در آستانه‌ي عاشوراي حسيني انتشار بخشي از سكانس عاشوراي فيلم سينمايي «روز رستاخيز»

در آستانه عاشوراي حسيني،بخشي از سكانس عاشورا از فيلم سينمايي «روز رستاخيز» به كارگرداني احمدرضا درويش رسانه‌اي شد. به گزارش بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،در اين سكانس آمده است: 132 ـ روز ـ خارجي ـ کربلا ـ صبح عاشورا امام‌حسين(ع) پيشاپيشِ يارانِ خود رو به قواي كوفه، بر روي اسب نشسته‌اند. امام(ع)پس از بوسيدن قرآن، با دو دست، قرآن را مي‌بندند. اصحابِ امام(ع) در يك خط، پشت به اردوگاهِ امام(ع) بر روي اسب‌ها نشسته‌اند. زُهِيرابن‌قِين پيشاپيشِ سوارانِ امام(ع) در جناحِ راست و حَبيب‌ابنِ‌مَظاهر پيشاپيشِ سوارانِ امام(ع) در جناحِ چپ ايستاده‌اند. پرچمِ اُردوي امام(ع) دردستِ عباس‌ابن‌علي(ع)‌ست كه پيشاپيشِ سواران، در وسط ايستاده است. كوفيان، در حجمي وسيع در مقابلِ امام(ع) و يارانش، آرايش گرفته است. سواران در جلو، كمانداران و نيزه‌داران در عقب و بقيه در طول و عرضي وسيع ديده مي‌شوند. پرچمِ سپاهِ كوفه در دستِ مردي سياه چهره است. عُمَر، شِمر، حُر، حَصين، عُبِيده، محمدابن‌اَشعَث، بُکِير و حَفصابنعمر در صفِ کوفيان هستند. عباس‌ابن علي، زُهِير، حَبيب ابن مَظاهر، مُسلم‌ابنِ‌عوسَجه، قاسم، علي اکبر و ديگران، سوار بر اسبها در رديفِ اولِ اصحابِ امام(ع) ايستاده‌اند. قواي كوفه، از چهار سمتِ شمال، جنوب، شرق و غرب، اردوي امام(ع) را به محاصره درآورده‌اند. عُمر، سردسته‌ي قواي اصلي در جنوبِ ميدان، حصين در سمتِ راست، محمد ابن اشعث در سمتِ چپ /نخلستان/ و يكي ديگر از سركردگان در شمالِ اردوگاهِ امام(ع)، كوفيان را فرماندهي مي‌كنند. در تصويري باز از كُلِ صحنه، امام(ع) قرآن را با يك دست بالا مي‌آورند و كوفيان را خطاب قرار مي‌دهند. امام حسين(ع) : به نامِ خداي رحمان و رحيم. اِي مسلمانان، اين كتاب، كلامِ خداست كه بر سينه‌ي محمد رسول الله نازل شد. كلامي كه ما را از جاهِليت رهانيد، انسان را خليفه‌ي خدا در زمين ناميد و اَخلاق، شَفَقَت و عِدالت را بر او كِرامت داد. اِي كسانيكه به نامِ توحيد اسلام آورديد... بگوئيد با كدام حُجت مرا به سوي خود خوانديد و اكنون به كدام گناه مرا با شمشيرهاي خود نشانه رفته‌ايد؟ مگر به من ننوشتيد كه كوفيان بر قيام عليهِ يزيد اتفاق دارند؟.... حال چه شده است كه پيمان شكسته‌ايد و بر دولتِ خصم آغوش گشوده‌ايد؟ اِي پيروانِ دين محمد من حُسينم كه جَدّم پيامبر و مادرم فرزندِ رسولِ خداست بدانيد كه زبانِ تيغ و تزوير و طَمَع بر نِداي حق چيره گشته است ... شِمر كه پيشاپيشِ سپاهِ كوفه روي اسب نشسته، امام(ع) را با فرياد، خطاب قرار مي‌دهد. شمر: اِي حسين، سُخنوَري كافي‌ست، جانمان را به لب آوردي. اينها كه تو مي‌گويي افسانه است. امام(ع) به سخنانِ خود ادامه مي‌دهند. امام حسين(ع) : ... اگر سنگ بر من بِبارَد دست در دستِ شما نخواهم نهاد و با جاهليت بيعت نخواهم كرد. ابوعبيده، در ضلعِ ديگر ميدان فرياد مي‌زند. عبيده: ما نيز گريبانِ عاملِ فتنه عليهِ خليفه را رَها نخواهيم كرد. کوفيان، نيزه‌ها و شمشيرها را بالا مي‌آورند و با فرياد، سخنِ حَصين را تأييد مي‌كنند. عُمَر، دستها را بالا مي‌برد و همه را به سكوت فرا مي‌خواند. امام(ع)کوفيان را خطاب قرار مي‌دهند. امام حسين(ع) : اكنون كه عَمَل به شريعت و عدالت به افسانه بَدَل گشته است راهي جز جهاد باقي نمي‌ماند. محمدابن اشعث : تو در پناهِ فريب خوردگاني اندك، خود را تَجَسُمِ حقيقت و ما را در شماري بسيار، گمراه مي‌نامي؟ حصين ابن تميم: اي حسين، يا به حُكمِ يزيد تسليم شو يا براي مرگ آماده باش. امام حسين(ع) : به خدا من مرگ را جُز سعادت و زندگي در پناهِ ظالمان را جز اندوه نمي‌دانم. عُمَر با فرياد، همه را خطاب قرار مي‌دهد. عمر : اي مَردُم، من عُمَر‌ابن‌سَعد‌ابي‌وَقاص، سالارِ سپاهِ كوفه، به‌نام خليفه‌ي مسلمين يزيد‌ابن‌مُعاويه، حسين و پيروانش را مُرتَد و خونشان را مُباح اعلان مي‌كنم. كوفيان، يك‌صدا فرياد مي‌زنند، هيجان و فريادِ جمعيت به اوج مي‌رسد. طبلها به صدا درمي‌آيند. بُکِير و حُر در رديفِ دومِ قواي كوفه، با فاصله از يکديگر ايستاده‌اند. بُکير، دل‌شوره دارد و مجذوبِ سخنان امام(ع) شده است، اسبِ او مُدام بي‌تابي مي‌كند. جمعيت نيزه‌ها و شمشيرها را بالا آورده نعره مي‌کشند. بُکِير به دنبالِ حُر، جمعيت را از نظر مي‌گذراند. حُر، ناپديد شده است. گردوخاک چهره‌ي بُکِير را مي‌پوشاند.» انتهاي پيام
  • شنبه/ ۱۲ آذر ۱۳۹۰ / ۱۸:۲۴
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 9009-08180
  • خبرنگار : 71091