رهبر معظم انقلاب اسلامي بيستم تيرماه 1370 در ديدار روحانيون و مبلغان در آستانه ماه محرم خاطرنشان كردند كه منبر رفتن و سخن گفتن در امر دين جزو شريفترين کارهاست.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در بخشي از متن بيانات حضرت آيتالله خامنهاي آمده است:
« ... مقدمتاً بايد عرض کنم اگر اين مطلب درست است که شرف هر فني به شرف هدف و غايت از آن فن بستگي دارد، بايد بگوييم که يکي از اشرف فنون همين فن تبليغ دين و گويندگي معارف ديني و اسلامي است، همين چيزي که در عرف ما به وعظ و منبر معروف است؛ زيرا هدف از حرفه تبليغ و گويندگي ديني عبارت است از موعظه براي تزکيه مردم تبيين معارف ديني براي بالا رفتن سطح آگاهي ديني مردم و بيان مصايب و مراثي حضرت ابيعبداللَّه(عليهالسّلام) يعني ارايه الگويي به مردم براي کيفيت بخشيدن به حرکت در راه هدفهاي بزرگ همه اين چيزها جزو اشرف هدفهاست هم تزکيه هم بالا بردن افکار و آگاهيهاي مردم هم ارايه الگو براي جهاد و تلاش فيسبيلاللَّه.
اين فن را نبايد کوچک گرفت منبر رفتن و سخن گفتن در امر دين جزو شريفترين کارهاست و بايد و شايد که شريفترين انسانها و عالمترين و آگاهترين آنها به مسائل اسلامي و عاملترين آنها به احکام شرعي در اين راه قدم بردارند و آن را براي خود افتخاري بدانند؛ کمااينکه در گذشته هم همينطور بوده است، افرادي مثل شيخ جعفر شوشتري عالم اخلاقي بزرگ که خود منبري بوده است يا مرحوم حاج آقا رضا همداني واعظ صاحب کتاب «هديّةالنّملة» که خود يک واعظ و يک گوينده ديني بوده است يا پسر آن مرحوم مرحوم آقاميرزا محمّد همداني که از علما بوده است و امثال اينها در گذشته شخصيتهاي علمي و چهرههاي معروف تقوايي و ديني متصف به اين صفت و مفتخر به اين فن بودهاند.
در اين زمان هم ما بحمداللَّه شخصيتهاي برجستهيي در زمينه تبليغ و منبر ديدهايم و بودهاند و هستند آن چيزي که در محدوده جمع کساني که اهل منبرند چه حرفه آنها اين است و چه در کنار حرفه اصلي به آن ميپردازند واقعاً بايد معلوم باشد اين است که اگر ما ميخواهيم مردم را موعظه بکنيم لازمه آن در درجه اول اتعاظ نفسي خود ماست.
براي کسي که بنا بر گويندگي دين دارد تهذيب نفس يک امر الزامي است تا از دل بگويد و حرف او داراي اثر بشود و عملش قول او را تقويت کند و شاهدي بر آن باشد چون مبلّغ بنا بر اين دارد که سطح فکر مردم را در مسائل اسلامي بالا ببرد پس بايد آگاهي و بينش ديني وسيع و متنوع داشته باشد با قرآن مأنوس باشد در احاديث غور بکند و کرده باشد با افکار نوي مربوط به مذهب و دين آشنا باشد، اهل تحقيق درباره مسائل ديني و افکار ديني باشد نه فقط آشنايي با دين به تنهايي بلکه در کنار مسائل ديني پارهيي افکار فلسفي و بينشهاي اجتماعي هست که از آنها هم بايد طعمي چشيده و آگاهييي داشته باشد و چون بنا دارد که اسوه جهاد و مبارزه را به مردم معرفي کند در اين کار بايد دقتنظر و وسواس داشته باشد زيرا زندگي حسينبنعلي(عليهالسّلام) و ماجراي چندروزه آن حضرت در کربلا فصل عظيمي از تاريخ ماست حجم آن کم اما مفهوم آن بسيار وسيع و عمق آن خيلي زياد است ماجراي حسينبنعلي(عليهالسّلام) حقيقتاً موتور حرکت قرون اسلامي در جهت تفکرات صحيح اسلامي بوده است هر آزاديخواه و هر مجاهد فيسبيلاللَّه و هرکس که ميخواسته است در ميدان خطر وارد بشود از آن ماجرا مايه گرفته و آن را پشتوانه روحي و معنوي خود قرار داده است.
در انقلاب ما اين معنا به صورت بيّني واضح بود معلوم نبود اگر ما اين حادثه را نميداشتيم چهطور ميتوانستيم در اين معرکه خوض کنيم اين خودش فصل عريض و قابل تعمقي است که تمسک به ذيل ماجراي عاشورا و مجاهدت سيدالشهداء(عليهالصّلاةوالسّلام) چه تأثيري در وضع انقلاب ما داشت انسان وقتي در اين مسأله غور ميکند از عظمت تأثير آن حادثه به دهشت ميافتد و فکر ميکند کساني که از آن محرومند اين خلأ را چگونه ميتوانند پُر کنند.
اين سه فصل مربوط به شغل منبر يعني موعظه تبيين معارف و ارايه الگو و اسوه هرکدام لازمهيي در نفس منبري و گوينده دارد و چيزي از او ميطلبد پس اين ميدان را نبايد کم گرفت در گذشته تصور غلطي در ذهن بعضي از ماها بود که بحمداللَّه بعدها مرتفع شد ما خيال ميکرديم که اگر کسي اهلعلم و مجتهد است نميتواند اهلمنبر يا روضهخوان باشد اين دو را در دو سطح مختلف مشاهده ميکرديم.
آن کسي که ميخواهد اين سه وظيفه را عهدهدار بشود، چه بهتر است که در معارف ديني در فقه اسلام در علوم و فنون رايج در حوزههاي علميه که ملاک فهم احکام است در سطح بالا بلکه اعلي باشد، منبر را با اين چشم ببينيم تأثير نهاد منبر در جامعه ما هنوز يک تأثير بررسي نشده است شما به جامعه ما نگاه کنيد ببينيد جايي که منبري به نام ابيعبداللَّه(عليهالسّلام) نباشد کجاست... .»
انتهاي پيام