سرنوشت خانهی صادق هدایت مانند گرههای کور یک کلاف، سردرگم است، گرهی که سرنوشت این خانه را به بوف کور مغموم هدایت شبیه کرده و خدا میداند چگونه گشوده میشود.
به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دیوارهای طبلهزده و ترکخوردهی حیاط خانه، ستونهای موریانهخورده، تنهی درختان سر بریده و تهماندهی وسایل بازی يك مهد کودک که در حیاط به حال خود رها شدهاند، سنگریزههای ساختمان کناری که با ارتفاعی بلندتر از ساختمان خانه در حال ساخت است و گاهی اوقات تکههایی از سنگ به حیاط فراموششدهی خانهی هدایت میریزد، نقاشیهای کودکانه که هنوز سر و صدای کودکان کارمندان بیمارستان امیر اعلم را در گوشها زمزمه میکنند، همه نشان از بینشانی صاحب خانه دارند.
هرچند نصب تکهکاغذی کوچک روي ورودی یکی از اتاقهای حیاط جنوبی با نام «اتاق شخصی صادق هدایت» این خانه را به او منتسب میکند و اكنون دفتر مركز توسعهي پژوهش بيمارستان است، ولی این نشان برای نويسندهاي به شهرت صادق هدايت، مانند سوزنی در انبار کاه است.
برای وارد شدن به خانهی پدری صادق هدایت ورودی اصلی با میلهای آهنی بسته شده و فقط از لای سوراخهای در میتوان بخشهایی از حیاط را دید كه آن هم بهنظر متروكه است. اكنون بخش جنوبی بیمارستان امیر اعلم در اصلی خانه است که کارمندان بیمارستان و کتابخانه از آن استفاده میکنند.
خانهی پدری هدایت در میان دو حیاط اصلی و فرعی یا جنوبی و شمالی قرار گرفته است؛ حیاط شمالی خانه که حالا به باغی کوچک تبدیل شده، حیاط اصلی است که در شمال شرقی آن، آمفیتئاتر روبازی قرار دارد که جزو نخستین سازههای خانه بهشمار میآید.
دیوارهای حیاط اين خانه آنقدر زخم گذشت سالها را بر تن دارد که نیازی به صدا نیست و با نگاه میتوان متوجه همهچيز شد. طبلهها و ترکهای روی دیوارها، سوراخهایی که در سه جهت دیوار برای نصب کولر گازی ایجاد شدهاند، تخریب بخشهای مختلف دیوار برای ساخت پنجره، بناي در حال ساختی که دیوار به دیوار این خانه و چند برابر ارتفاع آن در حال ساخت است، لولههای روی کاری که از ابتدای بنای اصلی تا انتهای حیاط شمالی کشیده شده، تنهی تنومند درختان قدیمی که بریده شده و در هر بخش از گوشهی حیاط به حال خود رها شدهاند، بخشی از زخمهای عمیقی است که بر پیکر خانهی صادق هدایت وارد شده است.
ستونهای عمارت اصلی بنا هم از زخمهای بیشماری نشان دارند که كاربریهای متفاوتي را به آن تحميل كرده است. از سوی دیگر، تغییر کاربری عمارت به کتابخانه، به برخی تغییرات نیاز داشته و این کار نیز باعث بهوجود آمدن برخي آسيبها در بنا شده است.
حياط جنوبي خانه كه به اتاق شخصي صادق هدايت ختم ميشود، حكايت ديگري دارد. ورودي خانه كه در اين حياط قرار دارد، به دلايل نامعلومي بسته است، چند ورودي زيرزمين خانه هم كه راهشان از اين بخش است يا به سرويسهاي بهداشتي منتهي ميشوند و يا به انباري كه با وسايل حجيم پر شده است.
از كنار ديگر اتاقها كه هريك تابلويي از نهادهاي مختلف مانند «پايگاه مقاومت بسيج» و «كانون بسيج جامعهي پزشكي بيمارستان» در كنار آنها نصب شده كه بگذريم، از ستونهاي موريانهخورده و ديوارهاي نم و تركبرداشتهي اين حياط نميتوان بهراحتي گذشت. شايد بيمارستان امير اعلم در حد توان خود با دادن كاربريهاي مختلف براي نگهداري از اين بناي تاريخي تلاش كرده باشد، ولي نقش اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران بهعنوان متولي حفاظت از اين بناي تاريخي كه 26 آبانماه 1378 در فهرست آثار ملي نيز به ثبت رسيده است، چيست؟
به گزارش ايسنا، کتابخانه، مهد کودک یا انبار بیمارستان امیر اعلم بودن خانهي پدري صادق هدايت هرچند خواهناخواه سبب ایجاد برخی آسیبها شده، اما مورد استفاده بودن اين بنا باعث سرپا ماندنش است. همچنين با يك نگاه سرسري به اين بناي تاريخي ميتوان متوجه شد كه مدتهاست هيچ مرمتگري بر سر آن دست نكشيده است.
هرچند خانهي اين نويسنده با وجود سرشناسياش در گمنامي و بيتوجهي است، ولي خانهي ابدي او در قبرستان «پرلاشز» بزرگترین گورستان پاریس در كنار غلامحسین ساعدی و شخصیتهای بزرگ تاریخی و اجتماعی فرانسه و دنیا و سربازان جنگ جهانی اول شرايط خوبي دارد. مشخص نيست چه كسي، چه زماني قرار است خانهي هدايت را در خيابان سعدي، خيابان شهيد سروش تقوي، ديوار به ديوار خانهي سفير اتريش و بيمارستان امير اعلم به سر و سامان برساند.
خانهي هدايت در سال 1323 توسط اعتضادالملك پدرصادق هدايت فروخته شد؛ اما تا سال 1353 اين خانه خالي ماند. بعد خريده و قرار شد به موزهي هدايت تبديل شود؛ اما در سالهاي بعد، لوازم اين خانه از موزهي رضا عباسي سر درآورد و اين خانه هم به بيمارستان امير اعلم داده شد و بعد به مهد كودك صادقيه تبديل شد. اين كار با واكنشهايي روبهرو شد و به همين دليل، آن را به كتابخانه تبديل كردند.
گزارش از سميه ايمانيان، خبرنگار ايسنا
انتهاي پيام