*نخستين جشنواره تلويزيون از نگاه نقد* سيد ضياءالدين دري: در سازمان صداوسيما بايد يك انقلاب رخ دهد
سيد ضياء الدين دري دربارهي جشنواره جام جم و ارزيابي آثار تلهفيلم در آن گفت: اين جشنواره نميتواند كارساز باشد؛ چون تلهفيلمهايي كه در آن شركت ميكنند با شرايط متفاوت ساخته شدهاند. اين كارگردان كه ساخت سريالهاي تاريخي «كيف انگليسي» و «كلاه پهلوي» را در كارنامهي كارياش دارد، در گفتوگويي با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، خاطرنشان كرد: اگر به توليد تلهفيلمها دقت كنيم متوجه ميشويم سيمافيلم فارغ از شبكههاي تلويزيوني آمار ساخت تلهفيلمهايش را به هفتهاي يك فيلم رسانده كه در مجموع يك سال 52 تلهفيلم يا حتي بيشتر توليد ميشود. در چنين شرايطي جشنوارهي جام جم چگونه ميخواهد تمام تلهفيلمهاي يك سال گذشته كه بين 70 تا 100 اثر ميشود را داوري كند. وي ادامه داد: يكسري تلهفيلم هم خارج از سازمان صداوسيما ساخته ميشوند كه با اين شرايط چيزي بيشتر از 100 تله فيلم در هر سال توليد ميشود و اگر جشنواره جام جم بخواهد آثار چند سال گذشته را داوري كند، بايد 400 يا 500 تلهفيلم را مورد داوري قرار دهد كه انجام چنين كاري بسيار دشوار است. دري با اشاره به بودجههاي متفاوتي كه صرف توليد تلهفيلمها ميشود، عنوان كرد: تلهفيلمهايي وجود دارند كه به خاطر موضوعيت، كارگردان يا بازيگر، 300 ميليون بودجه ميگيرند اما بايد گفت 60 درصد فيلمهاي تلويزيوني با بودجهاي بين هفتاد تا 100 ميليون تومان ساخته ميشوند. به همين دليل تلهفيلمهايي كه در جشنواره جام جم شركت ميكنند و مورد داوري قرار ميگيرند از اين لحاظ تناسب ندارند. مشخصا وقتي 300 ميليون تومان صرف ساخت يك تلهفيلم شده باشد با تلهفيلمي كه تنها 80 ميليون تومان هزينه در برداشته تفاوت زيادي دارد. آنها دو دنياي متفاوت هستند كه از لحاظ ساختار، سرعت، تيپ كاري و بازيگر متفاوتند و متعادل كردن آنها كار دشواري است. مگر اينكه تقسيمبنديهايي شده باشد؛ مثلاً فيلمهايي با بودجهي بيش از 100 ميليون تومان يا زير اين مقدار به صورت جداگانه قضاوت شوند. دري خاطرنشان كرد: مسابقه بايد شرايط مساوي داشته باشد و فيلمهاي شركتكننده در آن ميزان، توان و تناسب يكساني داشته باشند. خيلي از اين تلهفيلمها را افرادي ميسازند كه با بودجههاي بسيار اندك به فكر فرار از بيكاري هستند و ميخواهند از اين طريق مجوز ساخت فيلمسازي در سينما را بگيرند. اما برخي از اين فيلمها توسط كساني ساخته ميشوند كه پشتوانهشان هفت يا هشت فيلم سينمايي است؛ بنابراين ارزيابي در يك جشنواره به اين صورت نميتواند اصولي باشد. مگر اينكه شئون آن رعايت شود. مثلاً كاراوليها جداگانه سنجيده شوند و نسبت بودجهها هم در نظر گرفته شود تا به داوري بهتر منجر شود. وي در ادامه به ژانر تلهفيلم اشاره كرد و گفت: خيلي از فيلمهايي كه به عنوان تلهفيلم ساخته مي شوند در ژانر فيلم تلويزيوني نيست. بعضيها تنها به اين دليل به ساخت فيلم تلويزيوني روي ميآورند كه فيلمهايشان مجوز نگرفته و ميتوانند آن را با هزينهي بسيار كمتري براي تلويزيون توليد كنند. در صورتي كه ژانر تلهفيلم با فيلم سينمايي كاملاً متفاوت است و فيلمنامهنويسي براي فيلم تلويزيوني با فيلم سينمايي فرق دارد. هدف توليد تلهفيلم در ابتدا اين بوده كه سهلالوصول باشد و به سرعت ساخته شود نه اينكه به يك كار آرتيستي خوب برسيم؛ البته كساني هم هستند كه سابقهي سينمايي دارند و كارهاي بهتري توليد ميكنند ولي اگر قرار باشد كار سينمايي با ساختار تلهفيلم درست شود كمك به تلهفيلم نيست. تلهفيلم بايد تعريف داشته باشد. توليد يك فيلم تلويزيوني 90 دقيقهاي در 100 لوكيشن كار غلطي است. در ابتدا منظور ساخت تلهفيلم اين بوده كه از اشل تئاتر فاصله بگيرد و در مرز بين سينما و تلهتئاتر باشد، به همين دليل هم بودجهاش حدود 100 ميليون تومان است. دري تصريح كرد: بودجه براي ساخت تلهفيلمهايي در سطح پايين اختصاص پيدا نميكند بلكه براي اين است كه داستاني توليد شود كه اساسا بيش از 10 لوكيشن نداشته باشد؛ يعني جنس قصه بايد قصهاي باشد كه ظرف دو الي سه هفته به ساخت حرفهيي برسد. منظور از ساخت حرفهيي هم اين است كه روزانه بيش از دو يا سه دقيقه تصويربرداري نشود. اما اينكه ظرف 21 روز در چهل لوكيشن فيلم ميگيرند كار غلطي است كه نبايد ادامه پيدا كند. وي همچنين يكي از مشكلات توليد تلهفيلم را انتخاب متن دانست و عنوان كرد: قصهي تلهفيلم بايد متناسب با بودجه باشد. وقتي انتخابها و تصويبها غلط است، بخش عمدهاي از آن هم دورريختني ميشود، هر چند برخي كارهاي خوب هم در اين ميان توليد ميشوند اما فيلمهاي تلويزيوني بيشتر به سمت پر كردن آنتن پيش ميروند. تلويزيون بايد توجه كند كه نبايد به روزنامه يا مجلهاي كه صرفاً ستون يا صفحهاي را پر ميكند تبديل شود. تلويزيون رسالت خاص خودش را دارد. كارگردان سريال «كلاه پهلوي» در ادامه تاكيد كرد: كساني كه ميخواستند تلهفيلم را در تلويزيون راهاندازي كنند براي پيشرفت درامنويسي ايراني، آن را انجام دادند. يعني يك نويسنده قصه شيرين و خوبي را در چند لوكيشن محدود لوكيشن تعريف كند، نه اينكه بخواهد لوكيشنهاي زيادي را براي آن در نظر بگيرد. فيلمي با چندين لوكيشن يك فيلم سينمايي است كه نميتوان آن را با بودجهي زير 600 ميليون تومان ساخت اما در حال حاضر تله فيلمهاي ما به فيلمهايي تبديل شدهاند كه با بودجههايي بسيار كمتر از اين مقدار ساخته مي شوند. اين مساله شدني نيست و ادامه آن به انبوهسازيهاي بريده تبديل ميشود؛ در نتيجه به جاي ساخت سريال، فيلم هايي 80 يا 90 دقيقهاي ساخته مي شود كه در حافظهي كسي تاثير نميگذارد. در حالي كه اگر يك تله فيلم جذابيت هاي خاص خود را داشته باشد مردم از آن استقبال مي كنند. دري همچنين تصريح كرد: آنچه مشخص است اين است كه تلهفيلمهايي ساخته ميشوند تا آنتن را پر كنند نه اينكه از آنها كارهاي درخشاني بيرون بيايد. بودجهاي هم كه صرف توليد انبوهسازي آنها ميشود در حقيقت دور ريخته ميشود زيرا كنترل اساسي روي آن نيست؛ كساني كه صلاحيت ندارند به توليد آثار ميپردازند و فقط كنداكتور را پر ميكنند تا احساس كنند برنامههايشان نو شدهاند. اما بايد توجه كرد كه نو بودن برنامهها تنها ملاك نيست، مردم سريالهايي مثل «مختارنامه» را دوست دارند و اگر تكرار شود نيز آن را ميبينند. چه اشكالي دارد اگر يك سريال يا برنامه خوب، تكرار و بازپخش شود؟ دري افزود: اما توليد انبوه تلهفيلمها و برنامههاي جديد، اين تفكر را ايجاد ميكند كه انگار توليدات تلويزيوني دور ريختني هستند و به جز اينكه دستمزد بازيگران درجهي دو و سه را بالا ببرند، هيچ فايدهاي ندارند. خيلي از تلهفيلمهايي كه توليد ميشوند اصلاً بيننده و هواخواهي ندارند. بايد در نظر بگيريم با توليد انبوه اين فيلمهاي تلويزيوني هم بازار بازيگري را آشفته ميكنيم و هم يك بازار داغ كاذب و دروغين ايجاد كردهايم به طوري كه حتي بازيگران درجهي سه و چهار ما وقت ندارند تا در كاري بازي كنند. در اين صورت يك بازار قلابي ايجاد ميشود و نتيجهاش اين است كه مجبور مي شويم جشنوارههايي مثل جام جم را برگزار كنيم كه نميدانيم چه چيزي را با چه چيزي مقايسه كنيم. اين آشفتگي توليدات تأثير مثبتي ندارد و ريشهي آن از سفارشات انبوه نشات مي گيرد. اين كارگردان اضافه كرد: خود تلويزيون با توليد انبوه تلهفيلم اين آثار را بيارزش ميكند زيرا توليد و پخش زياد آنها بازتاب چنداني ندارد و مردم هم آن قدر وقت ندارند كه هميشه پاي تلويزيون باشند و هفتهاي دو يا سه فيلم را ببينند. چنين تصميمگيريهايي غلط است و در سازمان صداوسيما بايد يك انقلاب رخ دهد تا جلوي آنها را بگيرد. وي همچنين به جشنواره جام جم پيشنهاد داد: به اعتقاد من براي اينكه داوريها منصفانه باشد بايد حدود 50 تله فيلم خوب بدون اينكه رقابتي باشند تشويق شوند، سپس اين تلهفيلمها به عنوان يك استاندارد تعريف شوند و دوباره از تلويزيون پخش و مرور شوند. داوري به اين صورت كه تنها چند اثر انتخاب شود، محكوم كردن خود تلويزيون است. اين كه از بين 500 اثر توليدي چند اثر را انتخاب كنند و بگويند تنها اين آثار خوب است از پايه و اساس ايراد دارد. ضياءالدين دري كه يادآور شد نخستين فيلم تلويزيوني را در تلويزيون ايران ساخته است، گفت: پايهگذار اين كار من بودم و با وجود اين كه آن فيلم را خيلي دوست ندارم، ادعا ميكنم ژانر درست تلهفيلم، فيلمي است كه من در سال 72 و با نام «ديدار در غبار» ساختم. اين فيلم تنها ظرف 29 روز از صفر به پخش رسيد و دو و نيم ميليون تومان هزينه آن شد. «ديدار در غبار» ظرف يك سال 15 پخش استاني داشت و پنج يا شش سال بعد از آن بود كه تلهفيلمسازي جا افتاد اما من هرگز فكر نميكردم روزي توليد تلهفيلم به اين سطح برسد. در تلهفيلم نبايد از يك ميزان خاص فراتر رفت در غير اين صورت دور ريختن پول است و مسؤولان بايد در قبال آن پاسخگو باشند. دري در پايان عنوان كرد: يك تز وجود دارد كه ميگويد تلهفيلمها براي ماندگاري ساخته نميشوند. اين تز درست است، اما نه به اين معني كه آنها قابليت استفادهي مجدد نداشته باشند، چون سرمايهگذاري براي توليد فيلم، سرمايهگذاري سنگيني است و نبايد هزينهي زيادي براي كار يك بار مصرف صرف شود. در كشوري مثل ايران كه نيازهاي فرهنگي زيادي دارد، بايد سعي كنيم كارمان كمي ماندگاري داشته باشد. تلهفيلمهايي هستند كه ميتوانند چندين بار پخش شوند اما چون تلهفيلمهاي ما استانداردهاي لازم را ندارند، اين اتفاق نميافتد. انتهاي پيام