در ادامه جلسه يازدهم از دادگاه پرونده فساد عظيم مالي، قاضي سراج به موارد اتهامي «ب-ب» مديرعامل شركت تجارت گستران منصور كه اتهاماتش معاونت در اخلال در نظام اقتصادي كشور، معاونت در تسهيل مال از طريق نامشروع، معاونت در پولشويي عوايد حاصل از جرم از است رسيدگي كرد.
به گزارش خبرنگار حقوقي ايسنا، اين متهم پس از اظهارات قاضي سراج در جايگاه حاضر شد و گفت: من اين اتهامات را قبول ندارم. قاضي سراج گفت: با توجه به اتهامات از خود دفاع كنيد.
«ب.ب» اظهار كرد: من مديرعامل سابق شركت تجارت گستران منصور بودم و حدود 20 سال در شركت هاي دولتي و نيمه دولتي بازرگاني فعاليت داشتم. برادر وسطي من سالها قبل با «مهآفريد» همكلاس بود و از اين طريق با او آشنا شدم و از مردادماه سال 88 در شركت پخش اميرمنصور ايرانيان به عنوان رييس هيات مديره مشغول به كار شدم و تا اواخر سال 88 درگير ساماندهي كار پخش بودم.
وي ادامه داد: كار اصلي شركت تجارت گستران از سال 88 شروع شد و خانم «ح.ع» چند سال قبل از من منشي اميرخسروي بود و بخشي از فروش برونملي از طريق خانم «ع» انجام ميشد.
ب.ب، افزود: اميرخسروي دو سياست كلي براي همه شركتها تعيين كرد، اول خريد متمركز و دوم خزانه متمركز. به جزء خريدهاي شمش، آهن اسفنجي و قراضه در شركت تجارت گستران خريد ديگري انجام نميشد.
وي ادامه داد: حدود 60 مهندس فني داشتيم كه خريد كل گروه را انجام ميدادند كه البته اين موضوع معايبي هم داشت كه پروسه زماني آن را طولاني ميكرد اما نظر گروه اين بود كه تمركزي خريد شود.
وي ادامه داد: خانم «ز» هيچگاه كارمند من نبوده اما اين مطلب بيان شده كه او كارمند تجارت گستران است. همچنين خانم «الف» حدس زده و براساس يكسري از حدسيات او من متهم شدم و زيرا خانم «الف» گفته مصوبات السيها پيش خانم «ح» بوده، پس بنابراين من بايد در جريان باشم در حالي كه السيها مصوبه نداشته و اين ميشود دليل اتهام بنده.
«ب.ب» ادامه داد: هيچ السيهاي سوري در بخش خارجي صادر نشده و همه آنها السيهاي واقعي است و من در جريان السيهاي داخلي نبودم و كيفرخواست بنده براساس اظهارات خانم «الف» است و من به اندازه يك كلمه در اين رابطه هيچ دستوري ندادم.
اين متهم درباره اتهامش در پولشويي گفت: اگر بحث ديسكانت شدن السيهاست، من در جريان نبودم ولي اگر منظور اين است كه از اين پول استفاده شده و من پولشويي كردهام من از منشاء آن خبر نداشتهام و من كار خريد را انجام ميدادم.
قاضي سراج پرسيد: آيا هزار ميليارد تومان به شركت واريز شده است؟
متهم پاسخ داد: من اطلاع نداشتهام و اولين مرتبه است كه اين مطلب را ميشنوم و از من سوال ميشود.
وي ادامه داد: براساس همان سياست، شركت تجارت گستران 150 تا 180 ميليارد تومان كالا آورد و پولش به حساب آريا ريخته شد و من از آريا طلبكار هستم، زيرا آريا خرد خرد به من پول داده و من خرج كردم در حالي كه كل اموال من يك ميليارد تومان است.
وي ادامه داد: من از تجارت گستران طلب دارم و 50 ميليون تومان از برون ملي خريد كردهام در واقع من داشتم طلبهايم را از آريا ميگرفتم و اصلا نميدانستم منشاء پولها كجاست و به عنوان مديرعامل من تابع دستورات هيات مديره هستم.
«ب.ب» در خصوص اتهام ديگرش كه معاونت در تسهيل مال نامشروع بود، اظهار كرد: من چه مال نامشروعي را تسهيل كردم؟
قاضي سراج گفت: 10 ميليارد از سهام بانك آريا به نام شما 4 ميليارد به نام همسرتان و 20 ميليارد به نام دخترهايتان است آيا اينها را قبول داري؟
متهم گفت: اگر اين پولها رد گم كني باشد، پولشويي است اما من اين را به عنوان تسهيل مال قبول ندارم. حتي من از اين مبلغ كه به حساب من ريخته شده اطلاعي نداشتم و به عنوان متهم اينجا هستم در حالي كه متهمهاي اصلي خواب هستند.
قاضي سراج گفت: خواب نيستند بلكه در كانادا هستند.
وي ادامه داد: خانم «ح» بيان كرده كه من روزي سه بار به ديدن مهآفريد ميرفتم، به خاطر اين ديدارها هفت ماه است در زندان هستم. الان نيز با مهآفريد هم سلولي هستم پس حتما بايد اعدام شوم. من روزي 3 با مهآفريد ديدار نداشتهام.
قاضي سراج گفت: چند شب گذشته يك هارد ديسك از خانم شما كشف شده كه چهار هزار و 500 اطلاعات در آن هارد بوده آيا آن را قبول داريد؟
متهم گفت: بله. آن اطلاعات، اطلاعات خاصي نبوده بلكه اطلاعات مربوط به شركت و واقعي است.
قاضي ادامه داد: همچنين از پدرتان يك كولهپشتي پر از مدارك كشف شده است.
در اين هنگام مادر «ب.ب» بدون اجازه دادگاه با عصبانيت و با صداي بلند فرياد زد: كولهپشتي نبوده بلكه يك پاكت بيشتر نبوده است.
متهم ادامه داد: من در جريان نيستم و او مال پدرم است.
قاضي گفت: شما گفتيد كه چرا جلسات اينقدر طولاني شده بلكه علت اين عوامل هستند و ممكن است هربار چيزي جهت روند پيگيري اين پرونده كشف شود.
مادر «ب.ب» بارديگر با عصبانيت در وسط دادگاه فرياد كشيد و دادگاه را ترك كرد و فرياد ميزد، اين دادگاه فرمايشي است.
قاضي سراج از «ب.ب» خواست كه مادرش را آرام كند و به داخل دادگاه بياورد اما مادر «ب.ب» در بيرون از محوطه دادگاه به دليل توهينهايي كه به نماينده دادستان ميكرد توسط ماموران از محوطه دادگاه دور شد.
ادامه دارد...