دانشمندان دانشگاههاي «ادينبورگ» و «كمبريج» اخيرا مدعي شدهاند كه تجربه خروج روح از بدن، تنها يك حيله ذهني است كه با سناريوهاي مشابه و رايج، توسط مغز براي درك مفهوم روند مرگ ايجاد ميشوند.
به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين دانشمندان به بررسي تغييرات مغزي كه موجب احساسات خاص مرتبط با تجربيات نزديك به مرگ ميشوند، پرداختند.
به گفته «كارولين وات» از محققان اين پژوهش، يكي از ديدگاههاي مشترك كه در آن يك نور درخشان آنها را به زندگي پس از مرگ منتقل ميكند، احتمالا در پي مرگ سلولهايي رخ ميدهد كه بدن براي پردازش نور ثبت شده توسط چشمها و تبديل آنها به تصاوير استفاده ميكند.
به گفته «وات»، اين تصورات در پي تلاش مغز براي درك تجربهاي غيرمعمولي كه با آن روبهرو ميشود، بروز ميكند.
از سوي ديگر، هورمون نورآدرنالين كه در زمان تنش و آسيب منتشر ميشود، ميتواند در پشت احساس عشق و صلحي باشد كه فرد در زمان نزديک شدن به مرگ تجربه ميكند.
دكتر سام پرنيا، محقق دانشگاه «ساوثهامپتون» كه از مجربترين دانشمندان در خصوص تجربيات نزديك به مرگ است و حدود سه سال به جمعآوري تجربيات نزديك به مرگ بيماران بيمارستانها پرداخته است، ميگويد: قابليت رديابي چيزي از مغز به اين معني نيست كه اين اتفاق واقعي نيست. هر تجربه چه نزديك به مرگ يا تجربيات ديگر، مانند افسردگي، شادي و عشق، با واسطهگري مغز ايجاد ميشوند. در حقيقت، بسياري از تجربيات از بخشهاي مشترك مغزي استفاده كرده و از اين رو توليد مجدد آنها امر عجيبي نيست. شناسايي اين نواحي يا توليد مجدد آنها، به معني غيرواقعي بودن تجربيات نيست. ما در مورد افسردگي، شادي و عشق، كلام غيرواقعي را به كار نميبريم.
وي افزود: علاوه بر اين، بسياري از افراد، تجربه ديدن اتفاقات را در زماني داشتهاند كه مغز آنها كاربري نداشته است؛ مانند ايست قلبي! اين وقايع با تغييرات مغزي قابل توضيح نيست؛ چرا كه مغز در اين زمان از كار افتاده است.
انتهاي پيام