محمود پاکنیت که اینروزها با سریال «پشت کوههای بلند» روی آنتن شبکه سه سیماست، معتقد است این سریال به نفسانیات انسانی میپردازد و سامشاه، شاه نفس انسانهاست. او همچنین اعتقاد دارد که سامشاه، همان حسامبیک «روزی روزگاری» است که حالا از پشت کوه درآمده و پادشاه شده است.
این بازیگر در گفتوگو با خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، دربارهي «پشت كوههاي بلند»، گفت: این سریال یک كار طنز است؛ يعني تمام شخصيتها در آن فانتزي هستند و هيچ شخصيت واقعي در قصه نداريم. همهي آدمها شخصيتهايي هستند كه از ذهن نويسنده بيرون آمدهاند و هيچ كدام واقعي نيستند. «پشت كوههاي بلند» در عين حال كه يك كار تاريخي است، اما هيچ نقطهاي از تاريخ ايران را ورق نميزند؛ حتي نوع لباس و پوشش هم اين طور است، قصهي «پشت كوههاي بلند» زمان و مكان ندارد.
او ادامه داد: اولِ هر قصه يك سطر شعر دربارهي نفس انسان نوشته ميشود كه صداي خود آقاي احمدجو ـ نویسنده و کارگردان ـ است كه آن را ميخواند که در واقع به نوعي ورق زدن بر نفسانيت انسان است. نفس انسان سركش است اما ميتوان آن را مهار كرد و در اختيار گرفت و كارهايي انجام داد كه انساندوستانه و مردمدوستانه باشد و هم ميتواند مثل اين شاه، نوعی خودخواهي، جاهطلبي، قدرتطلبي و مالدوستی در آن ديده شود.
پاکنیت با اشاره به شخصیت سامشاه تاکید کرد: تمام چيزهايي كه ممكن است در يك انسان، ويژگيهاي بدي باشد، در شخصيت شاه، هست اما شخصيتهاي خوبي مثل ريش قرمزي هم در قصه داريم؛ آدمهايي كه از معنويات و درونيات انساني كه به معنويات گرايش دارد، ميگويند. صفرعلي هم هميشه در حال پول جمع كردن براي آدمهاي نيازمند است. آدمها هم در قالب شخصيتهاي مختلف حكومتي هستند كه آدمهايي فاسد و جاهطلب و پولدوست هستند اين كار در عين اين كه طنز است، پر از حرفهايي است كه به نظرم نياز است هر انساني بداند و بتواند وجود و نفس و منش انساني خودش را كنترل كند و در ارتباط با مردم جامعه، محل زندگي و خانوادهاش آدم مثبتي باشد.
او در پاسخ به این پرسش که خيليها انتظار داشتند در مواجهه با «پشت كوههاي بلند»، همان «روزي روزگاري» را ببينند؟ گفت: این کار واقعا قرار نيست «روزي روزگاري» باشد؛ در واقع برداشت آقاي احمدجو اين بود كه شخصيت سامشاه همان حسامبيك است، اما اين كه اين قصه يك برداشت واقعي از آن باشد نيست. همان انساني كه راهزن بوده حالا شاه شده، برداشت آقاي احمدجو اين بود كه سامشاه، حسامبيك «روزي روزگاري» است كه زن گرفته و زندگي تشكيل داده. او که در بيابان پشت كوهها راهزني ميكرده حالا آمده اين سمت كوه و شاه شده در واقع اين شاه، شاه نفس انسانهاست؛ احمدجو اين برداشت را داشت و به ما هم ميگفت اين آدم تماما همان چيزي بود كه در «روزي روزگاري» هم هست. يعني حسام بيك را هم همين ميبينيد. اين همان انسان فاسدي است كه در آن كار هم بود يعني هيچ وقت ساخته و درست نخواهد شد اين آدم آدمي نيست كه قابل ساخته و عوض شدن باشد.
*** نگراني محمود پاكنيت از تماشاي شبكههاي ماهوارهيي توسط مردم
بازیگر نقش «سامشاه» سپس به همزمانی پخش «پشت كوههاي بلند»، با یک سریال ماهوارهيی اشاره كرد و گفت: سريالهاي ماهوارهيي هميشه بودهاند؛ يعني الان چندين و چند سال است كه اين سريالها هست؛ من فكر ميكنم يا مردم نسبت به ساخت كارهاي كشور خودشان ناآگاه هستند يا اين كه جذابيتهاي ظاهري كارهای ماهوارهيی به حدي بالاست كه مردم توجه نميكنند در جامعهي خودمان چه ميگذرد. وقتي هم آدمها به چيزي وابسته ميشوند به سختي ميتوان آنها را از چيزي كه به آن وابسته هستند جدا كرد. مگر اينكه يك اتفاق خاص بيفتد. قرار نيست اين كار را همهي مردم ايران ببينند. به نظر من كسي كه علاقهمند است ميبيند كسي هم كه علاقهمند نيست به همان چيزهايي كه دوست دارد رو ميآورد.
او نگراني از دیدن برنامههای ماهواره توسط مردم را یک نگرانی واقعی خواند و افزود: نگرانی از ديدن ماهواره در صورتي كه كارهاي خوب داريم يك نگراني واقعي است، چيزي هم نيست كه من هم بخواهم از آن فرار كنم. اين نگراني وجود دارد. هشداري كه من براي جامعه خودمان دارم اين است كه خيال نكنند شبكههاي ماهوارهيي نفع ما را ميخواهند؛ آنها جز فساد و تباهي و متلاشي كردن فرهنگ ما كار ديگری ندارند. هدف از ساخت و بخش اين كارها همين است. البته ديدن يا نديدن اين كارها انتخاب خود ماست.
پاکنیت ادامه داد: زماني قبل از انقلاب ميگفتند در سينماي ايران، فيلم خانوادگي نيست كه مردم ببينند، يا زماني كه يك نفر ميخواست با دختر يا خواهرش به سينما برود، وقتي به سردر سينماها نگاه ميكرد و عكسها را ميديد ديگر اين كار را نميكرد. چون يك نوع غذا در سينما بود. الان كه انواع غذاها در سينما و تلويزيون و ماهواره هست انتخاب با مردم است؛ يعني خودشان بايد تشخيص دهند چه چيزي به درد وجود خانواده و جامعهشان ميخورد و چه چيزي مضر است. خانواده الگوي بقيهي اعضا و كوچكترهاست؛ بنابراين هر چيز فاسدي كه ماهواره نشان ميدهد و فاسد و مسموم است، خانواده نبايد بگذارد مصرف شود؛ سينما و تلويزيون مثل رستوران است. در رستوران انواع غذاها بايد باشد. منتهي ممکن است يك غذا براي بدن يك فرد مضر باشد كه نبايد آن را بخورد.
او تاکید کرد: سينما و تلويزيون و ماهواره هم همين است. يعني شما ميتوانيد با نخوردن، از وارد كردن اين سموم به بدن جلوگيري كنيد. اين ما هستيم كه ميتوانيم همه اين كارها را انجام دهيم. پس خودمان ميتوانيم تشخيص دهيم چه چيزي برايمان بد و چه چيزي برايمان خوب است. حالا هم تشخيص خود مردم است يعني اگر دوست دارند ببينند بايد تجربه كنند و ببينند چقدر به خانوادهشان لطمه ميزنند. ما داريم تجاربمان را در اختيار مردم قرار ميدهيم. اما وقتی از تجربههای چندین و چند سالهمان حرف میزنیم مردم فکر میکنند قصد نصیحت کردن آنها را داریم. ما دوست داريم خانوادهها مستحكمتر و منسجمتر باشند، نه اين كه زندگيشان متلاشي و از هم پاشيده شود. خيلي از كارهاي ماهواره خوب است، مثل كارهاي علمي که نشان ميدهد اما خيليهايش هم مضر است. مثل كارهاي نمايشياش؛ اين ما هستيم كه نبايد بگذاريم اين مواد فاسد به درون خانوادهمان نفوذ پيدا كند.
پاکنیت در پایان به ذکر مثالی در این زمينه پرداخت و گفت: این محصولات فرهنگ ماهواره مثل غذاست و اگر غذایی 99 فایده، اما تنها یک ضرر داشته باشد باید از مصرف آن اجتناب کرد.
انتهاي پيام