امروز، دهم آبان، سالروز شهادت آيتالله قاضي طباطبايي، اولين شهيد محراب انقلاب اسلامي است که در عيد قربان سال 1358 به دست گروه فرقان به شهادت رسيد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، شهيد قاضي طباطبايي منسوب به خاندان سادات عبدالوهابيه است که به دو نام "قاضي طباطبايي" و "شيخ الاسلامي" شهرت داشتند. آيتالله سيدمحمدعلي قاضيطباطبائي که در 6جمادي الاول 1331 هجري قمري(1293 شمسي) متولد شد از سادات حسني است که با 33 واسطه به حسن مثني فرزند امام حسن مجتبي(ع) نسب مي رساند.
در پي مخالفت برخي روحانيون تبريز از جمله ميرزا باقر قاضي( پدر سيدمحمدعلي) با سياست هاي اسلام ستيز رضاشاه پهلوي، سيدمحمدعلي 16ساله به همراه پدر به تهران و سپس مشهد مقدس تبعيد مي شود. 12 سال بعد يعني سال 1359 هـ .ق براي تکميل مباني علمي و ديني راهي شهر مقدس قم شد. وي پس از ورود به شهر قم با امام خميني (ره) و چگونگي برگزاري جلسات درس ايشان آشنا و از همان ابتدا شيفته شخصيت برجسته امام خميني(ره) شد . مؤلف کتاب «بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني » دراين باره مي نويسد: "بعضي از شاگردان بودند که از جميع جهات از محضر امام (ره ) استفاده کردند و به درجه عالي نائل شدند که يکي از آنها حضرت آيت الله قاضي طباطبائي تبريزي است."
ايشان در طول اقامت ده ساله در قم از محضر آيات عظام گلپايگاني و حاج سيد محمد حجت کوه کمره اي نيز دروس فقه ، اصول ، درايه و رجال را فراگرفت و به مدت پنج سال از محضر آيت الله صدر هم بهره مند شد. سال 1369 هـ .ق آغاز هجرت شهيد قاضي طباطبايي به نجف براي بهره گيري از محضر علماي بزرگ اين ديار است. ايشان در حوزه نجف نيز به محضر بزرگاني چون آيات عظام سيد محسن حکيم، سيد ابوالقاسم خويي و محمد حسين کاشف الغطاء مشرف شد و در محضر آنان تلمذ کرد. وي پس از سه سال اقامت درنجف به درجات عالي فقاهت رسيد و از مراجع بزرگي همچون آيت الله حکيم و آيت الله کاشف الغطاء و ديگران به اخذ اجازه اجتهاد نايل شد. ايشان سپس در اواخر سال 1372 هـ .ق (1331شمسي ) به سبب پاره اي مشکلات و به رغم ميل باطني به تبريز مراجعت کرد.
ايشان پس از ورود به تبريز ضمن ادامه کارهاي تحقيقاتي که از ساليان پيش شروع کرده بود، با همتي والا و اخلاصي کم نظير قدم در عرصه ارشاد و تبليغ نهاد. ثمره بيش از سي سال تلاش براي کسب معارف و علوم اسلامي، انتشار آثار و تحقيقات ژرفي از جمله 40 کتاب و دهها مقاله و رساله علمي است. کار تحقيقاتي و نويسندگي شهيد قاضي طباطبائي از دو جهت حائز اهميت و قابل توجه و تأمل است : يکي نوشتن کتابهاي مستقل در رشته هاي مختلف و ديگر اينکه ايشان با تلاش خالصانه و گرانقدر خود ، افکار نوآورانه ديگر دانشمندان بزرگ را که شايد در اثر گذشت زمان به فراموشي سپرده مي شد و از بين مي رفت ، احيا کرده است .
با آغاز دوره جديد مبارزات ملت مسلمان ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره ) در سال1342 شمسي ، شهيد قاضي نيز به عنوان يکي از ارکان مبارزه ، رهبري مردم غيور آذربايجان را در آن سالها به عهده گرفت . وي در آن دوران که حتي ذکر نام امام خميني (ره ) جرم محسوب مي شد ، در منابر و سخنراني هاي خود از امام ياد و علناً از رژيم انتقاد مي کرد . به دنبال سخنراني هاي آتشين و افشاگرانه ايشان ، ساواک در تاريخ13 آذر 1342ايشان را دستگير و به همراه برخي علماي تبريز راهي زندان قزل قلعه مي کند . پس از دو ماه و پانزده روز ماندن در زندان، در روز اول و يا دوم ماه مبارک رمضان ايشان را از زندان قزل قلعه به سلطنت آباد تهران برده و بعد از چند روز با ضمانت برادرشان مبني بر عدم خروج از حوزه قضايي تهران آزاد مي شود . پس از چهارماه به ساواک خبر مي رسد که آيت الله قاضي به شهر مقدس قم رفته و با امام خميني (ره) ديدار کرده است. ايشان پس از ديدار با امام براي زيارت حضرت رضا (ع) به شهر مقدس مشهد مشرف شد و بعد از آن به رغم اينکه در تبعيد بود ، بدون اجازه رژيم ، تهران را ترک و به تبريز بازگشت . با انتشار خبر مراجعت ايشان به تبريز هزاران نفر از مردم از راه آهن تا محل زندگي شهيد قاضي منتظر ايستاده و چنان استقبالي از ايشان به عمل آوردند که در تاريخ تبريز به يادگار مانده است . مشاهده چنين استقبال باشکوهي رژيم را به وحشت مي اندازد لذا در موضع انفعالي قرار گرفت و نيمه شب همان روز ايشان را مجدداً دستگير و به يکي از خانه هاي امن ساواک در سلطنت آباد تهران (پاسداران کنوني) منتقل کرد .
در اثر فعاليت و نامه حضرت آيت الله حاج سيد محمد هادي ميلاني، شهيد قاضي طباطبائي بعد از چهل روز حصر در سلطنت آباد، به قيد عدم خروج از حوزه قضايي تهران ، مرخص شد و به منزل عموزاده اش در تهران رفت . ايشان پس از چهار ماه مجدداً به تبريز مراجعت کرد و پس از ورود ، طي سخناني ضمن بيان وضعيت خود در زندان ساواک و مطلع کردن مردم از جنايات رژيم نسبت به خود و ديگر علما، به انتقاد از وضعيت موجود پرداخت.
ساواک که تاب تحمل سخنان اين سيد جليل القدر را نداشت ، براي بار سوم وي را در تاريخ29 مرداد 1343دستگير و به تهران منتقل کرد . ايشان در تهران به علت صدمات وارده در زندان ساواک بيمار و در بيمارستان «مهر»زير نظر و مراقبت شديد ساواک به مدت 6 ماه بستري شد و تحت عمل جراحي قرار گرفت. ايشان پس از شش ماه از بيمارستان مرخص شد و در حاليکه آثار کسالت جسمي و جراحت روحي در وجودش کاملاً مشهود بود ، 11 آذر همان سال به عراق تبعيد شد. در مدت تبعيد ، ايشان فرصت را مغتنم شمرد و از علماي حوزه نجف ، خصوصاً از محضر مقتداي خويش حضرت امام خميني (ره)استفاده هاي شاياني کرد . شهيد قاضي 19تير 1344 از تبعيد خلاصي يافت و پس از حدود 8 ماه مجدداً به تبريز مراجعت کرد و در ادامه مسير گذشته به تبليغ و نشر معارف الهي و افشاي چهره زشت رژيم پرداخت . آيت الله قاضي طباطبائي در سي ام آذر ماه سال 1347شمسي مصادف با عيد سعيد فطر در خلال سخنزاني خود به جنايات اسرائيل غاصب اشاره کرد و پرده از روابط مخفي شاه و رژيم صهيونيستي برداشت . به دنبال اين سخنراني آتشين ، مزدوران رژيم طي يک نشست فرمايشي ، مجاهد نستوه را محکوم به شش ماه تبعيد در بافت کرمان کردند .
مدت اقامت ايشان در بافت نيز در زمينه افشاي رژيم پهلوي بسيار مؤثر بود . ايشان همچنين نسبت به انعکاس مقابل به خارج از کشور نيز تلاش هاي فراواني مبذول داشت. مقالات متعدد ايشان که به وسيله پيک هاي مخفي ارسال مي شد، در جرايد کشورهاي لبنان، سوريه و عراق به چاپ مي رسيد و طي آنها آيت الله قاضي با بيان شيواي عربي ، فجايع رژيم را برمي شمرد و روحانيون خود فروخته را که در تحکيم حکومت هاي ظالم تلاش مي کردند ، محکوم مي کرد.
حضرت آيت الله قاضي طباطبائي در تاريخ7 تير 1348پس از تحمل 6 ماه تبعيد در بافت کرمان، به زنجان تبعيد شد ، اما ايشان بدون توجه به دستور ساواک و با شهامت و شجاعت خاص خود به سوي تبريز حرکت کرد . هنگامي که ايشان به بستان آباد ، 60کيلومتري تبريز رسيد ، ساواک از موضوع مطلع شد و بلافاصله دستور داد از ورود ايشان به تبريز جلوگيري شود و ايشان را به زنجان راهي کنند . آيت الله قاضي بيش از چهار ماه در زنجان به حالت تبعيد به سر برد تا با وساطت آيت الله سيد احمد خوانساري از تبعيد رها شد و در تاريخ29آبان 1348 به تهران رفت و پس از آن در تاريخ 6 آذر 1348 به تبريز مراجعت فرمود .
شهيد آيت الله قاضي با اوج گيري مبارزات امت بيدار و ظلم ستيز ايران که به واسطه شهادت حاج آقا مصطفي خميني و مجالس منعقده براي آن فقيد شهيد پيش آمد در آذربايجان سنگري مستحکم براي دفاع از حريم اسلام و مبارزه با مظاهر طاغوت بنا نهاد. پس از واقعه 19 دي در قم ، منزل ايشان پناهگاه مبارزان مسلمان بود قيام قهرمانانه مردم تبريز در 29 بهمن سال1356 نيز با هدايت هاي اين شخصيت عظيم صورت گرفت.
هنوز شش ماه از طليعه انقلاب شکوهمند اسلامي نگذشته بود که ستاره درخشاني از آسمان پرفروغ علم و فقاهت غروب کرد . گروهک منحرف و مزدور فرقان ، ناجوانمردانه استاد بزرگ حوزه و دانشگاه ، آيت الله مرتضي مطهري را به شهادت رساند و با اين جنايت خود دل همگان را داغدار کرد . وقتي خبر شهادت مظلومانه استاد مطهري ، به گوش آيت الله قاضي رسيد ، بسيار متأثر و غمگين شد و همواره به اطرافيان خود مي فرمود : « کاش بنده هم مثل استاد مطهري روزي به فيض شهادت برسم.»
آرزوي اين شهيد بزرگوار حدود 6ماه بعد محقق مي شود. طلايه دار شهداي محراب انقلاب اسلامي در دهم آبان 1358 شمسي، مصادف با عيد قربان، نماز عيد را اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط گروهک افراطي فرقان مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و به فيض شهادت نايل ميشود.
انتهاي پيام