«جاده و اسب مهياست بيا تا برويم...» گفتوگو با ابوالقاسم حسينجاني دربارهي شعر مقاومت
«جاده و اسب مهياست بيا تا برويم؛ كربلا منتظر ماست بيا تا برويم»؛ بيشتر او را با اين شعر حماسي معروفش ميشناسند. شاعري از خطه سرسبز گيلان و از شهر بندرانزلي كه معتقد است، الفباي پايداري، الفباي زندگي است؛ ابوالقاسم حسينجاني متولد سال 1328 كه تا كنون حدود 30 كتاب اعم از نگارش، ترجمه و تأليف داشته است و ميتوان 70درصد آثارش را درزير مجموعه ادبيات پايداري قرار داد. پيشينه فرهنگي - ادبي حسينجاني را فعاليتهايي چون تدريس، تحقيق، ترجمه، نگارش و ويرايش تشكيل ميدهد. به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، برگزاركنندگان دومين كنگره شعر مقاومت بينالملل اسلامي با ابوالقاسم حسينجاني گفتوگويي انجام دادهاند كه در پي ميآيد. - با توجه به اتفاقات اخير منطقه، ادبيات مقاومت در بيداري جهان اسلام چقدر ميتواند تأثيرگذار باشد؟ - در اين موضوع شكي نيست كه انسان قابل تغيير است و هيچكس نميتواند جلو آگاهي انسان را بگيرد. انسانها هرچه به سمت جلوتر ميروند، بيدار و هوشيارتر ميشوند و تمايل به آزادي پيدا ميكنند و قدرتهاي جبار نميتوانند جلو رشد انسان را بگيرند؛ چرا كه خداوند اين موضوع را در نهاد انسانها قرار داده است. انسان موجودي آزاد و آزاده است كه از نظر من، آزادي در بستر سياسي و اجتماعي و جغرافيايي و آزادگي در بعد معنوي فكري و ذهني معنا ميشود كه ممكن است آدمي آزاد باشد؛ اما آزاده نباشد و از آزادي در جنبه منفي استفاده كند. اما انسان آزاده از آزادي خود در جهت امور مثبت نيز بهره ميگيرد؛ يعني علاوه بر اينكه خودش را رشد ميدهد، جامعه و مردم را آزاد ميكند؛ اين يعني آزادگي و شعر نيز در اين زمينه كمك بسزايي ميكند. حركتهاي اقتصادي و جهادي هم نوعي پايداري محسوب ميشود. اينكه بتوانيم روي پاي خود بايستيم و خود را حفظ كنيم، نوعي نگاه پايدارانه است. - چطور ميتوان در اشعار بيداري اسلامي دچار سياستزدگي نشد؟ - نياز است به جاي شعر ظاهري و جوزده، كارهايي انجام دهيم كه مخاطب و شاعر و نويسنده ما را باور كنند. به عنوان مثال، من صحبتي داشتم مبني بر اينكه پروا نكن؛ پرواز كن. اين خود ادبيات مقاومت است؛ همانند انقلابي كه در مصر، يمن و ... رخ داد. بيداري اسلامي همان پرواز است. مهم نيست كجا هستيم؛ مهم اين است به كجا ميرويم. جهتگيري مهم است. با جهتگيري به مقصد خواهيم رسيد. - نقش فرهنگ، جهاد، ايثار و شهادت را چگونه ميتوان در ادبيات مقاومت تبيين كرد؟ - به نظر من، جهاد تنها جهاد نظامي نيست؛ جهاد فكري و فرهنگي در واقع زمينهساز بهتري است تا جهاد نظامي. شايد ما ناچار شويم بجنگيم؛ اما جنگ براي ما اصل نيست. انسان آفريده شده تا در صلح و آرامش زندگي كند؛ اما اگر كساني باشند كه بخواهند اين صلح و آشتي را به خطر بيندازند، انسانهايي بايد باشند كه با هميت خود بتوانند در مقابل آن آدمهاي خودرأي بايستند، اين به نام جهاد است و ايثار يعني دوري از خودخواهي و خودمحوري، ايثار يعني در حدي باشيم كه ديگران هم زير بار ظلم نباشند. به طور مثال، شهيدان به مرتبهاي ميرسند كه ميتوانند مرگ خود را نيز مديريت كنند و زندگي خود را از دست ميدهند براي اينكه زندگي ديگران نجات پيدا كند. - مواردي كه اشاره فرموديد، به جذابيت نياز دارد، بويژه براي نسل جوان تا اين فرهنگ را قبول كنند. راهكار شما در اين زمينه چيست؟ - ما نبايد دچار تقويم و مناسبتزدگي شويم؛ ما بايد زندگي كنيم و تداوم آگاهي همان زندگي است. به نظر من، اگر تمامي روزنامهها، متوليان، سردمداران و تمام مردم در اين راستا عمل كنند، زندگي نجات پيدا ميكند. - براي نهادينه كردن اين موارد چه پيشنهادي براي متوليان اين كنگره داريد؟ - بايد برگزاري چنين كنگرههايي را ادامه دهيم و تنها محدود به يك مقطع و در يك مسير قرار نگيرد و بعد از اتمام آن به دنبال موضوع ديگري برويم. از اين شاخه به آن شاخه پريدن، خود مشكل ايجاد ميكند. مثلا من در سخنرانيهاي عادي هم كه در موضوعات خانواده دارم، باز هم نگاه همه در راستاي ادبيات پايداري است؛ چرا كه الفباي پايداري، الفباي زندگي است. نميشود ما زنده نباشيم و بتوانيم پايدار باشيم. به نظر من، تعريف زندگي عاشورا منبع اصلي زبان و ادبيات پايداري است. همه حرف عاشورا اين است كه بتوانيم به صورت آگاهانه از زندهماني به زندگاني برسيم. بسياري از داشتههاي ما زندگاني نيست؛ بلكه زندهماني و بعد اقتصادي و غيرانساني است. بايد از زندگي به زندماني برسيم. اين خود به عنوان ادبيات پايداري محسوب ميشود. شعرهاي حافظ نيز جزو ادبيات پايداري محسوب ميشود. بر سر آنم كه گر ز دست برآيد / دست به كاري زنم كه غصه سرآيد خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد / ديو چو بيرون رود فرشته درآيد نياز است اين كنگرهها را لطيف و آشتيپذير كنيم و با انسانها فراتر از مناسبت برخورد كنيم و روشنتر با اين قضيه برخورد كنيم. به عنوان مثال، با برگزاري ميزگرد، محيطي ايجاد كنيم تا افرادي كه در اين حوزه كار ميكنند، انگيزه داشته باشند به ميدان بيايند. برگزاري اين كنگره كار زيبايي است؛ در صورتي كه بتوانيم كاربردي و عملياتي كار كنيم تا به مناسبتزدگي تبديل نشود. - حرف آخر؟ - ادبيات پايداري بسيار وسيع است و نياز است كه همه انسانها و جهان را دربر گيرد، نفرات و نيروها را به جاي اينكه حذف كنيم، بايد جذب كنيم، حتا اگر از نوع ادبيات آنها خوشمان نميآيد. نبايد فكر كنيم اگر چهار تا شعر بگوييم و رمان و مقاله بنويسيم، رسالتمان انجام شده؛ خيلي عميقتر و توسعهمندتر از اين حرفها بايد عمل كرد. انتهاي پيام