سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه، امروز وارد تهران ميشود و از بيانيه بخش مطبوعاتي وزارت امور خارج روسيه چنين برميآيد كه او دو محور اصلي را براي گفتوگو با طرف ايران مد نظر دارد(سوريه و مذاكرات هستهاي). به گزارش ايسنا، جوانآنلاين نوشت: محور نخست مربوط به ابتكار روسيه براي تشكيل گروه تماس درمورد سوريه ميشود و محور دوم به مذاكرات هستهاي بين ايران و گروه۱+۵ ارتباط دارد كه دور بعدي آن روزهاي ۲۹ و ۳۰ خرداد در مسكو برگزار خواهد شد. بايد توجه داشت كه هر دو محور از موضوعات مهم فعلي در زمينه سياست خارجي روسيه است كه ميتوانند محكي جدي براي ميزان توفيق ديپلماسي اين كشور در عرصه بينالملل باشد.
موفقيت در اين دو محور به خصوص براي ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه، از اهميت خاصي برخوردار است. پوتين مدت زيادي نيست كه سومين دوره رياست جمهوري خود را آغاز كرده و روشن است كه ميخواهد در همين ابتداي كار و با توفيق در اين دو محور، نقش خود را به عنوان فردي تاثيرگذار در چالشهاي منطقهاي و جهاني ثابت كند.
محور نخست يا مسئله سوريه چالشي منطقهاي است كه روند تشديد خشونت از سوي معارضان دولت سوريه و حمايت پنهان و آشكار ائتلاف غربي - عربي باعث شده تا طرح صلح كوفي عنان براي حل مسالمت آميز آن عقيم بماند و در نتيجه زمينه براي هرگونه راهكار صلحآميزي به بنبست كشيده شود. محور دوم يا پرونده هستهاي ايران برخلاف محور قبلي يك موضوع بينالمللي است تا منطقهاي، چراكه علاوه بر آژانس بينالمللي انرژي اتمي، شوراي امينت سازمان ملل و شش كشور حاضر در گروه ۱+۵ بايد به كشورهايي نيز توجه داشت كه در طول اين چند سال اخير به نوعي درگير اين موضوع شدهاند و سعي داشتهاند نقشي مثبت يا منفي در آن بازي كنند.
اين محور نيز همانند محور سوريه و به دليل نوع موضعگيريهاي طرف غربي در گروه ۱+۵ به جايي رسيد كه اميدي براي يافتن راه حل قابل قبول براي همه طرفها در آن ديده نميشد و تنها بعد از مذاكرات ارديبهشتماه در استانبول بود كه خوشبينيها براي دستيابي به يك راه حل به وجود آمد اما اين خوشبيني با خودداري طرف غربي براي انجام گفتوگوهاي مقدماتي قبل از نشست مسكو به محاق رفت و دوباره نمايي از بنبست به چشم خورد.
به هر حال، پوتين خود را درگير اين دو محور ميبيند و قصد دارد با به دست گرفتن ابتكار عمل، هر دو محور را از بنبست خارج كند. گذشته از اينكه موفقيت او در اين دو محور مقدمهاي براي تقويت و توفيق سياست خارجي او در طول سومين دوره رياست جمهورياش خواهد بود، هدفي ديگر نيز مطرح است كه به نظر ميرسد براي او از اهميت خاصي برخوردار است. غرب در هر دو محور سياست خصمانهاي را در پيش گرفته، به نحوي كه مداخله نظامي در هر دور را همواره به عنوان يك گزينه مطرح كرده است. البته لازم به ذكر است كه استفاده غرب از گزينه نظامي در مورد هر دو محور به يك نحو نيست، چراكه در قضيه سوريه به نحو عملي اين گزينه را مطرح ميكند و در مورد پرونده هستهاي ايران بيشتر گزينهاي تبليغاتي است تا عملي. در هر صورت، غرب با به بن بست كشاندن هر دو محور تلاش دارد تا راه را براي مداخله نظامي خود باز كند و اين درست همان چيزي است كه روسيه سعي دارد با ديپلماسي خود مانع آن شود. تنها راه روسيه براي ممانعت از مداخله نظامي روسيه فعال كردن زمينههاي گفتوگو است و بايد شرايط را به نحوي مهيا كند تا حداقل نتايج ممكن براي اين گفتوگوها متصور باشد. اكنون، لاوروف عازم ايران شده تا زمينههاي اوليه اين گفتوگو را فراهم كند چراكه ايران در محور نخست نقش كليدي دارد و در محور دوم، خود طرف اصلي گفتوگوها است. روشن است كه لاوروف تنها به اين سفر قناعت نميكند و از طرف پوتين مأمور انجام گفتوگو با ديگر طرفهاي درگير در هر دو محور است.
در هر حال، پوتين با اين دست تلاشهاي لاوروف به دنبال كسب اطمينان اوليه نسبت به توفيق گروه تماس و نشست مسكو است تا بتواند مانع ماجراجوييهاي نظامي طرف غربي شود، اما در مقابل، منطق طرف غربي بر ماجراجوييهاي نظامي است. بايد ديد كه پوتين با انجام گفتوگوها تا چه ميزان خواهد توانست طرف غربي را از اين منطق دور كند تا آنكه شرايط نظامي در منطقه را به حداقل برساند.
انتهاي پيام