
کلهرنیا در بخش دیگری از سخنان خود توضیح داد: گاه طراحان فکر میکنند که مخاطب تنها برای یک لحظه در اختیارشان است و باید او را گیر ببیندازند لذا شیوه ابرازی را فشرده کرده و زبان ادراک را کوتاه میکنند، اما آرش تنهایی دنبال کار آرتیستی برای یک گالری نیست و با دقت پوسترهایش را طراحی میکند. زیرا میداند که آدم معاصر مجموعه نشانههایش تغییر پیدا کرده و صراحت و تلاش جدیدی یافته است.
او همچنین به نبود احساس بیزمانی در آثار تنهایی اشاره کرد و افزود: این احساس در کارهای تنهایی ناپدید شده است به طوری که یک نوع چالاکی را در تفکر این هنرمند به وجود آورده است زیرا او چارهای جز انتخاب این مسیر ندارد و از این جهت پوسترهایش رسانههای معاصری هستند که روایت گوناگونی در آنها وجود دارد و اشتیاق به بیان روشی تند و تیز را نمایش میدهند و به نوعی این زیباییشناسی تاریخی و کلاسیک را مورد بیتوجهی قرار میدهد.
کلهرنیا همچنین آثار آرش تنهایی را طراحیهای آنارشیستی دانست و افزود: آرش تنهایی مدافع ارزشهای انسانی است و اعتباری برای انسان قائل است که به واسطه آن اعتقاد دارد هیچ سیستمی حق حکومت بر انسان را ندارد و در کارهایش هم از این ارزشها دفاع میکند.
مریم لاری - پژوهشگر هنر معاصر - نیز در بخش دیگری از این نشست با اظهار خرسندی از برگزاری چنین نشستهایی گفت: باید کار خانه هنرمندان را به فال نیک گرفت زیرا که از حالت آکادمیک خارج شده و به صورت بداهه با حضور هنرمندان، بینندگان و منتقدان صحبتهایی را شکل میدهد. در حالی که چنین حلقههایی در کشور ما چندان متداول نیست و جای خالی آن احساس میشد.
او اضافه کرد: برگزاری چنین نشستهایی وظیفه بخش دانشگاهی و آکادمیک است ،اما در شرایطی که آنها نسبت به این وظیفه کوتاهی میکنند جای امیدواری دارد که مجموعهای همچون خانه هنرمندان به برپایی چنین نشستهایی کمک میکند.
لاری خاطرنشان کرد: وجود بحث آکادمیک نقد ضروری است چون به شخصه دیدهام رویکردهای مختلف نقد چگونه راههای جدیدی را از متن برای ما باز میکند.
او سپس از آرش تنهایی برای انتشار مجموعه پوسترهایش قدردانی کرد و گفت: همین که در کنار برپایی نمایشگاهی مجموعه این آثار به صورت مکتوب نیز منتشر شده جای تشکر دارد زیرا این کتابها جزو سرمایههای گرافیکی ما محسوب میشود.
لاری در ادامه سخنانش به طرح چند پرسش درباره اتفاقی که در پوسترهای آرش تنهایی افتاده پرداخت و افزود: جناب کلهرنیا به تمرکز کار طراحان گرافیک در فضای روشنفکری اشاره کردند اما فکر میکنم این مساله تنها به فضای روشنفکری خلاصه نمیشود و مشکل عمده ما در بخش بومیسازی متمرکز است و اینکه چه هویت و ساختاری کار گرافیکی ما را از کار یک هنرمند خارجی مجزا میکند.
او اضافه کرد: پوستر باید همچون یک مشت تصویری و شوک آور عمل کند که فکر میکنم این اتفاق در کارهای آرش تنهایی با کم کردن تعداد رنگها به صورت آگاهانه اتفاق افتاده است و در عین حال هنرمند تلاش کرده در حوزه فونت و تایپوگرافی ایدههای خوبی مطرح کند. به طوری که او تنها به دنبال اضافه کردن نوشته نبوده بلکه فضاسازی خوبی در کارهایش دیده میشود.
این مدرس هنر در ادامه سخنانش به تلاش آرش تنهایی در عرصه تایپوگرافی اشاره کرد و افزود: هنرمند سعی کرده به خوبی با فونت فارسی برخورد کند و به طوری که در برخی کارها این فونت مکمل تصویر نیست بلکه خود به تنهایی جایگزین نهایی تصویر میشود اما با این وجود بحث بومیسازی را نه تنها در کار ایشان که در حوزه هنر معاصر و به ویژه گرافیک نمیتوان مشاهده کرد و این مشکل از زمانی که صنعت چاپ شکل گرفت تاکنون ادامه پیدا کرده است.
آرش تنهایی نیز در ادامه این نشست با اشاره به مباحث مطرح شده گفت: در همین سالن روبرویی کارهایی از یک طراح جوان سوییسی میبینیم که به شدت فضای شسته و رفته کشورش در آثارش نمود پیدا کرده یعنی نظم و دقت سوییسی در تک تک تابلوهای این هنرمند دیده می شود اما همین دقت در گرافیک ما چیزی شبیه به شوخی است.
او ادامه داد:وقتی زندهیاد ممیز در سال 35 وارد دانشکده هنرهای زیبا میشود نسبت به کمبود کتابهایی درباره تاریخ هنر ایران گلایهمند است و از وجود کتابهای بیشمار درباره تاریخ هنر جهان گلایه دارد. بنده نیز که چند دهه بعد از ممیز وارد همین دانشگاه شدم این دسترسی را از هنر ایران پیدا نکردم و به همین دلیل اطلاعاتم از زندگی و فعالیتهای رضا عباسی،بهزاد و دیگران آنقدر کم بود که میتوان نسبت به آن از یک گسست فرهنگی یاد کرد.
تنهایی همچنین به تلاشهای طراحانی چون فرشید مثقالی و زندهیاد محصص اشاره کرد و افزود: این افراد از جمله بزرگترین طراحان معاصری هستند که به جوهره تفکر زیباییشناسی هنر ایرانی وفادار ماندهاند اما باور کنید جستجو در کتابهای چاپ سنگی و نگارگری ایرانی برای ما جایش خالی است و فکر میکنم به عنوان فردی که در دنیای امروز زندگی میکند داوینچی به من نزدیکتر از فلان نقاش ایرانی چون محمد سیاه قلم است. چون چیزی درباره آنها ندیدهام و در کتابهای درسیام نمونههایی را نخواندهام.
این طراح جوان در بخش دیگری از صحبتهای خود توضیح داد: اگر پوسترها شاهدی از روزگار ما باشند فکر میکنم آثار من نیز باید همین گونه عمل کند. به شخصه معتقدم باید بومی باشیم اما وقتی نیستیم نمیتوانیم آن را در کارهایمان داشته باشیم.
تنهایی اضافه کرد: وقتی از کارهای گرافیک صحبت میکنیم بحث سفارش هم مطرح است و فکر میکنم بخشی از مباحثی که مطرح شد پاسخاش نسبت به سفارشی باشد که من برای طراحی فلان پوستر گرفتم. در حالی که به شخصه از زمانی که در هنرستان گرافیک میخواندم به دنبال زیباییشناختی هنر ایرانی و نگارگری بودم و علاقه به چاپ سنگیهای دوران قاجار داشتم. به همین دلیل هم در کارهایم هیچ گاه عمق و بعد دیده نمیشود و یا به سایه روشن و سایهپردازی علاقهای ندارم.
لاری با تایید سخنان آرش تنهایی گفت: این بحثها کاملا درست است به طوری که ما هم در دانشکده هنرهای تزیینی با این واقعیت دردناک روبرو بودیم و حتی تمامی اساتیدمان خارجی بودند. لذا با اسناد قبلی خود فاصله پیدا کردیم و باید این سوال را مطرح کنیم که چقدر خودمان بومی هستیم و یا قرار است برای چه مخاطبی کار کنیم و چه چیزی را ارائه دهیم؟ بیشتر ما در زندگی شخصی و اجتماعی مان مناسبات سنتی داریم اما در عمل به گونهای دیگر رفتار میکنیم.
کلهرنیا نیز در همین رابطه گفت: وقتی از ضرورت بومیسازی صحبت میکنیم در واقع اعتراضات پنهان خود را نسبت به تاراج این سرزمین به زبان میآوریم و حرفهایمان مثل یک تراژدی و واگویه است که ارزشهای سرزمین خود را در ارزشهای گذشته دنبال میکنیم اما گرافیک موضوعی اجتنابناپذیر برای بشریت است و کارهای آرش تنهایی نیز به ناچار ایرانی است اما ما مشکل دیدن را به روش خود از کف دادهایم.
انتهای پیام