براي غلبه بر ترس‌ها چه كنيم؟

ترس ، منبع اصلی خرافات و یکی از منابع عمده ظلم است ؛ اما غلبه بر ترس ، شروع خردمندی است.

ترس ، منبع اصلی خرافات و یکی از منابع عمده ظلم است ؛ اما غلبه بر ترس ، شروع خردمندی است.

البته چیزهایی هستند که باید از آن‌ها ترسید ؛ به عبارت دیگر ، هر اقدامی که جان انسان را به مخاطره بیندازد ، ترسی به همراه دارد که منطقی است . نوشیدن زهر ، پریدن از روی ساختمانهای چندین طبقه و بسیاری از کارهای دیگر ، مواردی هستند که می‌توان به آنها اشاره کرد .

به گزارش ايسنا به نقل از سايت تبيان، اما از اینها که بگذریم ، سایر ترسها – ترسهایی که در زندگی روزانه خود با آن مواجه هستیم- توهمی بیش نیستند.

اغلب اشخاص با موقعیتهای ترس‌برانگیز به گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی ترس نوعی دیوار است . مثل اینکه به سوی کسی که او را نمی‌شناسیم برویم و به او سلام کنیم .

وقتی به موضوع " نزدیک شدن به غریبه " فکر می‌کنیم دیوار شروع به شکل گرفتن می‌کند . وقتی به برخورد احتمالی او می‌اندیشیم دیوار محکم‌تر می‌شود .

همچنين واکنش طرف دیگر ، متاسفانه همیشه منفی در نظر گرفته می‌شود. « ممکن است مایل به دوستی با من نباشد ؟» اما به ندرت به فکرمان می رسد که ممکن است شخص مورد نظر با میل و رغبت با ما سلام و احوال‌پرسی کند .

پس دیوارِ ترس ، واقعی نیست؛ بلكه توهمی بیش نیست كه گاهی ناخودآگاه آن را حقیقی می‌پنداریم .

اما اگر ترس دیوار نیست ، پس چیست ؟ "یک احساس است. " همین و بس .

اگر بخواهید ، مانعی بر سر راه شما برای رسیدن به خواسته‌تان نخواهد بود و چنین توانی را هم ندارد . البته می تواند روی روحیه شما تاثیر بگذارد ، می‌تواند شما را نگران و وحشت‌زده کند ، اما نمی‌تواند شما را متوقف سازد . تنها شما می‌توانید خود را متوقف کنید .

مثلا ، ترس دیدار با اشخاص ، ترس به راستی احمقانه‌ای است ؛ زيرا دیدار اشخاص تهدید جانی به همراه ندارد و کسی گردن کسی را نمی‌زند ، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد این است که ممکن است مورد بی‌اعتنایی قرار گیريد ؛ بنابراین تنها و در نهایت با خطر بی‌اعتنایی روبرو هستید . اما اگر برای این ملاقات تلاشی نکنید ، در واقع خود شما دست رد به سینه خود زده‌اید و بنابراین با همان نتیجه‌ای که اگر اقدام می‌کردید و موفق نمی‌شدید روبرو می شوید ؛ اما اگر زحمت انجام این مهم را به خود بدهید ، بعید نیست به آنچه می‌خواهید برسید .

از سوي ديگر حتی اگر شما را نپذیرند، دست کم در مقایسه با هیچ اقدامی صورت ندادن تجربه‌ای کسب می‌کنید . مثلا ممکن است به این نتیجه برسید که برای روبرو شدن با اشخاص بخصوصی ، بعضی از روشها موثرتر واقع می شوند .

همچنين انسان از شکست به همان اندازه پیروزی درس می‌آموزد و در مواقعی شکست خوردن آموزنده‌تر از موفق شدن است . اگر تمام راههایی را که به راستی به موفقیت ختم می‌شوند یا نمی‌شوند بررسی نکنیم ، با تصور و خیال خود تنها می‌مانیم . به قولی « هر چه ارزش داشتن دارد ، ارزش خواستن دارد . ممکن است کسی به آن جواب مثبت و کسی جواب منفی بدهد .»

برای غلبه بر ترس ، این همه کاریست که باید انجام دهید . بدانید که ترسی در کار است و بخواهید هر طور شده با آن روبرو شوید . به جانب آنچه قصد انجامش را دارید قدم بردارید . انتظار کمی واهمه را داشته باشید ؛ اما بعید است که شدت ترس شما را زمین‌گیر کند . با تکرار تجربه ، به تدریج زمینه ترس کم و کمتر و سرانجام ناپدید می‌شود .

روان‌شناسی در این زمینه می‌گوید « هر کاری را که قبلا انجام نداده‌اید سه بار انجام دهید :

**یک بار برای غلبه بر ترس

**یکبار برای اطلاع از چگونگی این کار

**و بار سوم برای اینکه بدانید آیا اصولا به انجام این کار علاقه‌مند هستید یا نه

در واقع ترس چیزیست که باید از آن گذشت ، چیزی نیست که از آن روی برگرفت .

حتي اگر خوب فکر کنید می‌بینید که تنها تفاوت میان ترس ( یک احساس منفی ) و هیجان ( یک احساس ظاهرا مثبت ) اسمی است که روی آنها می‌گذاریم ؛ و گرنه احساس همان احساس است ، تنها پسوند و پیشوندهایی که برایشان انتخاب می‌کنیم تفاوت دارند .

انتهاي پيام

  • سه‌شنبه/ ۱۱ مهر ۱۳۹۱ / ۱۳:۳۶
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 91071107509
  • خبرنگار : 90000