خوان سعدی شیراز در سال «معارف اسلامي و فرهنگ ايراني در آثار سعدي» برای فیلسوفان گسترده شد. موطن شیخ اجل اینبار پذیرای بزرگان فلسفهي ایران بود تا از نگاه خود، از حکمت سعدی بگویند. اهالی فرهنگ، شاعران، دانشجویان، محققان و مشتاقان کلام شیخ شیراز، 31 فروردینماه و در آستانهي اردیبهشتماه جلالی، در مرکز اسناد و کتابخانهي ملی فارس گردهم جمع شدند تا خوشهچین برنامههای علمی یادروز سعدی در سال 1391 باشند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ابتدای این برنامه، کوروش کمالی سروستانی ـ مدیر مرکز سعدیشناسی ـ از تلاشهای ستاد برگزاری یادروز سعدی، استانداری فارس، بنیاد فارسشناسی، مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس و اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قدردانی کرد.
او سپس با اشاره به نامگذاری این سال به نام «معارف اسلامي و فرهنگ ايراني در آثار سعدي» به توضيح نگاه سعدی در معارف اسلامی پرداخت.
کمالی سروستانی گفت: در قلمرو شعر کهن فارسی، نخستین موضوعی که از لحاظ ارزشهای اخلاقی اسلام حائز اهمیت فراوان است، اندیشه یکتاپرستی و اعتقاد به توحید است. در بیشتر آثار کهن فارسی، موضوع خداپرستی و بحث صفات جلال و جمال خداوند بهگونهای هنرمندانه مطرح شده است و شاعران و نویسندگان موحد و حقیقتجوی براساس هنر شاعری و نویسندگی خویش، به اثبات وجود پروردگار و توصیف مظاهر رحمت و لطف او و بیان نظم و عظمت جهان هستی پرداختهاند.
مدیر مرکز سعدیشناسی خاطر نشان کرد: توحید و یکتاپرستی در مکتب سعدی نیز از جایگاه خاصی برخوردار است. یکتاپرستی با فطرت وجوهر روح عجین گشته است. او به پیروی از این سنت ارجمند و به باور توحیدی خود، آثار خود را با یاد و نام خداوند یکتا و ستایشهای حکمتآمیز آغاز کرده، چراکه بر این باور است که هر کار مهمی که با نام خداوند آغاز نشود ناقص و ناتمام خواهد ماند.
این سعدیپژوه با بیان اینکه ایمان مذهبی و اعتقاد راسخ به مبنای دینی، بویژه توحید و یکتاپرستی در آثار سعدی آشکارا پیداست، اضافه کرد: توحید سرسلسلهي عقاید راسخ و شالودهي همگی افکار و آرا و اقوال سعدی است و این وجد و ذوق و عشق و جذبه که در آثار او دیده میشود برخاسته از منبع توحید و عرفان اوست. آثار سعدی با قرآن و حدیث و دیگر معارف اسلامی عجین شده است. او دلباخته پروردگار است و سر به ستایش و پرستش خدایی میساید که قرآن کریم او را توصیف کرده است و نوع بشر را به پرستش دعوت میکند. خدایی که عالم را از نهانخانهي نیستی به عرصهي هستی آورده و به تدبیر و حکمت بالغهي خویش، کسوت وجود بر قالب آنان پوشانیده است. ذاتی یکتا و بیهمتا، ازلی و ابدی از همه عیبی منزه و از هر نقصی مبری.
مدیر مرکز سعدیشناسی تصریح کرد: سعدی به خلق جهان که همه یکسره نهال خدایند، مهر میورزد و از سر این نوع دوستی، بشارت رحمت خداوند را که کلامالله دریافته، در قالب نظم و نثر در لابهلای حکایات و با زبانی برخاسته از ذهن و دلی عاشق، به مخاطبان خود یادآور میشود. صفات بیچونی که برتر از خوف، رجا را در دل فروماندگان متبلور میسازد.
وی گفت: صفات خداوندگار از ویژگیهایی برخوردار است که در شرایط گوناگون، عرصهي تجلی مییابد. مومنان و عارفان و سالکان بر این باورند که هر یک از اسما و صفات خداوند تعالی را اثری است خاص خود و بنا بر آنچه در متون دینی ما آمده، این اسما و صفات خداوند را به دو گروه تقسیم میکنند.
وی با تفکیکی این صفات به جمالیه و جلالیه، توضیح داد: صفات جمالی خداوند آن دسته از اسما و صفات الهی است که دربر گیرندهي معانی لطف، عطوفت رحمت و رأفت است. در مقابل صفات جلالیه مظهر قهر اسما و صفات و افعال الهی است.
کمالی توضیح داد: کنکاش در کلیات سعدی نشانگر بسامد بالای صفات جمالیه بر صفات جلالیه حق تعالی است. سعدی در لابلای حکایات و اشعار خویش پیوسته صفات جمالیه خداوند را برمیشمارد. در جهاننگری او خداوند و امید به فضل و لطف و رحمت او تنها سرمایه بندگان برای عفو و رستگاری بهشمار میآید.
وی در ادامه افزود: اهمیت این امر چنان است که سعدی در بوستان خویش، باب نهم را به توبه و یافتن راه صواب اختصاص میدهد تا صریح و آشکار عظمت بخشش خداوندی را یادآور شود. بسامد بسیار این امر یعنی سخن راندن از مغفرت، عفو و بخشایش خداوند در پرتو یقین و امیدی تردیدناپذیر، نشان از اعتقاد راسخ او به این صفت جمالی خداوندگار است. از سوی دیگر، برای تاکید بر این باور پس از استغاثه و طلب بخشندگی از بارگاه رئوف غفور، مسألهي شفاعت را عنوان میکند. امری که بار دیگر بر رحمت ربوبی پروردگار تاکید میورزد. باوری که با تمام مشتقات خود "سی بار" در سورههای مختلف قرآن کریم به کار رفته است. آیاتی که شفاعت را مخصوص خدا یا منوط به اجازه خداوند میداند. سعدی بر این اصل پای میفشرد و بار دیگر تجلی رحمانی خداوند را بر بندگانش یادآور میشود.
در ادامهي این نشست، از حجت الاسلام والمسلمين دكتر رسول جعفريان ـ رييس كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي ـ به پاس ایجاد تحول در این مرکز تقدیر و لوح یادبود این مراسم به او اهدا شد.
نشست اول این روز با سخنرانی دكتر رضا داوري اردكاني با موضوع «سعدي، مفتي ملت اصحاب نظر باز آمد» آغاز شد و سپس دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني دربارهي «حكمت نظري و حكمت عملي در آثار سعدي» و دكتر غلامرضا اعواني با موضوع «مذهب عشق الهي در غزليات سعدي» سخنرانی کردند.
این نشست به ریاست دكتر رضا شعباني ـ استاد گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي تهران ـ، صادق همایونی ـ پژوهشگر ـ و علیاصغر محمدخانی ـ معاون فرهنگی شهر کتاب ـ تشکیل شد.
در ابتدای نشست، محمدخانی با ارائهي گزارشی از برگزاری همایش دو روزه سعدی و پوشکین، گفت: علت انتخاب موضوع این همایش جایگاه ویژه هر دو شاعر در کشور خود است. زبان امروز ما مدیون سعدی است و همه کسانی که به نحوی با زبان فارسی ارتباط دارند فارسی را از سعدی آموختهاند. همین مقام را پوشکین در زبان روسی دارد. البته ترجمه آثار او اقبالی مانند چخوف و داستایوفسکی نداشته است.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه در روسیه 6 ژوئن (16 خرداد) - روز تولد الکساندر پوشکین - به نام روز زبان روسی نامگذاری شده است، تصمیم گرفتیم با همکاری بنیاد روسکی میر و رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در روسیه، دورهي 40 روزه بررسی ادبیات ایران و روس را برگزار کنیم که این برنامه از یادروز سعدی آغاز شد و ادامهي آن در روسیه دنبال میشود.
وی سپس به ذکر مثالهایی از شناخت پوشکین از ادبیات ایران و بویژه آثار سعدی و تأثیرپذیری از آن پرداخت.
سعدی عصر جدیدی آغاز کرد
دكتر رضا داوري اردكاني در ادامهي این مراسم گفت: ما نیازهایی داریم که کم و بیش خود به خود فراهم میشود و برخی که آن را زیاد احساس نمیکنیم، از جمله نیازهایی که ما کمتر احساس میکنیم نیاز به شعر و از جمله شعر سعدی است. در واقع باید پرسید: ما بدون شعر چه هستیم؟ پاسخ به این سؤال عظمت شعر سعدی را بیشتر آشکار میکند، چراکه سعدی برای ما یک تفنن نیست. سعدی در تاریخ ما ادامه پیدا کرده است و ادامه خواهد یافت.
وی افزود: سعدی ادیبی است که با ادبیات فارسی و عربی به خوبی آشناست. او تاریخ میداند و آثار دینی و معارف اسلامی را مطالعه کرده است. سعدی تحصیل کرده و در واقع برای من توجیهپذیر نیست که بدانم اگر سعدی و حافظ و نظامی و غزالی و هر کدام از شاعران در تاریخ نبودند چه میشد؟ در واقع فقدان آنها جبرانناپذیر است. اگر سعدی نبود ما نمیتوانستیم تصور کنیم که چه کسی و در کجا بودیم.
داوري اردكاني تصریح کرد: سعدی تجدید یک عهد و دوران است. وقتی مغولها به ایران آمدند تا شرق ایران را نابود کردند. اینجا سعدی پرچمدار و احیاکننده است، سعدی کاری مشابه فردوسی کرد.
وی افزود: سعدی معارف اسلامی ایرانی را میشناخته و معلم و آموزگار این معارف است. سعدی معلم ادب و اخلاق بود و با شعر، نگهبان و نگهدارندهي زبان و فرهنگ ما شد و همینطور این نگاهبانی ادامه دارد.
این استاد برجستهي فلسفه تاکید کرد: سعدی آغاز و زمان شروع عصر خودش است و تکرارکنندهي گذشته نیست. انسانهایی که تاریخ میسازند ماندگار میشوند. همهي انسانها اهل تفکر هستند، ولی افرادی در صدر تاریخ قرار دارند. شاعران و متفکران آغازکنندهي عهدها و پیمانهای تاریخی هستند. مراد این است که آنها سخنی میآورند که سخن همه میشود و همه از آن بهرهای میبرند. این نفوذ یعنی جاودانگی و ماندگاری و شاعر ماندگار میشود، زیرا زمان را دریافته است.
وی گفت: کسی در قرن هفتم هجری قمري در بدترین اعصار تاریخی کشور زندگی میکند و تمام آثارش زنده میماند، در واقع او عین زمان است. سعدی زبان ما است و هیچگاه فراموش نمیشود.
داوری اردکانی با طرح این پرسش که چه شده که سعدی در یک قلمرو وسیع سیاسی - اجتماعی همواره مطلوب بوده و هنوز مطلوب است؟ توضیح داد: سعدی در ما و با ما حضور دارد و چیزی از وجود ما متعلق به اوست. او هنگامی که مرثیهي "المعتصم بالله" را گفت عصر جدیدی آغاز شد، عصر دیگری در تاریخ اجتماعی - فرهنگی و نه فقط در تاریخ شعر ما.
سعدی حکیم است نه فیلسوف
دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني سخنران بعدی این نشست بود. او در ابتدا به نقش مدرسه و محیط اجتماعی در زندگی شخصی پرداخت و خاطر نشان کرد که این دو میتواند باهم در تعارض باشد.
وی با اشاره به محیط و مدرسهي سعدی، گفت: سعدی درس خواندهي نظامیه بغداد است که مرکز نظامیهها و یکی از مهمترین دانشگاههای جهان اسلام است. این مجموعه مانند دانشگاههای امروزی برای خود ضوابطی داشته، اما به لحاظ محتوا، این دانشگاه تحت تأثیر منطق شافعی و کلام اشعری بوده است. سعدی درس خواندهي نظامیه است و این موضوع در او اثر داشته است.
دینانی به محیط سعدی اشاره کرد و افزود: سعدی به نقاط مختلف دنیا سفر میکند، با انسانهای مختلف و بزرگانی چون مولوی، شیخ صفیالدین اردبیلی و ... نشست و برخاست داشت و این دیدارها هم کم نیستند، چون او عمر درازی داشته است. سعدی سرد و گرم روزگار را چشیده و استعداد زیادی هم دارد، اما همه اینها بهتنهایی او را نساخته، بلکه سعدی را زمان خود ساخته و معاصر عصر خویش بوده است، یعنی عصر خودش را یافته است.
این استاد فلسفه تأکید کرد: سعدی حرفهای نظامیه و کلام اشعری را تکرار نمیکند، بلکه روح زمان خود را گرفته و مبدأ تاریخ و دورانساز میشود. اینچنین که تا سعدی هست زبان فارسی هم هست و تا زبان فارسی هست سعدی میدرخشد.///////
وی افزود: سعدی اشعری به ذات است. میگوید به نام خداوند جان آفرین / حکیم سخن در زبان آفرین. مصرع دوم، تمام جدال فکری تاریخ اسلام و تمام بحثهای امروز کمبریج و هاروارد و دانشگاههای امروزی را در خود دارد. این همان موضوع فلسفهي تحلیل زبان است. "حکیم سخن در زبان آفرین" یعنی آیا زبان سخن میگوید؟ یا سخن در زبان من آفریده میشود؟ جنگ همین است. سعدی اینجا اشعریت خودش را ثابت میکند که " در زبان من سخن آفریده میشود" اشاعره میگفتند، کلام یعنی سخن در دل است و زبان نماینده آن.
دینانی تاکید کرد: سعدی عارف بزرگی است و به حکم اینکه وارد دنیای عرفان شده است نمیتواند اشعری بماند و باید عبور کند. مولوی و غزالی هم همین کار را میکنند.
این استاد فلسفه در ادامهي سخنرانی خود گفت: سعدی فیلسوف به معنای کلمه نیست ولی "مفتی ملت اصحاب نظر" است، فلاسفه هم همین کار را میکنند. سعدی بیتردید حکیم است. در ایران باستان حکیم وجود داشته نه فیلسوف، چراکه فیلسوف یونانی است. حکیم یعنی کسی که سخنش محکم است. "اتقان صنع" دارد، پس نظر و کار حکیم، محکمتر است.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به جایگاه سعدی در ادبیات، تأکید کرد: اگر سعدی را عَلم میکردیم، حرف اول را در دنیا میزدیم.
دینانی در ادامه با اشاره به دو اثر گلستان و بوستان، گفت: این دو کتاب هر دو دربارهي انسان است، اما گلستان دربارهي انسان آنچنان که هست صحبت میکند و بوستان از انسان و اجتماع آنگونه که باید باشد. انسان هم اگر خودش را آنگونه که هست نشناسد دربارهي آنچه باید خودش را نمیشناسد. خداوند میفرماید من آنم که هستم، اما ما باید بگوییم من آنم که میشوم. بحث سعدی هم در گلستان و بوستان همین است. این حکمت عملی است.
وی توضیح داد: سعدی میگوید "تو کز محنت دیگران بیغمی / نشاید که نامت نهند آدمی" این خلاصهي گلستان است؛ اما بوستان اخلاق است. اخلاقی که سعدی ریشههایش را به عشق میبرد. گلستان انسان را آنچنان که هست نشان میدهد و بوستان آنچه میتواند باشد.
سعدی عارفی است که درس اخلاقی می دهد
دكتر غلامرضا اعواني سخنران بعدی مراسم با ذکر خاطرهای از سفر به هند و تاثیر شعر حافظ و سعدی در این کشور، گفت: فرهنگ فارسی چنان قوی است که بخشی از فرهنگ دیگر کشورها شده است.
وی با طرح این نکته که شاعران بزرگ ما یا عرف یا حکیم هستند گفت: این خصوصیت وحی پیامبر (ص) است که همهجا در وصف پیامبر، قرآن و حکمت آمده است. قرآن معجزه است و ما شاعرانی داریم که متأثر از قرآن هستند، چون سعدی و حافظ. نهتنها در رابطه با حضرت رسول (ص) در رابطه با حضرت عیسی (ع) و خیلی دیگر از پیامبران لفظ کتاب با حکمت بیان شده است و حکیمان ما این حکمت را در زبان استدلال، هنرمندان ما با زبان و شاعران این حکمت الهی را در زبان شعر بیان کردهاند.
وی با اشاره به تحولات فلسفه و حکمت، افزود: در عرفان و فلسفه همیشه سلوک به حق است و همیشه عرفان با وحی ارتباط دارد و عارف مسلمان واقعا عرفان خودش را از باطن وحی میگیرد. بنابراین این حکمت قرآنی میتواند در زبان شعر هم بیان شود و اگر در زبان شعر بیان شود بسیار عظیم است. برای اینکه آن زیبایی کلام را دارد. امروزه متأسفانه وقتی صحبت از این بزرگان میشود به جنبهي الهی و عرفانی آنها توجه نمیشود و فقط به جنبهي شعری آنها توجه میکنیم و این درست نیست.
وی به بيان تفاوت عرفان اسلامی با سایر عرفانها پرداخت و گفت: در عرفان اسلامی عارف پس از رسیدن به مقام فنا، به مقام بقا نیز میرسد و این موضوع مخصوص امت رسولالله (ص) است و سعدی عارفی است که به بشریت برگشته و درس اخلاقی میدهد.
اعوانی تاکید کرد: عدهای عام می پندارند که این عشق در اشعار سعدی عشق زمینی است و سعدی عارف نبوده است. در حالی که عشق اساس وجود است. اگر عشق نبود اصلا وجود و هستی نبود. عشق سعدی الهی است و نه مجازی، عشق خداست که در سراسر وجود او موج میزند. سعدی به معنای حقیقی اهل نظر است هرچند در قرآن کریم میان معنای نظر و رؤیت که در تفاسیر شعر سعدی از آن استفاده میشود تفاوتهایی عنوان شده است.
به گزاش ايسنا، نشست دوم این روز نيز به ریاست دکتر کاووس حسنلی ـ استاد ادبیات دانشگاه شیراز و سعدیپژوه ـ، دکتر محمدعلی رنجبر ـ مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس ـ و محمود عالیشوندی ـ مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس ـ برگزار شد.
در این نشست، دكتر سيروس شميسا دربارهي «علت سكوت سعدي» و دكتر محمدرضا خالصي دربارهي «نقد تطبيقي اخلاق در آثار سعدي و كانت» سخنرانی کردند.
روایتی تازه از مقدمه گلستان
دکتر شمیسا با اشاره به مقدمهي گلستان و آنجا که سعدی میگوید تصمیم گرفتم دیگر معاشرت و مصاحبت نکنم، گفت: اولا سعدی عمری تلف نکرده، بلکه سعدی تمام عمرش افتخار بوده است و شور و عشق. به فرض اینکه اینطور بوده است باز این دلیل منطقی نیست که یک نفر بگوید چون عمری هدر دادم و مدت زمان زیادی تا پایان عمرم نیست دیگه گوشهنشینی برگزینم.
وی توضیح داد: به اعتقاد من، سعدی حرفهایی زده که مورد انتقاد وارد شده است و واکنش او یک حالت قهرگونه دارد. اگر این فرضیه درست باشد، باید دید سعدی کجا اینگونه حرفها را زده است. این مطلب حتما گلستان نیست چون در مقدمهي گلستان این حرف را زده است. کتابی که قبل از گلستان نوشته بوستان است، بوستان یک سال قبل از گلستان نوشته شده است. این سنت خیلی عجیب است و شاعران بزرگ کتاب به نثر نمینوشتند این هم با این عجله. سعدی گلستان را یک سال بعد از بوستان نوشت پس بهدنبال این حرفهای انتقادی باید در همان بوستان باشیم.
این استاد ادبیات دانشگاه با بیان اینکه مقدمهي گلستان را از زاویه دید تاریخگرایی مطالعه کرده است، گفت: تاریخگرایی جدید میگوید، تاریخ هم مثل متون جدید فقط یک روایت ندارد و ثانیا متون ادبی در ارتباط با تاریخ معنی میدهد.
وی افزود: این احتمال هست که اشعاری از سعدی موجب گلهگذاریهایی شده باشد. این اتفاق ممکن است به چند دلیل رخ داده باشد: اول بیان سخنان انتقادی و سیاسی مثلا در مورد مغولان یا شاه. دوم گفتن سخنانی که چندان به مذاق متشرعین خوش نمیآمده است. سوم سخنانی که به مذاق متصرفه خوش نمیآمده و دیگر بیان سخنانی در عشق و شاهد بازی ممکن است حساسیتهایی ایجاد کرده باشد. البته از این میان، برخی علل قویتر و برخی ضعیفتر هستند.
وی توضیح داد: مثلا احتمال دربارهي مطالبی در عشق و عاشقی و شاهد بازی از آنجا که در گلستان هم آمده است، چندان قوی نیست. به نظر میرسد که مهمترین عامل همان سخنان سیاسی و انتقادی در مورد مغولان و سیاست شاه بوده باشد. در شرایط جنگی حمله مغول و شرایط ناپایدار صلح گویا هرگونه سخن گفتن از این مسائل خوشایند دربار نبوده است و سعدی هم در گلستان برخلاف بوستان دیگر به این مطالب نمیپردازد. البته دوستان او عقیده دارند که سعدی نباید در این خصوص سکوت کند چنان که یکی از آنها میگوید که دریغ است ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام باشد.
این استاد برجستهي زبان و ادبیات فارسی افزود: سعدی در شرایطی که مغولان در ایران حضور داشتند و دربار وقت فارس به نوعی با آنان مصامحه کرده بود، شروع به سرایش اشعار و متنهایی با موضوعات سیاسی میکند که غالب آنها در مخالفت با حضور مغولان در ایران بوده است و این موضوع قاعدتا برای حاکمان وقت خوشایند نبوده و او را وادار به سکوت میکند. گویا در این میان، دوستان او نیز او را به سکوت فرا خواندهاند.
وی اضافه کرد: سعدی از مغولان با اصطلاح فتنه یاد میکند که بار مذهبی دارد و آنان را یعجوج میخواند. در مقدمهي گلستان هم با اشاره و رمز به فتنه مغولان و مأمن بودن فارس اشاره میکند. سعدی در مورد حمله مغولان که سخن روز بود سخنان بسیاری دارد که چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
شمیسا خاطر نشان کرد: سعدی در باب اول که در عدل و تدبیر است مرتبا به شاه درس میدهد. در جایی با شاه شوخی کرده است که به نظر من، روابط او با شاه صمیمانهتر از آن بود که اتابک ديگر شود، اما به هر حال میتوانست باعث بهانه درباریان شود.
آرای سعدی و کانت
سخنران پایانی این نشست علمی، دکتر محمدرضا خالصی بود. او سخنانش را با ذکر بیانی از سعدی از استاد حسن امداد آغاز کرد. وی نخست به تقسیمبندی اخلاق به دستوری و فراخلاق پرداخت.
وي خالصی عقل عملی را مرکز فلسفه کانت و اندیشه و تفکر را مبنای دیدگاههای او خواند و گفت: سعدی امتیاز انسان را بر موجودات دیگر عقل میداند.
وی به برخی دیگر از وجوه تشابه آرای سعدی و کانت پرداخت و افزود: کانت همچون سعدی معتقد است انسان پاک آفریده شده است.
این مدرس دانشگاه توضیح داد: کانت در تشریح ارادهي انسان به گزینش شیوهي عمل و تصمیمگیری و خودمختاری اعتقاد دارد، حال آنکه سعدی متأثر از اشعریان این اختیار را آن چنان نمیبیند.
وی گفت: در نگاه سعدی اخلاق باید ملکه ذهن باشد و شیخ براساس اندیشه غایتگرا برای تشویق مخاطبان همهي دلایل خوب را ذکر میکند.
خالصی نگاه کانت به دین را یک نقطه تمایز در موضوع سخن بيان و اضافه کرد: کانت دو نگاه عبادی و اخلاقی به دین دارد و تنها دین اخلاقی محض را مهم میداند؛ اما سعدی تمایزی در این میان نمیبیند.
وی به برخی تشابههاي سعدی و کانت در بحث تربیت اخلاقی پرداخت. آموزش اصول اخلاقی از کودکی، آموزش دوری از سستی، تربیت اخلاقی متعادل، آمیختن علم و عمل، عزتمند بار آمدن کودکان و دوری جوانان از شهوات از جمله مثالهایی بود که خالصی در این بخش اضافه کرد.
انتهاي پيام