/دهمين جلسه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي/9

رييس هيات‌مديره شركت اليت تشريح كرد: جزئيات سوء استفاده گروه آريا از تحريم‌ها

در ادامه دهمين جلسه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي، «الف.م» ـ رييس هيات مديره شركت اليت منطقه آزاد انزلي ـ در جايگاه متهم حضور يافت تا به دفاع از خود بپردازد.

در ادامه دهمين جلسه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي، «الف.م» ـ رييس هيات مديره شركت اليت منطقه آزاد انزلي ـ در جايگاه متهم حضور يافت تا به دفاع از خود بپردازد.

به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پس از قرائت كيفرخواست صادره از سوي دادسراي عمومي و انقلاب تهران، قاضي سراج اتهامات شركت در اخلال در نظام اقتصادي كشور، تحصيل مال از طريق نامشروع ، شركت در پولشويي عوايد ناشي از جرم و جعل امضا را به متهم تفهيم كرد كه وي در دفاع از خود تصريح كرد: اتهامات را قبول ندارم.

قاضي سراج گفت: مي‌توانيد از خود دفاع كنيد.

«الف.م» اظهار كرد: من دانشجوي رشته‌ حسابداري بودم كه با اميرمنصور آريا آشنا شدم. در آن سال او از من خواست كه در شركتش مشغول به كار شوم و چون در آن زمان من فقط دنبال كار مي‌گشتم اين كار را در سال 80 با حقوق ماهيانه 90 هزار تومان قبول كردم.

وي ادامه داد: در فاصله سال‌‌هاي 81 و 82 مه‌آفريد به تهران آمد و دفتري را در تهران ايجاد كرد. تا سال 86 من مشغول به همان كاري بودم كه از ابتدا داشتم. بعد از آن من را به عنوان مديرعامل شركت ميثاق گيلان انتخاب كردند.

اين متهم ادامه داد:‌ آقاي «ن» در اين شركت با من همكار بودند و من در تمام اين مدت از صبح تا شب صادقانه براي شركت كار كردم. بعد از اينكه مه‌آفريد به تهران آمد، ارتباطم با او فقط در حد تماس تلفني بود. مثلا اگر مي‌خواست به گيلان سفر كند به من مي‌گفت كه ويلا را تميز يا براي آ‌نجا خريد كنم.

قاضي سراج گفت: شما به عنوان مديرعامل، نظافت‌چي آنجا بوديد؟

متهم پاسخ داد: خير. ايشان به من مي‌گفتند و من كارگرهايي را با خود به همراه مي‌بردم تا كارهايي را كه ايشان مي‌خواستند انجام دهم زيرا من جزو اولين كارمندان وي بودم. حتي بعد از دو سال كه مشغول كار در شركت ميثاق گيلان بودم اين شركت به عنوان شركت نمونه انتخاب شد.

«الف.م» افزود: از سال 86 كه من و آقاي «ن» همكار بوديم، در جريان كليه كارها قرار داشتيم اما از تابستان سال 89 كه تحريم‌ها افزايش يافته بود، مه‌آفريد با من تماس گرفت و از من خواست كه يك شركت دامداري در مناطق آزاد تاسيس كنم. من تا آن زمان آقاي «د» را كه يكي از متهمان در جلسه امروز است، نمي‌شناختم اما قرار شد با او و آقاي «ن» شركت را تاسيس كنيم.

وي ادامه داد: مه‌آفريد به من گفت كه شايد به دليل تحريم‌ها مجبور شويم دستگاه‌هايي را از طريق مناطق آزاد براي شركت وارد كنيم. گفتند بايد براي ثبت شركت در مناطق آزاد دفتري داشته باشيم و دفتر را به نام آقاي «د» خريداري كردند و به محض اين كه ثبت شركت انجام شد، دفتر به نام شركت به ثبت رسيد.

«الف.م» خاطرنشان كرد: تمام اركان شركت را خودشان تعيين مي‌كردند كه چه افرادي باشند. حتي اسم شركت نيز از تهران ارسال و تصميم‌گيري شد.

قاضي سراج پرسيد: هيات امنا را چه كسي انتخاب مي‌كرد؟

متهم پاسخ داد: اطلاع دقيقي ندارم. تنها چيزي كه مي‌دانم اين است كه تمامي افراد از تهران انتخاب مي‌شدند.

وي ادامه داد: پس از اينكه دفتر را خريداري كرديم و آن را به ثبت رسانديم، مه‌آفريد در جريان كليه‌ كارها قرار داشت. ما ابتدا در بانك ملي حسابي را افتتاح كرديم و 35 درصد سرمايه‌ اوليه از تهران به حساب آقاي «د» واريز شد. سپس از حساب آقاي «د» پول‌ها را به حساب شركت انتقال داديم اما بعد از گذشت چند روز مجددا شركت پول‌ها را به حساب آقاي «د» واريز كرد و پول‌ها به تهران منتقل شد.

اين متهم افزود: همچنين ما در بانك صادرات آن منطقه حساب ديگري را افتتاح كرديم زيرا آقاي مه‌آفريد معتقد بود كه مي‌توانيم در زمان تحريم‌ها از اين حساب‌ها استفاده كنيم و حساب‌ها بايد گردش مالي داشته باشند.

وي گفت: آقاي «ش» از ما خواستند كه دسته‌چك‌هاي سفيدامضا را به تهران بفرستيم تا او با حساب شر كت كار كند اما سرانجام در سال 90 متوجه شدم مه‌آفريد را دستگير كرده‌اند. همچنين متوجه شدم از شركت اليت فاكتور صادر شده است. حتي ما متوجه اين مساله نشده بوديم كه چند تا فاكتور وجود داشته و مبلغ آنها چقدر بوده است؟ زيرا من هيچ امضايي را نزدم. در آخرين بازجويي‌ها متوجه شدم اين فاكتورها سه فقره بوده و مبلغ آن نيز 76 ميليارد تومان بوده است. همچنين در بازجويي‌ها متوجه شدم در پايين فاكتورها امضاي من جعل شده بوده است.

قاضي سراج از متهم پرسيد: آيا ال‌سي‌ها را مي‌شناختيد؟

متهم پاسخ داد: خير. نمي‌دانستم ال‌سي چه چيزي است.

قاضي سراج پرسيد: مي‌دانستي چه كسي امضاي تو را جعل كرده است؟

متهم پاسخ داد: به طور دقيق، خير اما شنيدم كه مي‌گفتند مدارك را به دفتر آقاي «ش» ارسال مي‌كردند و مدارك امضازده بازمي‌گشت.

«الف.م: ادامه داد: من هيچ اطلاعي ازاين ماجراها نداشتم و بعد از دستگيري متوجه شدم حتي كارهاي مالي در تهران انجام مي‌شد. حقوقم ماهيانه بعد از اينكه مديرعامل شدم به دو ميليون تومان رسيد كه از شركت ميثاق بود و من از شركت اليت هيچ حقوقي را دريافت نكردم.

قاضي سراج خطاب به متهم گفت: آيا مي‌دانستي تو به عنوان هيات مديره مسئول اين كارها هستي؟

متهم پاسخ داد: من به دليل اين كه جزو اولين كارمندهاي آقاي مه‌آفريد بودم خود را مدير نمي‌دانستم و خالصانه براي او كار كردم و فكرش را نمي‌كردم كه بعد از 10 سال كار صادقانه او با من چنين كاري را انجام دهد.

اين متهم در پايان در خصوص امضاء‌ها گفت: من اقرار كرده‌ام كه امضاي يك نفر را جعل كرده‌ام اما آن امضا با اطلاع خود آن شخص جعل شده بود و من نمي‌دانستم اگر امضايي را با اطلاع خود شخص بزنم نام آن جعل مي‌شود وگرنه هيچ‌وقت اين كار را انجام نمي‌دادم.

ادامه دارد...

  • یکشنبه/ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ / ۱۳:۱۷
  • دسته‌بندی: حقوقی و قضایی
  • کد خبر: 91022414156
  • خبرنگار : 71411