محمد تقي فهيم ارزيابياش از كليت سريالهاي ماه رمضان امسال را اينگونه عنوان كرد: دمدستي بودن ايدهها در همهي سريالهاي امسال حاكم است و بهتر است كه صداوسيما اتاقهاي فكري جهت سوژهيابي و ايدهيابي براي فيلمسازان تشكيل دهد.
*** سوژههاي اجتماعي كه در سطح ميگذرند
اين منتقد سينما و تلويزيون در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار كرد: كليت سريالهاي تلويزيون در ماه رمضان امسال از لحاظ محتوا قابل ستايش است، چرا كه به مسائل مختلف اجتماعي و آسيبشناسي و همچنين طرح برخي درد و رنجها پرداختهاند، اما همهي آنها در سطح ميگذرند و رويكرد خيلي عميقي به مسائل و مشكلات مردم ندارند و چالشي ايجاد نميكنند. به نظرم سريالهاي امسال در گرايش ايده و موضوع خيلي دمدستي هستند و نتواستهاند ايدههاي تازه و مهم را پيدا كنند و موضوعات خيلي معمولي و پيشافتاده را به تصوير كشيدند.
وي افزود: ايده در سريالهاي ماه رمضان امسال به نوعي تكرار مكررات است؛ اين موضوع در كل سريالهاي امسال وجود دارد كه بايد در بخش سوژهيابي فيلمسازان يك فكر اساسي شود و به نظرم خوب است كه صدا و سيما اتاقهاي فكري براي سوژهيابي براي فيلمسازان تشكيل دهد و افرادي را انتخاب كند كه كارشان سوژهيابي و ايدهيابي باشد.
او با اعتقاد بر اينكه در بخش سوژهيابي سريالها دچار فقر شديد شدهايم، خاطرنشان كرد: جامعهي ما، جامعهاي است كه با خيلي از مشكلات دست به گريبان است و از سوي ديگر هم با خيلي از دستاوردهاي مختلف همراه هستيم؛ بدين معني كه جامعهي ما در كنار همهي مشكلات و رودررويي با پديدههاي گوناگون بيروني و تهاجمات مختلف، در عوض دستاوردهاي بسياري هم داشته كه اين دستاوردها ميتوانند در قالب ايده براي سريالسازيهايمان استفاده شوند اما متاسفانه سريالهاي ما نارسا هستند.
*** «خداحافظ بچه» جايگاه بهتري دارد
فهيم در ادامه سريال «خداحافظ بچه» ـ شبكه سه ـ را در جايگاه بهتري نسبت به ساير سريالها دانست و افزود: اگر قرار باشد ميان سريالهاي ماه رمضان امسال يك مقايسه داشته باشيم، فكر ميكنم سريال «خداحافظ بچه» نسبت به ساير سريالها ارجحتر به نظر ميآيد و توانسته جايگاه بهتري را كسب كند؛ البته شايد اين ديده شدن تا حدودي هم به زمان پخش مناسب آن برگردد؛ چرا كه معمولا بعد از افطار همهي مردم پاي تلويزيون مينشينند ولي در ساعتهاي بعد پراكنده ميشوند. به عقيدهي من «خداحافظ بچه»، فيالنفسه يك تفاوتي با ساير سريالها دارد و اين تفاوت در بحث ايده و موضوع آن است.
وي توضيح داد: مجموعه «خداحافظ بچه»، موضوع تازهتري را دستمايه قرار داده و اين ايده، تاثير و جذابيت خودش را از وجود تعداد زيادي نوزاد و بچه در فضاها ميگيرد كه به نظر من اگر اين نوزادان در اين سريال دست به دست نميشدند و حضور نداشتند، اصلا جذابيتي نداشت؛ بيشتر خانوادهها حتي افراد پير و كودكان به ويژه مادران، بيشتر توجهشان به سريال از اين منظر است كه نوزادان را ببينند و در واقع همين حضور بچههاست كه به سريال شيريني بخشيده است و آن را كمي مايهدار كرده است وگرنه مابقي مسائل آن به شدت كهنه و مندرس است.
همچنين او با انتقاد از ايفاي نقش بازيگران سريال «خداحافظ بچه» گفت: بازيهاي خوبي به جز مهرآوه شريفينيا در اين مجموعه ديده نميشود. شريفينيا تا حدودي خوب است و حس و حال خوبي را از خود بروز ميدهد و نوسانات شخصيتش را به مخاطب نشان ميدهد اما مابقي بازيگران خيلي معمولي ايفاي نقش ميكنند.
*** منطق «خداحافظ بچه» لنگ ميزند
اين منتقد دربارهي تهمايهي قصه سريال «خداحافظ بچه» اينگونه بيان كرد: ته مايهي قصه اين مجموعه و در واقع آنچه كه ميتواند كشمكشهاي شخصيتها و فراز و فرودها را تشكيل بدهد، به شدت دمدستي و آبكي است؛ منطق سريال از همان ابتدا لنگ ميزند؛ يعني به لحاظ منطق روايت و اتفاقات از همان قسمت اول سريال را با يك تشتت در منطق و بحرانپذيري مخاطب روبهرو ميكند؛ به عنوان مثال در قسمتهاي ابتدايي كه مرتضي به دنبال جعل برگهي زايمان بيمارستان بود يك بچه هم ميتوانست به كارش اشكال بگيرد، چرا كه در قسمتهاي بعدي كه به پرورشگاه رفتند، مسؤول پرورشگاه از آنها گواهي عدم سوء پيشينه خواست و آنها نداشتند در حالي كه جعل عدم سوء پيشينه خيلي راحتتر از جعل گواهي زايمان بيمارستان است، در حالي كه گواهي عدم سوء پيشينه را حتي در خيابانها هم ميفروشند.
او اضافه كرد: كارگردان سريال «خداحافظ بچه» بدون اينكه به شعور تماشاگر توجه كند، با خود فكر نكرد كه يك بچه هم ميتواند حدس بزند كه ميتوان گواهي عدم سوء پيشينه را جعل كرد؛ متاسفانه با اين كارشان ميخواستند گرهاي در داستان بيندازند در حالي كه گره بايد منطقي باشد. از همان ابتدا سازندهي اثر به شعور مخاطب احترام نگذاشت و فكر اين را نكرد كه اين پرسش ميتواند براي مخاطب ايجاد ميشود كه چرا به سمت جعل گواهي عدم سوء پيشينه نرفتند؛ در كل در همهي سريالها اين مشكل منطقي رواست و همه چيز را آبكي تمام ميكنند.
*** آوردن نوزادان مختلف «خداحافظ بچه» را سر پا نگه داشت
وي با تاكيد دوباره به اينكه ايدهي نو و آوردن نوزادان، سريال «خداحافظ بچه» را سر پا نگه داشته است خاطرنشان كرد: باز هم تكرار ميكنم آنچه كه موجب تفاوت اين مجموعه با ساير سريالها شده است آوردن نوزادان زياد به فضاي داستان و تبديل آنها به كاراكترهاي دائمي سريال است و همين دست به دست شدن نوزادان، جاذبهآفرين شده است؛ به دليل اينكه در ايران همه، خانوادهمحور هستند و به كودك علاقه دارند بنابراين وجود كودك، شيرينيهاي خاص خودش را دارد.
*** معلوم نيست «راز پنهان» پليسي است يا علمي ـ تخيلي؟!
فهيم در ادامهي گفتوگوي خود با ايسنا، اظهارنظرش دربارهي سريال «راز پنهان» شبكه يك را اينگونه عنوان كرد: اين سريال به لحاظ گونه، مرتب جابهجا ميشود و اصلا معلوم نيست جنايي، پليسي، علمي و يا تخيلي است؛ آيا در خواب هستند يا بيدار؟ در اين مجموعه فيلمساز قصد داشته كه اثرش را پيچيده كند در حالي كه به شدت از پيچيدگي دور شده و به سطح آمده است.
وي با انتقاد از تغيير زمان پخش «راز پنهان» خاطرنشان كرد: اين مجموعه تايم مرتبي براي پخش ندارد و هميشه متغير است به همين خاطر مخاطب زمان آن را گم ميكند كه اين اصلا خوب نيست.
*** «چمدان» سست و بيبنيان است
همچنين او دربارهي سريال «چمدان» شبكه دو سيما اينگونه اظهار نظر كرد: از نظر من «چمدان»، اساسا يك كار سست و بي بنيان است كه در تمام كارهاي آن مثل بازيها، موضوع، ايده و حتي دكوپاژها تكرار مكررات رخ داده است و مثل اينكه در اين سريال همه چيز به شكل دم دستي سر هم شده است.
وي ادامه داد: در اين سريال، چمدان خيلي جاها فراموش ميشود و عنصر و كاراكتر دست چندم محسوب ميشود و بقيه هر يك ساز خودشان را ميزنند مثل اركستري كه ناهمگون است و هر كسي در آن ساز خودش را ميزند. يكي از بزرگترين مشكلات سريال «چمدان» ول بودن قصههاي فرعي آن است، گويا در هيچ كجا، كمكي به قصه اصلي نميكند.
*** بازي ماندگار نداريم
اين منتقد سينما و تلويزيون با اشاره به حضور بازيگران مطرح و شناخته شده در سريالهاي تلويزيوني يادآور شد: در حال حاضر باب شده و جز دستور كار سازماني است كه ميگويند بازيگر بياوريد و تنها چيزي كه فيلمسازان ما براي جذابيتآفريني ميشناسند اين است كه از بازيگران مطرح استفاده كنند كه البته در جاي خودش خيلي خوب است؛ مشروط بر اينكه خلاقيت استفاده از بازيگران حرفهيي وجود داشته باشد نه اينكه بازيگران مقابل دوربين رها شوند و همان نقشهاي كليشهيي را كه قبلا ايفا كردند، بازي كنند.
وي افزود: به عنوان مثال آقاي فتحعلي اويسي در سريال «چمدان» همان است، زماني كه يك كارگردان نتواند از بازيگري مثل اويسي، يك بازي جديد بگيرد و كاراكتر جديدي از وي خلق كند و نتواند رهبري كند و بازيگر همان راه قبلي خودش را برود، نميتواند كار نتيجهبخشي را ارائه دهد. ما در سريال «چمدان»، جرقهي بازي خوبي در هيچ يك از بازيگران نميبينيم؛ به عنوان مثال در سالهاي قبل در سريال «ميوه ممنوعه» بازي علي نصيريان و يا در سريال در مسير زايندهرود بازي مهدي سلطاني، يك پديده شدند و يا كار «چك برگشتي» و «پايتخت» سيروس مقدم در ذهن ما ماند اما در سريالهاي امسال بازي كه ما را جذب كند و در ذهنها ماندگار شود نداريم.
*** فيلمسازان هر سال تكرارها را به تصوير ميكشند
فهيم با بيان اينكه فيلمسازان هر سال تكرارها را به تصوير مي كشند، اظهار كرد: مشكل اصلي سريالها ما، خلاقيت استفاده از موضوعات است به همين خاطر دوستان فيمساز ما هر سال تكرارها را به تصوير ميكشند؛ چرا كه از يك سو كمبود وقت و پر كردن و رساندن يك اثر به آنتن موجب ميشود تا هميشه كارها با شتاب و عجله مواجه شود. سريالهايي كه زمان زيادي صرف ساخت آنها ميشود يك كار خوب و كامل از آب در ميآيند؛ به عنوان مثال فرض كنيد اگر سريال «مختارنامه» براي ماه رمضان ساخته شود اصلا خوب درنميآيد. به هر حال زمان در كيفيت سريالسازي تاثيرگذار است متاسفانه ساخت سريالهاي مناسبتي نوروز و ماه رمضان و به ويژه سريالهاي ماه رمضان در دقايق 90 تصويب ميشود؛ به عنوان مثال سريال «خداحافظ بچه» طبق گفتهي نويسنده هنوز پايانش معلوم نيست.
*** ملكه ذهن آقايان فقط سرگرمي است
او تاكيد كرد: به نظر من ملكهي ذهن آقايان فيلمساز ما در ماه رمضان براي ارائه سريالها، فقط سرگرمي است؛ در حالي كه پشت آن هيچ انديشه، تفكر و هنر خلاقانهاي وجود ندارد، غافل از اينكه اگر اين مسائل در داستان نباشند هيچ سرگرمي هم براي مخاطب ندارند. سرگرمي زماني در يك اثر ايجاد ميشود كه با مخاطب ارتباط برقرار كند و همذاتپنداري مخاطب را برانگيزد.
*** مهمتر از زمان پخش، جذابيت خود سريال است
اين منتقد در ادامه صحبتهايش دربارهي تاثير زمان پخش سريالها بر ميزان جذب مخاطبان، بيان كرد: هميشه كنداكتور پخش در ديده شدن سريالها مهم است، اما من فكر ميكنم مهمتر از آن، خود سريال است. فيالنفسه اگر اثري جاذبهآفرين و موثر باشد، مخاطبان خودش را ميآورد ولي نميتوانيم منكر اين مساله شويم كه مثلا اگر يك سريال در زمان بهتري پخش شود نسبت به سريالي كه آخر شب پخش ميشود بيشتر ديده ميشود.
او توضيح داد: به عنوان مثال من فكر ميكنم اگر سريال «خداحافظ بچه» ساعت 12 شب هم به روي آنتن ميرفت، باز هم ديده ميشد؛ ممكن است يك تفاوتي در رقم مخاطبان صورت بگيرد اما مهم جذاب بودن سريال است و ممكن است ريزش مخاطب را تا حدودي به همراه داشته باشد اما كليت كار را تشكيل نميدهد؛ چرا كه يك اثر هميشه دهان به دهان از طريق مخاطبان ميچرخد و مخاطبان هم كاري را دنبال ميكنند كه بيشتر ديده شده است. اگر سريال «چمدان» ساعت 9 شب پخش ميشد خيلي تفاوتي با حال حاضر نميكرد اما قطعا ميتوانست كمي بهتر باشد يعني اگر بخواهيم درصد بگيريم شايد اگر ساعت 9 پخش ميشد 20 درصد مخاطبانش بيشتر ميشدند اما اين طور نيست كه صد در صد اتفاق بهتري برايش بيفتد.
*** «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» مخاطبان خاص خودش را دارد
فهيم در پايان گفتوگوي خود با ايسنا اظهار نظرش نسبت به مجموعه «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» شبكه تهران را اينگونه عنوان كرد: اين مجموعه به دليل اپيزودي بودنش معمولا بهتر ديده ميشود و مخاطبان گذري آن را گاهي دنبال ميكنند و از آن استقبال ميكنند و ميتوانند در يك قسمت سر و ته كار را متوجه شوند. در مجموع اين مجموعه تاكنون در كليت خودش نشان داده است كه مخاطبان خاص خودش را دارد ولي من به دليل اينكه خيلي آن را تماشا نكردم نميتوانم بيشتر از اين دربارهي آن اظهار نظر كنم.
انتهاي پيام