بابک رجبی ـ سازنده موسیقی صحنهيی سریال «پشت کوههای بلند» ـ گفت: این سریال همچون دیگر کارهای امرالله احمدجو برآمده از فرهنگ مغزدار بومی ایرانی و برگذشته از آن است؛ لذا موسیقی که برای آن ساخته میشود نیاز به تخصص در ریشههای موسیقی اتنیک و سنتی ایرانی دارد.
به گزارش سرویس تلویزیون ایسنا، رجبي در گفتوگويي ادامه داد: از طرفی برقراری نسبتهای همخوان با سازبندی موسیقی ایرانی کاری دشوار است چون بافت و بیان این موسیقی به سختی با افکتهای مورد نیاز تصویر جور درمیآید و آهنگساز مجبور به استفاده از صداها و قطعات افکتیو با سینتی سایزر و یا سازبندی موسیقی غربی میشود.
این آهنگساز افزود: وجود روایات، امثال و حکم، و خرده داستانهای شیرین و آموزنده در این سریال باعث میشود آهنگساز در ساخت و ساز خود به دنبال مواردی از همین دست در عالم موسیقی بگردد و گوشهها و ردیفهای ایرانی را به کار گیرد. گوشه قطار در بیات ترک ـ که یک بار با سرنا و دهل و بار دیگر با سازهای موسیقی سنتی تنظیم شده ـ در بخشهایی از موسیقی متن استفاده شده که موارد این چنینی، سودای شکلگیری و ارتباط مورد نظر با فضای آرکائیک این مجموعه است.
ساخت موسیقی «پشت کوه های بلند» در بهار سال 90 از طرف امرالله احمدجو کارگردان مجموعه به گروه ما در اصفهان پیشنهاد داده شد و فیلمنامه های آن برایمان ارسال شد و در ارتباط و شور با کارگردان سه قسمت آغازین سریال اتود خورد. به دلیل اینکه تدوین با فاصلهی کمی از فیلمبرداری انجام می شد، بخشهایی از سریال قبل از تدوین نهایی به صورت ماکت برای ما فرستاده می شد تا روی آن کار کنیم.
بابک رجبی، تاکید کرد: استفاده از بعضی شخصیتهای سریال «روزی روزگاری» و بعضی نشانهها که در آن سریال به یادماندنی برای بسیاری از مردم کششهای نوستالژیک و خاطره انگیز دارد، میتوانست اجازه دهد که آهنگساز از موتیوهای فرهاد فخرالدینی در خلال تصاویر «پشت کوهای بلند» استفاده کند. ولی فضای سریال جدید، مجال خوبی برای کاربرد خلاقیتها و ساخت و ساز تازهتری از ملودیها، ریتمها و سازبندی متفاوت در تنظیم ایجاد کرده بود؛ به وجهی که دوبارهکاری با موسیقی «روزی روزگاری» علیرغم همنشینی و جذابیتهایش با مشورت با کارگردان کنار گذاشته شد و تنها در مواردی معدود با نگاهی هوشمندانه در لایههای زیرین تنظیم اتفاق افتاده است.
او درباره موسیقی متن سریال نیز توضیح داد: موسیقی متن به مثابه اصواتی که بر تصاویر مینشیند و لایهای از معنا و احساس را بر جریان تصویر اضافه میکند میتواند از ترکیبهای متفاوت صوتی تشکیل شود که در بسیاری از موارد از قوانین مدون موسیقی ارجینال هم پیروی نمیکند، بنابراین پافشاری و تعصب برای استفاده مطلق از ارکستری خاص و منحصر به یک تاریخ و مکان اصراری عبث است چون میتوان با استفاده از اصوات افکتیو یا برخوردی نامتعارف با فرمی از موسیقی یا ابزارآلات آن به بیان موسیقایی مطلوبی برای تصویر دست یافت.
رجبی در ادامه با ذکر مثالی، گفت: به عنوان مثال در قسمتهای آخر "خاله" آنجا که شیرخان سردسته راهزنها متاثر از بیماری مالیخولیا محترم کدخدا و دوستش را به دار می کشد، دوربین از بالای طناب دار تا پای معدومین دو بار تیلت میشود و هر بار یکی از معدومین را از سر تا پا نشان میدهد، در تصویر اول قطعهای با سه تار ترکیب شده که ابزاری سنتی است و در تصویر دوم همان قطعه از سر به ته بصورتreverse پخش میشود، این استفاده تکنولوژیک میتواند سوء تفاهمی که نسبت به استفاده متعصبانه از موسیقی ایرانی پیش میآید را در هم شکسته و نشان دهد که آهنگساز با دفرمه کردن صدای ساز سنتی روایتی مستعار را در دو تصویر همگون، معنا دار میکند.
این آهنگساز در بخش دیگر از سخنانش به اصرار کارگردان ـ امرالله احمدجو ـ در ساخت موسیقی این سریال اشاره کرد و افزود: پس از مطالعه فیلمنامه و بررسی بعضی از قسمتهای سریال دفترچه قطوری مشتمل بر دست نوشتههای کارگردان به دست ما رسید که در آن آقای احمدجو برای کوچکترین اتفاقات و صحنههایی که نیاز به موسیقی داشت، یادداشت مفصّلی گذاشته بود و میتوان گفت آهنگسازی مکتوب با زبان فارسی انجام داده بود.
او ادامه داد: خواندن راجع به موسیقی هر قسمت از سریال و مشاهده وسواس و ظرافت کارگردان در مورد انتخاب سازبندی و ریتم و ترکیب قطعه مورد نظرش برای ما انرژی بسیار به همراه می آورد. در جایی این دستور کار اینگونه نوشته بود: «یک قطعه مارش مانند با سایدرام و سازهای کوبهای و ترکیب آنها با سازی که نمیدانم اسمش چیست ولی در بچگی به آن ویو ویو میگفتیم ساخته شود»
آهنگساز سریال «پشت کوههای بلند» همچنی دربارهي موسیقی تیتراژ پایانی این سریال، گفت: آقای احمدجو در «پشت کوهای بلند» از لوکیشن و فرهنگ شهرنشین آن زمان استفاده کرده است، به این ترتیب که حسن اکلیلی در نقش حاکم شهر اصفهان با سامشاه که مهمان اوست در ارتباط است. فرهنگ کولیوار و غیر شهری سامشاه با بازی محمود پاکنیت به حاکم شهر اصفهان که مردی اخلاقگرا و حاذق است تحمیل میشود.
رجبی تاکید کرد: طرح موسیقی تیتراژ پایان استعارهای از همین موضوع است به این ترتیب که اورتور (ملودی آغازین) تصنیف با تکنیکها و سازها و ملودیهای دستگاهی ایرانی، نماد موسیقی شهری شروع میکند تا آنجا که ساز سرنا با بیان روستایی خود به شکل یک موتیو تکرار شونده با لحنی خبری (نماد سامشاه) به این موسیقی حمله میکند و باز پس مینشیند، آنگاه گروه کر با هم شروع به خواندن یک ملودی فولک میکنند که ترکیبی از موسیقی شهری و روستایی است. تا اینکه زمان به شروع آواز میرسد. در طول تصنیف موتیف مذکور با ساز سرنا، که نماد ورود سامشاه است چند بار در کنار موسیقی شهری مینشیند و در آن حل میشود.
بابک رجبی در پایان با اشارهای به گروه موسیقی نوژان که ساخت موسیقی سریال «پشت کوههای بلند» را برعهده داشته، گفت: سازهای محلی که در سریال استفاده شده ساز بالابان با نوازندگی عباس زند و سرنای خرم آباد با نوازندگی احسان عبدی پور بوده است. سازهای خاص دیگری مثل هجده تار افغانی،کدوی چینی، زنبورک، سرنای مغول نیز به وسیله پارسا پورابراهیم در اصفهان ضبط شده است. سازهای ایرانی را نوازندگان اصفهانی از جمله ذبیح الله وحید :کمانچه، سیاوش ولیپور: قیچک، امیرفرزان شارقی، بابک ابراهیمخواه و بابک رجبی: سه تار، جاوید ابراهیم پور: نی، سینا فرزادی پور، نبیل یوسف شریداوی و کاوه ولی پور: سازهای کوبهای ، مهدی نادریان ، علی اصغر رحیمی و فرهاد ارباب شیرانی : تنبور نواختند.
او ادامه داد: علی و محمد سعیدی دو برادر دوقلو که دوقلو بودنشان از جمله عوامل جذاب حضورشان در صحنه هایی از فیلم است با صداهایی هم جنس با تیمبر یکسان در خواندن آواز ایرانی، برای خواندن تیتراژ پایان این سریال ایفای نقش کرده و علیرغم پیچیدگیهای مدال این قطعه، که در ساخت تصنیف لحاظ گردیده، آنرا به غایت زیبا و ماهرانه اجرا کرده اند. تصنیف (هرکس به تماشایی...) با غزلی از سعدی که به قول آقای احمد جو انتخاب بسیار خوبی است در ماهور سل هم گام با سل ماژور ساخته شده و در آن چند بار راهگردی و مد گردی اتفاق افتاده است همچنین وجود پردههای عرضی در جزئیات گام، روند ملودیک آنرا از یک تصنیف ساده با ملودیهای شنیده شده خارج کرده و در آن بافتی منحصر به فرد به وجود آورده است.
انتهای پیام