دشمن بعثي بر خلاف معاهدههاي حقوق بشر در طول جنگ تحميلي بيش از 200 پست امدادي و 150 اورژانس را مورد اصابت خمپارههاي خود قرار داد. آنها حتي به پنج بيمارستان ما به طور مستقيم حمله كردند. در «عمليات والفجر8» بيمارستان حضرت فاطمه(س) مورد اصابت بمبهاي شيميايي بعثيان قرار گرفت...
جملات بالا بخشي از گفتوگو سردار نصرالله فتحيان ـ معاون بهداشت و درمان ستاد کل نیروهای مسلح ـ با خبرنگار سرويس فرهنگ حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، است. سردار فتحيان در اين گفتوگو از حضور زمان امدادگران در جبهه، اعمال جراحي، تامين خون، تاسيس بيمارستان و ... سخن گفته است.
تشكيل هسته اوليه بهداري
سردار فتحيان ميگويد: چندماه پيش از آغاز جنگ تحميلي، ضدانقلاب تحركاتي در غرب كشور عليه نظام جمهوري اسلامي ايران آغاز كرده بود بنابراين به دليل ضرورتي كه احساس ميشد به كردستان رفتم و در پاكسازي مناطق غرب كشور شركت كردم. در مناطق مختلف غرب كشور مراكز «بهداري رزمي» را ايجاد كرديم و همين باعث شد تا هسته اوليه بهداري در دوران دفاع مقدس با مجاهدتهاي گروهي از پزشكان، پرستاران، امدادگران و دانشجويان پزشكي شكل بگيرد. در آن شرايط بسيار سخت، تنها اخلاص گروههاي امدادي باعث ميشد كه بتوانند به مجروحان رسيدگي كنند.
در ماههاي آغازين جنگ اين گونه نبود كه تمامي مردم براي جهاد به جبهه اعزام شوند؛ به عبارتي، در آن ماهها بيشتر جوانان در جبهه حضور مييافتند البته نبايد نقش ميانسالها و كهنسالان هم ناديده گرفته شود.
حضور بانوان امدادگر در جبههها
در سال اول جنگ تحميلي پرسنل بهداشت و درمان حداقل امكانات و تجهيزات را هم نداشتند و براي آموزش مردمي نيز مشكل داشتيم. در اين شرايط، پزشكان، پرستاران و امدادگران زن و مرد غيرنظامي به صورت داوطلبانه به كمك رزمندگان شتافتند و دوشادوش رزمندگان در خط مقدم جنگ حضور يافتند. در اين بين بايد گفت كه انصافا امدادگران بانو همانند فرشتگاني بودند كه بر سر جراحت مجروحان مرهم مينهادند و نقش بينظيري را در هشت سال دفاع مقدس به عنوان فرشتگان سفيد پوش ايفا كردند. جداي از اينكه بانوان نقش بسيار اساسي به عنوان امدادگر داشتند امدادگران مرد هم كارشان بسيار سخت و طاقتفرسا بود. چرا كه علاوه بر اينكه بايد با خود وسايل امدادي حمل ميكردند هر يك اسلحهاي هم براي نجات جانشان به همراه داشتند.
تشكيل هستههاي امدادي در خطوط مقدم
رزمندگان قبل از عمليات خون مجروحان را تامين ميكردند
از آن جايي كه در موج اول جنگ تحميلي يعني در سالهاي نخست مجروحين بسياري به شهادت ميرسيدند،گروههاي پزشكي تصميم گرفتند كه هستههاي امدادي را در خطوط مقدم تشكيل دهند. در سال دوم جنگ پس از ساماندهي هستههاي امدادي در خطوط مقدم جبهه، براي هر محور عملياتي به صورت جداگانه يك بهداري تأسيس شد و شرايط رسيدگي به مجروحان بهتر شد. در سال اول جنگ اولويت دفاع بود به همين دليل بيشتر رزمندگان فقط براي دفاع به جبهه اعزام ميشدند و كمتر به شناسايي تخصصشان پرداخته ميشد اما در سال دوم جنگ و پس از انجام چند عمليات از جمله «ثامنالائمه(ع)» (شكسته شدن حصر آبادان) اين رويكرد به كلي تغيير كرد.
حدود 20 يا 25 محور عملياتي مهم صاحب بهداري شدند و يك يا دو دستگاه آمبولانس در اختيار آنها قرار گرفت. در اين بهداريها با كمبود امكاناتي چون دارو روبرو بوديم اما مردم در هر شهرستان از خانههاي خود براي رزمندگان دارو و اقلام بهداشتي ارسال كردند و همين موجب شد تا در هر محور عملياتي يك داروخانه هم ايجاد شود. خون از نيازهاي مهم جبهه بود بنابراين رزمندگان خودشان خون مورد نياز را پيش از آغاز هر عمليات تأمين ميكردند.
حتي در برخي از مواقع اضطراري و بحراني در خطوط مقدم و بيمارستانهاي صحرايي پزشكان و امدادگران به مجروحانشان خون اهدا ميكردند. رفته رفته در شهرها و مراكز اهداي خون تاسيس و اين نياز هم برطرف شد به گونهاي كه در برخي مواقع نميتوانستيم خون را از بس كه زياد بود، نگهداري كنيم.
آموزش امدادگران
از مهمترين ضرورتهاي بهداريها آموزش انفرادي امدادگران بود كه اين نياز هم توسط پزشكان و پرستاران برطرف شد. در ابتداي جنگ تحميلي آنها بايد دورهاي سه ساعته را ميگذراندند تا بتوانند حداقل جلوي خونريزي خودشان و يا رزمندگان مجروح را بگيرند. اين دوره آموزش نيز با گذشت زمان به 30 ساعت افزايش يافت. براي هر يك از امدادگران كيسه كمكهاي اوليه در نظر گرفته شد كه همواره همراه آنها باشد. اينكه چه وسايل و اقلام امدادي در آن قرار گيرد هم بررسي شد.
در مقاطع پاياني جنگ هر دوره آموزش امدادي سه ماه به طول ميانجاميد. با سازماندهي امدادي در جبههها، دسته و گروهانهاي امدادي كه مردمپايه و بسيجي بود شكل گرفت و بايد گفت كه اهميت كار امدادگران از يك جراح نيز بيشتر بود چرا كه آنها زمان شهادت مجروحان را به تأخير ميانداختند.
500 دستگاه آمبولانس در «عمليات كربلاي 5» از بين رفت
اوج قله فعاليتهاي امدادي و بهداري رزمي در «عمليات كربلاي 5» نمايان شد چرا كه دشمن از هر نوع عوامل شيميايي و سلاحي استفاده كرد تا رزمندگانمان را زمينگير كند. آنها بيش از 500 دستگاه آمبولانس ما را با گلوله خمپاره منهدم كردند. در هر آمبولانس يك امدادگر و يك راننده شهيد ميشدند و حدود 1000 نفر از بخش بهداري دراين عمليات به شهادت رسيدند. اگر يك رزمنده تنها يك بار به منطقه عملياتي ميرفت امدادگران ما روزي حدود 10 بار در مسيرهاي خطرناك عملياتي و بدون هيچ امكانات زرهي مناسب كه بتواند جلوي گلوله و تركشها را بگيرد رفت و آمد ميكردند.
وقتي دشمن به پستهاي امدادي هم رحم نكرد
دشمن عليرغم تمام معاهدههاي حقوق بشر، در طول جنگ تحميلي بيش از 200 پست امدادي و 150 اورژانس را مورد اصابت گلولهها خمپاره قرار داد. آنها حتي به پنج بيمارستان ما به طور مستقيم حمله كردند. در «عمليات والفجر8» «بيمارستان حضرت فاطمه (س)» را مورد اصابت بمبهاي شيميايي قرار دادند.
سير تكاملي بيمارستانها
بر اثر همين حملههاي دشمن كه به هيچ اصولي پايبند نبود طراحي و ساخت بيمارستانها نيز تغيير كرد. سير تكاملي بيمارستانها و بهداريها به اين صورت بود كه در ابتدا و در عملياتهايي مانند «فتحالمبين» و «بيتالمقدس» از كانكسهاي امدادي استفاده ميشد. جان مجروحان و كادر پزشكي در اين بيمارستانها به خطر ميافتاد و دايره فعاليت جراحان بسيار تنگ بود.اما در سال هاي بعدي جنگ تحميلي بيمارستانهاي سولهاي كه سازه آنها از آهن و تيرآهن بود ايجاد شد و بر روي سقف اين بيمارستانها تا جايي كه مقاومت داشت كيسههاي پر از خاك قرار ميگرفت تا بر اثر اصابت گلوله و يا خمپاره به سقف بيمارستان آسيبي به مجروحان نرسد. در نهايت كادر پزشكي و مهندسي توانستند با همكاري يكديگر بيمارستاني كه كاملا به دست متخصصان داخلي طراحي شده بود را بسازند.
انجام 100 هزار عمل جراحي در جبههها
بيمارستانهاي صحرايي «فاطمه زهرا(س)، علي ابن ابيطالب (ع)، امام حسين(ع) و امام حسن(ع)» از جمله بيمارستانهايي بودند كه سازه آنها كاملا بتوني بودند. اين بيمارستانها حدود 100 متر زيربناي بتوني داشتند كه در بازه زماني 9 ماه و در شرايطي كاملا حفاظتي با رفت و آمد محدود ساخته شدند و ظرف مدت يك هفته تجهيز شدند. در همين جا بايد بگويم كه ركورد احداث بيمارستان صحرايي شكسته شد و حدود 60 بيمارستان صحرايي ايجاد شد. همچنين در سالهاي انتهايي جنگ تحميلي زمان ساخت اين بيمارستانها به شش ماه رسيد. در اين بيمارستانها عملهاي جراحي بسيار سنگين انجام ميشد به طوري كه نزديك 100 هزار عمل جراحي در بيمارستانها انجام شد. قطعا اگر در طول جنگ بهداري نبود آمار شهداي هشت سال دفاع مقدس به صورت بسيار چشمگيري افزايش مييافت.
بمباران شيميايي بيمارستانها
دشمن در سالهاي دوم و سوم جنگ تحميلي به صورت كاملا ناجوانمردانه و وسيع استفاده از سلاحهاي شيميايي را در دستور كار خود قرار داد و با بهرهگيري از عوامل زوداثر و غيرپايدار مانند اعصاب و خون در كوتاهترين زمان رزمندگان را از پاي درمي آورد. در طول جنگ حدود 100 هزار نفر از رزمندگان ومردم بي گناه شيميايي شدند. دانش و علم مقابله و درمان عوامل شيميايي را ما در جنگ كسب كرديم و اكنون در گذر در حال توليد داروهاي عزيزان شيميايي هستيم.
تجارب پزشكي دفاع مقدس
پس از پايان جنگ تحميلي براي بهرهمند شدن از تجربههاي پزشكي هشت سال جنگ تحميلي ستاد كل نيروهاي مسلح دو دانشگاه علوم پزشكي سپاه و ارتش را تاسيس كرد. پژوهشگاههاي علوم پزشكي سپاه با داشتن بيش از 16 مركز پژوهشي تجربههاي دفاع مقدس را در قالب مقاله و كتاب گردآوري كردهاند. يكي از مراكز تحقيقاتي اين پژوهشگاهها، مركز تحقيقات شيميايي است. خوشبختانه دانشگاه علوم پزشكي سپاه 15 رشته تخصصي و حدود پنج رشته فوق تخصصي از ميان متقاضيان دانشجو ميپذيرد.
هم اكنون در توليد علم پزشكي جزو 10 كشور برتر دنيا و در آموزش نيروي انساني خودكفا هستم و ميتوانيم به ديگر كشورها نيروي متخصص صادر كنيم.
انتهاي پيام