تهاجم نظامی عراق به ایران در شهریور 1359 (سپتامبر 1980) در آخرین ماههای ریاست جمهوری جیمی کارتر آغاز شد و در دوران رونالد ریگان ادامه یافت. وقوع طولانیترین نبرد نابرابر و نامتعارف قرن بیستم در جغرافیای خلیج فارس با توجه به طرفهای منازعه نمیتوانست با انفعال آمریکا مواجه شود.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) کوران سالهای جنگ سرد و وجود منافع راهبردی، آمریکا را بر آن داشت که راهبرد خود را در قبال این درگیری اجرا كند. بحران در روابط ایران و آمریکا پس از گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران که پیامدهایی همچون تحریم سیاسی و اقتصادی، مسدود نمودن اموال و داراییها، عملیات طبس و کودتای نوژه را برای ایران از جانب آمریکا به همراه داشت، در جمعبندی کاخ سفید بیتاثیر نبود.
با این همه، کاخ سفید پس از حمله عراق به ایران در بیانیهای اعلام بیطرفی کرد؛ بیانیهای که صرفاً یک عرف دیپلماتیک و اقدامی متاثر از فضای جنگ سرد قلمداد میشود؛ چراکه سیر رویدادهای بعدی نشان داد که آمریکا اگر هم میخواست، نمیتوانست که بیطرف باشد. البته سخنگوی وقت وزارت امور خارجه امریکا هم افکار عمومی را منتظر سیر تحولات آتی نگذاشت و اعلام کرد که بیطرفی امریکا به معنای بیتفاوتی آن نیست و این کشور برای تضمین تداوم جریان نفت در مقابل تهدیدهای خارجی از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد.
از این رو آمریکا با اقدامات پنهان و پیدا چنان درگیر این منازعه شده بود که بیطرفی امری بیمعنا بود. چنانکه جیمی كارتر رييس جمهور وقت امريكا در 16 مهر 1359 اعلام كرد که اگر جنگ ايران و عراق توسعه يابد و ميانجيگريهاي فعلي تاثيري نداشته باشد، كشورهاي متحد امريكا در خليج فارس بايد جانب عراق را گرفته و از كمك مادي و معنوي به آن دريغ نورزند.
پنج ماه بعد از آغاز جنگ و در هنگامی که سیاستهای کارتر در مواجهه با ایران و عراق تثبیت نشده بود، رونالد ریگان جمهوریخواه به ریاست جمهوری امریکا رسید. ریگان علاوه بر سیاستهای کارتر، دکترین جدیدی در سیاست خارجی امریکا اعلام کرد که به «دکترین رمبو» شهرت یافت. طبق این دکترین امریکا میبایست در کشورهای جهان سوم به مانند ویتنام، با توجیه هراس از کمونیسم، موانعی فراروی انقلابهای ملی برای ممانعت از تحولات مترقیانه و رو به پیشرفت در این کشورها بتراشد. راهبرد دستیابی به این هدف نیز مشغول نمودن کشورهای انقلابی به امور داخلی خود از طریق ایجاد درگیریهای قومی و مذهبی و درگیر ساختن این کشورها با کشورهای همسایه در جنگهای بدون پیروز بود.
حوزههای کمک امریکا به عراق
پیش از شروع جنگ، دونالد رامسفلد و زیبگنیو برژینسكی مشاور وقت امنیت ملی رییس جمهور امریکا برای زمینهسازی و هماهنگی با عراق چندین سفر محرمانه به عراق داشتند. تایمز لندن با اشاره به به ملاقات آنها با صدام نوشت که برژینسكی پس از سفر محرمانه خود به بغداد در اواخر سال 1358 در یك مصاحبه تلویزیونی گفت که ما اختلاف قابل ملاحظهای بین آمریکا و عراق نمیبینیم و معتقدیم که عراق تصمیم به استقلال دارد و در آرزوی امنیت خلیج عربی است.
حمایت تام و تمام امریکا از عراق به حدی مشهود بود که حتی وفیق السامرایی رییس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ تحمیلی اذعان داشت که اگر حمایت غرب نبود، صدام نمیتوانست جنگ علیه ایران را آغاز و ادامه دهد.
همچنین هاوارد تیچر عضو شورای امنیت ملی امریکا در زمان ریگان نیز گفت که امریکا برای صدام کاری کرد که تا آن روز برای هیچ یک از نزدیکترین متحدان خود نکرده بود.
با این همه، آمريكا برای حمایت از عراق در طول سالهای جنگ تحمیلی جدای از تحریک گروهکهای ضدانقلاب و کشاندن منافقین به جبهه رژیم بعث، در چهار جبهه وارد منازعه شد؛ عمليات استانچ برای تحریم ایران و لغو تحریم عراق و متعاقب آن تجهیز تسلیحاتی و لجستیکی این کشور، عمليات مالی برای تامین نيازهای مالی عراق از کشورهای عربی و غربی، عمليات اطلاعاتی و ارتباطی و عمليات جنگ روانی و سیاسی علیه ایران.
تغییر راهبرد از جنگ به صلح
با وجود بستههای حمایتی امریکا از عراق، اما به دنبال ماجرای ايران گيت پس از سفر دیوید مک فارلین رييس وقت شوراي امنيت ملي امريكا به ايران در آبان 1365(نوامبر 1986) اقدامات خصمانه واشنگتن عليه تهران افزايش یافت. امریکا پس از این واقعه، تغيير آشكارتری در مواضع خود به سود عراق برای افزايش فشار بر ايران اتخاذ كرد؛ چنانکه در پي بمباران نيروگاه نكا در آذرماه همین سال ساندي تلگراف نوشت که كمك اطلاعاتي امريكا به عراق، اين كشور را قادر ساخت تا به تاسيسات اقتصادي ايران و نيروگاه نكا ضربه وارد كند.
با وجود این حمایتها اما، ماشین جنگی عراق در جبهههای نبرد به گل نشست و سیل کمکهای متنوع کشورهای عربی و غربی هم نتوانست کمکی به عراق برای برون رفت از این شرایط بکند. تا اینکه پيروزي در عمليات كربلاي 5 (دی 1365) موازنه قدرت را به سود ایران تثبیت کرد. نتایج اين عمليات سبب شد تا امریکا برخلاف قبل، گزینه صلح را به طور جدي دنبال نمايد. چنانچه واين برگر وزير دفاع وقت امريكا با لحني تهديدآميز گفت که امريكا نميخواهد ايران در جنگ با عراق پيروز شود.
البته امریکا برای بینالمللی ساختن جنگ كشورهاي انگلیس، فرانسه، ايتاليا و بلژيك را به بهانه اسكورت نفتكشها و كشتيهاي تجاري با ناوهاي لجستيكي و پشتيباني روانه خليج فارس کرد. واشنگتن پس از جنگ نفتکشها، جنگ سفارتخانهها را نیز کلید زد؛ انگلیس و فرانسه برای فشارهاي سیاسی و رواني بر ایران در خرداد و تير 1366 ديپلماتهاي ايراني را احضار و اخراج کردند. به موازات اين اقدامات، امریکا با تطمیع و تحریک عربستان فاجعه قتل عام حجاج ايراني را در مرداد 1366 رقم زد. هفتهنامه العمل الاسلامي چاپ پاريس نوشت هليكوپتري كه بر فراز تظاهرات عظيم برائت پرواز ميكرد، حامل بلندپايگان نظامي عربستان و يك ژنرال امريكايي بوده است. او به احتمال قوي وابسته نظامي امريكا در رياض بود كه فرماندهي اكيپ را در طرحريزي و اداره عمليات يورش و قتل عام حجاج به عهده داشت. اين هليكوپتر دستورات ملک فهد را به نيروهاي مسلح منتقل ميكرد.
برقراری رابطه با عراق
در نوامبر 1984 حمایت سیاسی امریکا از عراق به از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک بین دو کشور پس از 17 سال رکود و قطع روابط انجامید. پس از آن ریگان با تغییر سریع و صریح رویه خود، ضمن تأمین اعتبار برای عراق، کشورهای اروپایی را نیز تشویق کرد تا با تعویق زمان بازپرداخت بدهیهای عراق موافقت کنند. خارج کردن عراق از لیست کشورهای حامی تروریسم اقدام دیگری بود که به تجهیز تسلیحاتی عراق کمک کرد. فروش هواپیماهای میراژ و سوپراتاندارد و موشکهای اگزوسه فرانسوی، هواپیماهای میگ روسی و عوامل شیمیایی سیانور و خردل و تابون و سارین آلمانی و بلژیکی همه در این راستا بود. علاوه بر این امریکا، عربستان را تشویق کرد تا با کاهش قیمت نفت، ایران را از مهمترین منبع درآمد برای تأمین هزینههای جنگ محروم کند. عربستان نیز میزان تولید نفت خود را از 5 /2 میلیون بشکه در روز به 6 میلیون بشکه افزایش داد و بدین ترتیب قیمت نفت از 30 دلار برای هر بشکه به 9 دلار رسید. ضمن اینکه ریگان همراستای با این طرح، راهبردی موسوم به «ابتکار استراتژیک» را با هدف تقویت میانهروها از طریق تامین قطعات و تسلیحات نظامی برای ایران به منظور وسیلهای برای آزادسازی گروگانها اجرا کرد. اما فتح فاو در زمستان 1364 طی عملیات والفجر 8 سبب شد تا سنای امریکا در گزارش سالیانه 1987 بهترین راه را برای جلوگیری از شکست عراق و حفظ منافع حیاتی امریکا، پایان دادن به جنگ با ایران از طریق تلاش هماهنگ جامعه بینالمللی عنوان کند.
ورود به نبرد رسمی
واشنگتن پس از تلاشهای بینالمللی براي اعمال فشار بر تهران، طرح تحريم تسليحاتي را به عنوان ضمانت اجراي قطعنامه 598 تسليم شوراي امنيت سازمان ملل كرد. واين برگر بر این باور بود که با تحريم تسليحاتي، ريشه توانايي ايران براي ادامه جنگ به سرعت خشك ميشود و در واقع ريشه موجوديت ايران به صورت يك ملت نيز به خشكي ميگرايد.
از این دیدگاه است که امریکا پس از تصویب قطعنامه برخلاف تمامی معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی به طور رسمی وارد صحنه درگيري با ايران میشود. چنانكه در 17 مرداد 1366 جت جنگنده تام كت اف.14 نيروي دريايي امريكا دو موشك به سوي جت ايراني شليك كرد. برخورد نفتكش امريكايي تكزاكو كايبين با مين به فاصله دو روز بعد از اين واقعه و نيز اصابت يك موشك كرم ابريشم (سيلک ورم) به جنوب كويت در 13 شهريور تقابل ایران و امریکا را وارد مراحل جدید کرد. در 30 شهريور دو فروند هليكوپتر امریکایی از روي كشتي فرانکلين چارت به پرواز درآمده و كشتي ايران اجر را به اتهام مينگذاري بدون هيچگونه هشدار قبلي مورد حمله قرار دادند. براساس بيانيه پنتاگون در اين حمله 4 خدمه كشتي ايراني کشته و 4 تن ديگر زخمي و 10 ملوان ديگر به عنوان گروگان به ناو فرماندهي لاسال منتقل شدند.
رونالد ریگان در اظهارنظری رسمی اعلام کرد که شخصاً دستور حمله به كشتي ايراني را صادر كرده است. پس از این حادثه نیروی دریایی امریکا با حمله به 5 قايق گشتي نيروي دريايي سپاه در 16 مهر، 3 فروند از آنها را غرق كرد. در پاسخ به این حمله، ايران يك فروند هليكوپتر امريكا را سرنگون كرد. یک هفته بعد نفتكش امريكایی سانگاري در سواحل كويت مورد اصابت يك فروند موشك كرم ابريشم ايران قرار گرفت. چهار روز بعد دو سكوي نفتي رشادت و رسالت ايران مورد حمله امریکا قرار گرفت. چند ساعت پس از اين حمله و به دنبال درگيري قايقهاي توپدار ايرانی با كشتي امريكايي ويلي تايد در سواحل امارت، امريكا ضمن وارد ساختن خسارات به يك حلقه چاه مشترك ايران و امارات، ناوچههاي جوشن، سهند و سبلان ايران را منهدم کرد.
پیش از این ريگان با صدور بيانيهاي در 5 آبان 1366 تحريم تجاري و بازرگانی ايران را اعلام كرد. پس از تشدید درگیریهای نظامی ایران و امریکا، پنتاگون ارديبهشت 1367 اعلام كرد كه سياست گسترش حضور نظامي امریکا در خليج فارس به طور رسمي به اجرا گذاشته شده است. كمتر از دو ماه بعد از اعلام اين استراتژي در 12 تير ناو هواپیمابر یو.اس.اس.جک وینسنس هواپیمای ایرباس 300A ایران را فراز آبهاي خليج فارس مورد هدف قرار داد.
بن بست در سیاست امریکا
تمامی این مداخلات و مناقشات در حالی بود که ایالات متحده پيشبيني میكرد جنگ حداكثر ظرف 10 روز با پيروزي عراق پايان خواهد يافت، اما دست نيافتن عراق به نتايج قطعي و روشن در هفته نخست جنگ نشان داد كه هدفهاي اين حمله قابل تحقق نيست.
راهبرد جایگزین امریکا در غیر این صورت پيشبيني میکرد که با گذشت زمان اندکی ايران به خاطر فشارهاي سنگین ناشي از جنگ دست نياز به سوي اين كشور دراز خواهد کرد. اما توان ایستادگی و پایداری نظام نوپای جمهوری اسلامی پیشبینیهای امریکا را به بنبست کشاند. این بنبست در سیاست امریکا در حالی بود که این کشور میکوشید تا بواسطه جنگ عراق بار دیگر ایران را به زیر سلطه خود درآورد. مسالهای که رهبر انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه مهر 1370 بر آن تاکید کردند و اظهار داشتند که اگر ایران در مقابل امریکا تسلیم میشد جنگ زود تمام میشد، البته مصیبت سلطه امریکا صد برابر از مصیبت جنگ سختتر است.
گزارش از : ارسلان مرشدی
انتهاي پيام