جواني 22 ساله كه تيرماه سال قبل دختري همسن و سال خود را قرباني اسيدپاشي كرده بود، از سوي بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران مجرم شناخته شد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ساعت 20 شامگاه چهارشنبه اول تیرماه سال 90، دختري 21 ساله به نام «المیرا» وقتی در خانهشان حوالی جمالزاده ایستاده بود از سوی موتورسواري آشنا مورد اسیدپاشی قرار گرفت و به شدت از ناحيه سر، صورت، دست چپ و كمر دچار سوختگي شد.
با اعلام این حادثه به قاضي شاهنگیان بازپرس وقت شعبه دوم دادسرای امور جنایی پايتخت و صدور دستورات ابتدايي، ماموران کلانتری 129 جامی به محل حادثه اعزام شدند تا تحقیقات میدانی خود را پيرامون اين جنايت آغاز كنند.
تجسسهاي اوليه نشان داد كه عامل اسيدپاشي، جواني به نام بشیر بوده كه پس از ارتكاب جنايت، متواري شده است.
ادامه تحقيقات پليسي در اين زمينه در دستور كار اكيپي از ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت كه بررسي كارآگاهان نشان داد جوان اسیدپاش خواستگار المیرا بوده و دست به انتقامجویی زده است.
پس از بهبود نسبي الميرا تحقيق از وي آغاز شد كه اين دختر نگونبخت درباره سرگذشت خود گفت: پس از اینکه دیپلم گرفتم با وجود علاقه به ادامه تحصیل تصمیم گرفتم کار سادهای براي خود دست و پا کنم. به همين خاطر در یک فروشگاه پوشاک مشغول به كار شدم. در آنجا پسری کار میکرد که دایی صاحب فروشگاه بود. او بشیر نام داشت و به مرور متوجه رفتارهاي مهربانانه او شدم. میدانستم تحصيلاتش زیر دیپلم است اما شخصیت فریبندهای داشت و بعد از اينكه چندين بار به من ابراز علاقه كرد، قبول كردم كه با او رابطه دوستی برقرار کنم.
وی ادامه داد: مدتی که گذشت شنیدم بشیر شرطبندی کرده بوده كه ظرف مدت کمتر از یک هفته با من دوست شود. از فهميدن اين موضوع خیلی ناراحت شدم. خیلی زود چهره واقعی این پسر را شناختم. خیلی دروغ میگفت. میدانستم پدر و مادرش زنده نیستند و او با هفت خواهر و برادر زندگی میکند اما هیچ کدام دلیلی نمیشد به وی علاقهای نداشته باشم جز دروغگویی و بدبینیاش.
المیرا افزود: بشير هر روز سختگیرتر و خشنتر میشد. شکاک بودنش به اندازهای زیاد بود که کار و زندگی برایم سخت شده بود تا اینکه خواستم مرا رها كند. او شخصیت خوبی نداشت. حتی با صاحبکارم دعوا کرد و از فروشگاه اخراج شد و از آن به بعد با موتور کار میکرد.
وي گفت: مزاحمتهاي بشیر وقتی شروع شد كه فهمید دیگر نمیخواهم با او رفتاری عاطفی داشته باشم. حتی با پدر و مادرم برای خواستگاری حرف زد که آنها هم به خاطر مخالفت من، نپذیرفتند.
اين قرباني اسيدپاشي با بيان اينكه کاش تهدیدهاي بشير را جدی میگرفتم، اظهار كرد: مدتی بود که پیامک میداد و تهدید میکرد كه تو را خواهم کشت. آخرین بار در يك SMS نوشت که جلوی آینه بروم و برای آخرین بار صورت سالم خودم را ببینم. اصلا تصور نمیکردم میخواهد اسیدپاشی کند.
الميرا با تشريح روز حادثه گفت: ساعت شش و نيم عصر از کلاس زبان بیرون آمدم. متوجه شدم كه بشیر تعقيبم میكند. سرعتم را بيشتر كردم. مرتب میگفت نترس با تو کاری ندارم. تا اینکه جلوی خانهمان ایستادم و زنگ زدم. همان لحظه مایعی قرمز رنگ روی من پاشید و احساس سوزش کردم. صورت و بدنم ميسوخت و تا به خودم بيايم ديدم بشير نيست.
به گزارش ايسنا، تحقيقات براي شناسايي مخفيگاه خواستگار انتقامجو ادامه داشت تا اينكه كارآگاهان با توجه به اظهارات ضد و نقيض اعضاي خانواده بشير، مطمئن شدند كه آنها ميدانند فرزندشان كجا مخفي شده است. سرانجام يكي از اعضاي اين خانواده اعتراف كرد كه بشير توسط برادر و خواهرزادهاش در منزل خواهرش در هشتگرد مخفي شده است.
پس از افشاي اين موضوع، ماموران سراغ جوان فراري رفتند و او را بازداشت كردند. بشير در بازجوييها لب به اعتراف گشود و گفت چون قصد داشته با الميرا ازدواج كند و در اين امر خود را ناكام ديده، دست به اين جنايت زده است.
اما الميرا كه نيمي از صورت، دست چپ و قسمتهايي از بدنش بر اثر اسيدپاشي سوخته است، از قصاص منصرف شد و تنها براي درمان خود ديه جراحات وارده به بدنش را مطالبه كرد.
او معتقد است كه بشير بايد به زندان برود و تبعيد شود تا ديگران عبرت بگيرند.
بر اساس اين گزارش، با صدور قرار مجرميت براي اين متهم، پرونده وي جهت صدور كيفرخواست در اختيار قاضي آرش سيفي ـ داديار اظهار نظر دادسراي ناحيه 27 تهران ـ قرار گرفت.
انتهاي پيام