ناصر تقوايي كارگردان «ناخدا خورشيد» كه 11 سال است فيلم نساخته است، فردا (19 تيرماه) 71ساله ميشود.
به گزارش خبرنگار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، خالق «ناخدا خورشيد» دربارهي تولدش نوشته است: «در تابستان سال 1320 خورشيدي، در گرماي جنگ جهانگير دوم، در قلب جنگلي از نخلهاي ستبر سبز، در يك روستاي عربنشين زاده شدم. در كودكي يك سياح حرفهاي بودم و همراه پدر به دوردستترين بندرهاي درياي جنوب سفر كردم و هركلاس ابتدايي را در شهري و دهكورهيي خواندم و هفت سال بعد كه به زادگاه خودم برگشتم در عالم خيال يك سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبيات علاقه داشتم، اما رياضي خواندم. در جواني داستان كوتاه مينوشتم و فريفتهي شيوههاي نو بودم، اما باز نميدانم چه شد كه از سينما سر درآوردم.
در اين مسير به آدمهاي دانا برخوردم و صحنههاي جالب، ولي زندگي خودم هيچ صحنهي جالبي ندارد. تنها شانس من در زندگي شايد اين بوده كه با يك تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل يك آدم زيادي در كنار يك ملت كهنسال زندگي كردهام. دوازده داستان كوتاه، سيزده فيلم گزارشي و مستند، سه فيلم كوتاه داستاني، شش فيلم بلند سينمايي و يك مجموعهي شانزده ساعتهي تلويزيوني در كارنامهي من ديده ميشود. به اضافهي يك مجموعه عكس و اسلايد از طبيعت و زندگي و فرهنگ اين مرز پرگهر، در هزار و يك نما. با اينهمه از دور تنبل جلوه ميكنم. چرا كه در اين ده ساله، به دلايلي كه ناگفتنش بهتر، كارهاي تازهي مرا نه كسي خوانده، نه كسي ديده ... »
ناصر تقوايي همچنان با گذشت بيش از 11 سال از ساخت «كاغذ بيخط»، فيلمي سينمايي نساخته است و دو فيلم نيمهتمام «چاي تلخ» و «زنگي و رومي» را در كارنامهي هنرياش دارد.
اين هنرمند در فيلمسازي علاوه بر ساخت فيلم كوتاه، فيلمهاي بلندي چون «آرامش در حضور ديگران»، «صادق كرده»، «ناخدا خورشيد»، «اي ايران»، «كاغذ بيخط » را ساخته است و در سالهاي اخير بعد از متوقف شدن دو فيلمش، مستند كوتاه «تمرين آخر» را دربارهي تعزيه ساخت.
سال 1383، شوراي ارزشيابي هنرمندان در وزارت ارشاد، مدرك درجه يك هنري كشور (معادل دكترا) را به ناصر تقوايي، اعطا كرد.
در جشن سيزدهم خانه سينما، تنديس شايستگي جشن سينماي ايران بهخاطر يک عمر دستاورد هنري به «ناصر تقوايي» اهدا شد و در جشن چهاردهم انجمن فيلم كوتاه از اين فيلمساز تقدير كرد.
ناصر تقوايي در آن برنامه به علاقه اندكاش به سينماي بلند اشاره كرد و گفت: « خيلي به فيلمهاي بلند علاقه ندارم و مگر فيلمهايي كه كنجكاويام را تحريك ميكنند فيلم ديگري را نميبينيم و فكر هم نميكنم چيزي از دست داده باشم با اين وجود همواره سعي ميكنم با فيلمهاي كوتاه در ارتباط باشم و برعكس فيلمهاي بلند هرگاه در اين زمينه فرصتي براي حضور در هياتهاي داوري يا انتخاب وجود داشته باشد حتما پيش قدم مي شوم.»
كارگردان فيلمهاي «ناخدا خورشيد»،« اي ايران» در بخش ديگري از سخنانش مطرح كرد: « من به خوبي ميدانم كه كار فيلمسازي بايد تداوم داشته باشد و اگر در آن وقفه ايجاد شود مشكلات مختلفي پيش ميآيد. زماني كه فيلمسازي چند سال نتواند فيلم بسازد سعي ميكند همهي حرفهاي خود را دريك ساخته بگويد و همين موضوع باعث صدمه خوردن به آن فيلم ميشود.»
ناصر تقوايي همچنين در آن مراسم اظهار اميدواري كرد:«فيلمهاي كوتاه در معرض ديد عموم مردم قرار گيرند تا شايد اين فيلمها با سينماي بدنه رقابتي ايجاد كنند و كمي معيارهاي سينماي عوض شود.»
عباس كيارستمي هم در آن مراسم كه براي تقدير از ناصر تقوايي به روي صحنه آمد، گفت: «ناصر تقوايي فردي است كه با سخاوت و گشاده دستي فراوان تجربيات خود را به نسل جوان منتقل ميكند و همه ما هم خوشحاليم كه در كنار او هستيم. اما با اين وجود آرزو ميكنم كه سال آينده شاهد فيلمي از او باشيم. همه ما مشكلات توليد را ميدانيم و هيچ لزومي به يادآوري اين مشكلات نيست اما با اين وجود هواداران ناصر تقوايي منتظر فيلمهاي تازه او هستند.»
از سويي، هارون يشايايي، تهيهكننده سينما كه فيلمهاي «ناخدا خورشيد» و «اي ايران»، دو فيلم از سه فيلم بعد از انقلاب ناصر تقوايي را تهيه كرده است، به ايسنا گفته بود: «قابليتهاي ناصر تقوايي بهعنوان نويسنده، كارگردان و محقق قابل ترديد نيست. مخصوصا در مورد فرهنگ مردم جنوب ايران، تقريبا آدم منحصر بهفردي است.»
او به يكي از دلايل ماندگاري «ناخدا خورشيد» اشاره و مطرح كرده بود: « ناصر تقوايي آنقدر خوب جنوب را ميشناسد كه در واقع «ناخدا خورشيد» مقطعي از زندگي مردم سواحل خليج فارس را منعكس كرده است.»
يشايايي با اشاره به حضور جهاني اين فيلم، عنوان كرده بود: « «ناخدا خورشيد» در ايران و هركجاي دنيا كه به نمايش درآمد، مورد تحسين قرار گرفت.آن زمان كه سينماي ايران هنوز در دنيا معرفي نشده بود، تقريبا جزو اولين فيلميهاي بعد از انقلاب بود كه سينماي ايران را به دنيا معرفي كرد.همينطور در مورد فيلم «اي ايران»، باز «اي ايران» مقطعي از تاريخ ايران را منعكس كرده است و هر دو اين فيلمها جزو فيلمهاي ماندگار در سينماي ايران هستند.»
اين تهيهكننده درباره دلايل كمكاري فيلمسازاني چون ناصر تقوايي مطرح كرده بود: « مجموعهي شرايط باعث اين اتفاق ميشود. بعضي از اين شرايط به شخص هنرمند برميگردد كه بالاخره سن و سالش زياد ميشود و تواناييهاش كم ميشود و بخشي به شرايطي كه محدوديت ايجاد ميكند، برميگردد.»
او در عين حال معتقد بود: « يكي از دلايل اصلي فيلم نخواستن ناصرتقوايي به اين موضوع برميگردد كه؛در شرايط فعلي بخش خصوصي توان ساختن فيلمهاي فرهنگي را ندارد. در اين روزگار عموما بدنهي سينما، فيلمهايي ميسازد كه مطمئن باشد، تماشاچي ميرود و گيشه جواب ميدهد، بنابراين ساخت فيلمهايي كه ماهيت فرهنگي داشته باشد، سخت شده است.»
هارون يشايايي از تهيهي دو فيلم «ناخداخورشيد» و «اي ايران» ياد كرده و گفته بود: «بنده با ناصر تقوايي سالها دوست هستم و ساخت اين دو فيلم نيز برمبناي دوستيام با ايشان ساخته شده و نه بر مبناي يك تصميم حرفهاي؛ يعني من با ناصر تقوايي دوست هستم و بيشتر دوستيمان مبناي اين همكاري بوده است تا مسائل ديگر.»
رسول صدرعاملي هم معتقد است: «فيلمسازي ناصر تقوايي در هر دورهاي ارزشمند است و در هيچ شرايطي قابل انكار نيست.»
اين كارگردان سينماي ايران با بيان اينكه سينما يعني ماندگاري، گفته بود: «وقتي فيلمسازي فيلمي خوب و تاثيرگذار ميسازد، دوست و دشمن را به تحسين كردن وادار ميكند. فيلمسازان خوشآوازه و خوشنامي داريم كه به فيلمهايشان به خاطر سينما احترام ميگذاريم و بخشي از فيلمسازاني كه مخاطبان ويژهي خودشان را دارند و تفاوت ناصر تقوايي با اين نوع فيلمسازان، در مردمشناسي است كه تقوايي از جامعه دارد.»
صدرعاملي با اشاره به سريال «ميرزاكوچكخان» يادآور شده بود: « حالا بعد از سالها حسرت ميخورم كه چرا ناصر تقوايي خودش اين سريال را نساخت. دلايل اينكه چرا ناصر تقوايي در سالهاي اوايل انقلاب، اين سريال را نساخت را همه ميدانند و دلايل آن هم منصفانه نبود.»
او ادامه داده بود: « متن «ميرزا كوچك خان» اينقدر قوي بود كه هر فيلمسازي كه رفت آن را بسازد با تكيه به آن متن توانست آن سريال را ديدني كند و الان فكر ميكنم اگر خودش آن سريال را ميساخت، كار موثرتري به جا ميگذاشت.»
صدرعاملي با بيان اينكه هميشه حسرت ميخورد كه چرا به ناصر تقوايي فرصت داده نشد، گفته بود:« ناصر تقوايي بعد از انقلاب از دور قضاوت شد، چه در ميان تهيهكنندگان بخش خصوصي و چه در ميان تهيهكنندگان بخش دولتي و اين قضاوتها هيچگاه صحيح نبود. اگر بپذيريم كه زمان هنرمند را داوري ميكند، حالا كه اين همه سال گذشته است اين قضاوت ميتواند درست باشد كه حسرت بخوريم كه ناصر تقوايي چرا برخي از فيلمها همچون «چاي تلخ» را نساخت.»
كارگردان «من ترانه پانزده سال دارم» همچنين با اشاره به فيلمهاي بعد از انقلاب ناصر تقوايي به ايسنا گفته بود: «سه فيلم عزيز و نجيب و شريف با سه تم و موضوع مختلف. حال كه فكر ميكنم، چرا نشد كه 4 يا 5 فيلم نداشته باشيم از ناصرتقوايي؟ هر چه هست، ولي نميبخشم آنهايي را كه نگذاشتند سه تا فيلم بشود، چهار تا و بيشتر. آنهايي را كه هرگز به درك از سينماي ايران نرسيدند و خودخواهيهاي مبتذلشان نميگذارد پس از اين هم برسند.»
وي عنوان كرده بود: « «ناخداخورشيد» قصهاي از مردم جنوب ايران است كه با قصهي خوب و ساختاري درخشان و تاثيرگذار كه دارد، وقتي فيلم تمام ميشود، يك دنيا دانش و تجربه براي شناخت بيشتر در مخاطب ايجاد ميكند. و او سپس، فيلم «اي ايران»، فيلمي كاملا متفاوت و جدا از «ناخدا خورشيد» را ميسازد و باز هم ماندگار است. به خاطر ميآوريم رنجهايي كه در اين پروژه كشيد و اگر اين رنجها را نميكشيد، اين فيلم از آنچه كه هست بزرگتر ميشد، البته الان هم فيلمي خوبي است. و او از جهان روشنفكري كاملا ملموس و آشنا براي همه «كاغذ بيخط» را ميسازد و در زمان خودش مورد بيمهري قرار ميگيرد و آنچه را كه شايسته است براي عرضه و پخش فيلم او به كار نميگيرند.
صدرعاملي مطرح كرده بود: « تا آنجا كه به نوشتن مربوط ميشود، ناصر تقوايي مقتدر و پرصلابت آغاز به كار ميكند و به بهترين شكل به پايان ميرساند. وقتي در اين سينماي بيرحم از تنهايي بايد خارج شود و به درك شدن نياز دارد آنجاست كه هيچكس كنارش نيست و آدمهايي هم كه ميآيند دراين حد هستند كه ميخواهند اسمشان كنار اسم او باشد و بعد كه ميفهمند كه سينما براي ناصر تقوايي چقدر جدي است و بازيگرانش را به مزايده نميگذارد و پُز زود به پايان رساندن فيلم را نميدهد، تازه ميفهمي چرا همان عده كه آمده بودند، نميتوانند ادامه بدهند و او را تنها ميگذارند.»
اين كارگردان همچنين گفته بود: « بسياري از فيلمسازان همنسل ناصر تقوايي كه خيليهايشان هم قابل احتراماند در اين سالها به هر شكلي كه بود از موانع عبور كردند و فيلمهايشان را ساختند، اما شرايط براي ناصر تقوايي اينگونه نبود.»
اما مسعود كيميايي كه چند سال قبل براي تقدير از ناصر تقوايي به روي صحنه رفته بود، تقوايي را يكي از نزديكترين دوستاناش طي 50 سال فيلمسازياش دانسته و گفته بود: « يا بايد براي ناصر زياد گفت و يا اصلاً نگفت. اگر بخواهيم وارد اقيانوس ناصر شويم بايد خيلي چيزها بگويم. در اين 50سال فيلمسازيام دوستاني داشتهام که ناصر يکي از نزديکترين آنها است و ناصر چند سالي است که فيلم نساخته، سکوت اين سالهاي ناصر کمتر از فيلمسازياش نيست. اما يک سوال مطرح ميشود چرا ناصر فيلم نميسازد؟»
او در آن مقطع يادآور شده بود:« يازده ماه پيش آقاي جعفريجلوه فيلمنامهاي را از من گرفت تا با حمايت فارابي آنرا بسازم، اما طي اين مدت به دنبال آن هستم. عمر كاري ما آنقدر نيست كه چنين وقتي را به دنبال فيلم ساختن باشيم. البته شكل فيلم ساختن من با ناصر فرق ميكند و به هر طريق فيلمم را ميسازم.»
ناصر تقوايي هم در همان مراسم گفته بود: «اگر سخن گفتنم، اثرگذار باشد، دربارهي دلايل فيلمنساختنم خواهم گفت.»
اين كارگردان سينما عنوان كرده بود:« علت فيلم نساختنام سر دراز دارد و روزي كه ببينم صحبت كردن دربارهي آن اثرگذار است، سخن ميگويم.»
ناصر تقوايي گفته بود: « امروز واژهي هنرمند به راحتي به كسي داده ميشود، اما بايد توجه داشت حرمت آن بيشتر است و شايد هركسي لايق آن نباشد. هنرمند فردي است كه وقتي كاري ميكند، مردم از آن بهره ببرند و از شما سپاسگزارم كه فرض ميكنيد، من چنين جايگاهي دارم و خودم را شايسته آن نميدانم.»
اما خالق «ناخدا خورشيد» در بخشي از بيوگرافياش آورده است:
« ايران را دوست دارم، براي اينكه وطن منست،
خوزستان را دوست دارم، براي اين كه ولايت منست،
و عاشق آبادان هستم، براي اينكه زادگاه منست.»
انتهاي پيام