/ارزيابي طنز در دههي 80/ نادر ختايي: قدر طنزپردازان را نميدانند
نادر ختايي معتقد است كه اگر به طنز توجه نشود، به سوي هزل و فكاهه ميرود. اين طنزپرداز در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (يسنا)، در ارزيابي خود از طنز دههي 80، گفت: پيش از دههي 80، طنز مهجور بود و كساني كه كار طنز انجام ميدادند، با تخلص، مطالب خود را منتشر ميكردند و طنزنويسي در مقابل نثرنويسي سخيف بود. تا اينكه «ابوالفضل زرويي نصرآباد» شب شعر «در حلقهي رندان» را راهاندازي كرد و با توجه به اينكه او شخصي كاردان بود، كل طنز ايران را تغيير داد و در واقع، اولين شب شعر طنز ايران را راه انداخت. وي افزود: اين باعث شد طنزپردازان كه هميشه در شب شعرها مهجور بودند و بايد منتظر ميماندند تا نوبت به آنها برسد تا شعر فرومايهي طنز بخوانند، جايي را بيابند تا شعرهاي خود را بخوانند. ختايي در ادامه گفت: اين توانايي «زرويي» بود كه توانست در اين شب شعرها كساني چون «عمران صلاحي» و «داريوش كاردان» را با هم در كنار هم قرار دهد و كساني چون من، «خليل جوادي» و «شهرام شكيبا» هم با آشنايي با اين شب شعرها توانستيم بفهميم طنز فخيم چيست. او با اشاره به شب شعر «در حلقهي رندان» عنوان كرد: من هم در كارهاي راهاندازي اين شب شعر بودم. كسي باورش نميشد اين شب شعر مخاطب بيابد؛ اما اين شب شعر مخاطبان زيادي يافت و اكنون حتا در شهرستانها هم شب شعر طنز را ميبينيم. ختايي در عين حال با اشاره به آسيبهاي برگزاري اين شب شعر طنز، اظهار كرد: برگزاري اين شبهاي شعر البته آسيبهايي را هم به دنبال داشت. از آنجا كه شنوندگان ما مردم عادي هستند و مردم هم طنزهاي عادي و با مايهي سياسي را ميپسنديدند، برخي از طنزنويسان براي مورد تشويق گرفتن مردم، طنزهاي سطح پايين نوشتند؛ در نتيجه، طنزنويسان ما به علت تعدد شبهاي شعر به سطحينويسي در شعرهاي طنز خود روي آوردند. او افزود: طنزنويسان به جاي اينكه شنونده را تا حد نوشتههاي خود بالا بياورند، آثار خود را تا حد شنونده پايين آوردند؛ در نتيجه، شعرهاي ما دو شكل شد؛ يكي طنزهاي شب شعري كه در لحظه شنيده و فراموش ميشدند و ديگر شعرهاي مكتوب كه باقي ميماندند و امكان چاپ داشتند. از نظر من، اين دردناك است كه برخي شعري را فقط براي شب شعر نوشته باشند و اين شعرها فقط براي اين باشد كه مردم براي آنها كف بزنند. اين طنزپرداز خاطرنشان كرد: اين در حالي است كه طنز ميتواند ايرادات نگرش مسؤولين را برطرف كند و مسائل جامعه را كمتر كند. طنز ميتواند درصد اعتياد، طلاق و درگيريها را پايين آورد. حالا ما به طنزپرداز بگوييم كه بيا اين دارو را شب شعري كن و جوري كن كه براي تو دست بزنند. نادر ختايي همچنين در تعريف طنز عنوان كرد: طنز، نوشتاري شوخطبعانه است كه بدون حب و بغض به نقد از كسي يا چيزي ميپردازد. طنزپرداز بايد عدالت داشته باشد؛ چون اگر حب آن زياد باشد، به مدح پهلو ميزند و اگر بغضش زياد باشد، به هجو تبديل ميشود. اما طنزپرداز منتقد است؛ يعني مانند منتقد ابتدا موضوع را تعريف ميكند، بعد به زيباييشناسي آن ميپردازد و بعد هم با ذكر مشكلات، نظر جايگزين خود را اعلام ميكند. كساني كه در برنامههايي چون «هفت» و «نود» ميآيند، منتقد نيستند؛ بلكه فقط نظر شخصي خود را ميدهند و نميتوانند زيباييشناسياي از اثر بيان كنند. اين مسأله تشنج به بار ميآورد و باعث آرامش نميشود. او سپس دربارهي كمتعداد بودند طنزپردازان گفت: طنزپردازان ما كم نيستند؛ بلكه خيلي امكان عرضهي آثارشان را نمييابند. از زماني كه طنز از دههي 70 جدي شد، طنزپردازان ما بيشتر شدند؛ اما آنهايي هم كه هستند، بيشتر فكاهه و هجو مينويسند؛ تا طنز، و اين به خاطر نازل شدن در حد مخاطب است. اين در حالي است كه رسانه بايد سليقهي مخاطب را از فكاههخواني به طنزپسندي تغيير دهد. وي افزود: طنزپردازان كمتعداد هستند؛ چون رسانه از آنها انتظار دارد كه نازل بنويسند و طنزپردازان واقعي حاضر نيستند اين كار را انجام دهند. ختايي همچنين دربارهي محدوديتهاي موجود بر سر راه طنزنويسي گفت: طنزپرداز واقعي بلد است خط قرمزها را جابهجا كند. در هر كشوري خط قرمزهايي وجود دارد كه قابل ناديده گرفتن نيست؛ اما ميشود اين خط قرمز را جابهجا كرد. من با همه چيز، با مجلس، قوهي قضاييه و رييسجمهور شوخي كردهام و تا كنون يك بار هم مشكلي نداشتهام؛ چون توهين نميكنم و بدون حب و بغض مينويسم. او با اشاره به گفتهاي از منوچهر احترامي، بيان كرد: منوچهر احترامي طنز را مانند چاقويي ميدانست كه براي جراحي به كار ميرود و نه براي سلاخي؛ يعني اگر ما اين زخم و نيشتر را ميزنيم، براي خوب شدن و ترميم مسألهاي است و جاي تشكر براي آن باقي است و نه توبيخ؛ به همين دليل، كمتعدادي طنزپردازان ما به دليل سختي كار است و نه فشارهاي سياسي. اين طنزپرداز با اشاره به خودسانسوري در بين شاعران طنزپرداز اظهار كرد: در بين شاعران ما در شبهاي شعر خودسانسوري وجود دارد كه اين اصلا خوب نيست. محدوديتها به مسؤولان شب شعر كه ميرسد، بزرگتر ميشود و اين همه محدوديت سبب ميشود كه طنزپرداز ديگر به شب شعر نيايد. وي در مقايسهي طنز منظوم و منثور نيز عنوان كرد: كشور ما كشور شعر است و مردم به قافيه و وزن علاقه دارند. طنز منظوم و آراسته به قافيه سخت است و طنزپرداز بايد اول شاعر شود و بعد طنزپرداز. جوانان متأسفانه به يكباره ميخواهند طنزپرداز شاعر شوند. از سوي ديگر، نگارش نثر طنز نيز دشوار است و قلم قوي و تفكر قدرتمند ميخواهد. طنز را شايد بشود در شعر با قافيه خواندني كرد؛ اما در نثر تنها درونمايه مهم است و قالب ديگر مخاطب را جلب نميكند. براي خود من، طنزپردازي منظوم راحتتر است. ختايي دربارهي جايگاه طنز مكتوب در ميان ساير ژانرهاي طنز هم عنوان كرد: طنز مكتوب بسيار مهم است و ماندگاري زيادي دارد. طنز من در راديو بسيار ساده است؛ يعني جايگاه كمدي در راديو و تلويزيون است و جايگاه طنز واقعي، روزنامه و كتاب است. اين غلط است كه به برنامهها و فيلمهاي تلويزيوني و سينمايي، لقب طنز ميدهند. اينها همه كمدي هستند. رسانههاي ما جاي سرعت است و نميشود در آنها مخاطب را به تفكر واداشت؛ بلكه فقط ميتوان خنده را به لب او آورد. اما در فكاهه هم ميشود كارهاي جالبتري كرد؛ نه اينكه تنها آدمهايي ثابت را در برنامهها و سريالهاي مختلف تكرار كرد و با ديالوگهاي محدود و بازيگريهاي محدود با بودجههاي كلان، كار سطح پايين توليد كرد. او افزود: اين دست كارها ذائقهي مخاطب را پايين ميآورد و سبب ميشود مردم ما تلويزيون نگاه نكنند. سريالي مانند «پايتخت» توانست با بازيگران خوبي كه استفاده كرد و بازيهاي طبيعي ارائه دادند، مخاطب زيادي پيدا كند. اين طنزپرداز همچنين دربارهي مهمترين مشكلات و موانع طنزپردازي، اظهار كرد: قدر طنزپردازان را نميدانند. طنزپردازان طبيبان جامعه هستند. من نميگويم درآمد يك طنزپرداز بيشتر از يك پزشك باشد؛ اما بايد در حد يك پزشك باشد. يك طنزپرداز با مطلبي كه مينويسد، آدمهاي زيادي را درمان ميكند. آنهايي كه طنز او را ميخوانند، روحشان آرام ميگيرد و اگر كسي ميخواسته تند رانندگي كند و يا با همسرش دعوا كند، درمان ميشود. البته طنزپرداز هيچ پولي دريافت نميكند. وزارت ارشاد، متوليان هنري ما و آناني كه دغدغهي آرام كردن مردم را دارند، بايد دريچهاي را براي طنزپردازان باز كنند. دولت بايد حقوق ماهيانهي ثابتي را براي طنزپردازان درنظر بگيرد؛ چون آنها طبيبان جامعه هستند و مسؤولان ما نميدانند اين طنزپردازان چقدر مخاطب دارند. وي مشكل ديگر بر سر راه طنزپردازان را شخصمحور شدن شبهاي شعر دانست و گفت: شبهاي شعر ما دارد شخصمحور ميشود. بايد سعي شود شبهاي شعري كه از سوي مكانهايي چون «حوزهي هنري» و «شهرداري» برگزار ميشود، شخصي نشود. نبايد با ارج نهادن بيش از اندازه به كسي، او را خراب كرد؛ زيرا آن شخص براي اينكه شرايطش را از دست ندهد، خط قرمزها را پررنگ ميكند. خود رييسجمهور از طنزي كه دربارهي او باشد، ناراحت نميشود؛ اما مسؤول شب شعر براي اينكه صندلي خود را از دست ندهد، خط قرمزها را تشديد ميكند. ختايي در پايان تأكيد كرد: بايد به طنز كشور توجه كرد و به طنزپردازان بها داد؛ وگرنه طنز به سوي هزل و فكاهه ميرود و به جاي علاج بيماري، به سوي تشنج ميرود. دههي 90 ميتواند دههي خوبي براي طنز باشد و يا دههي پرتشنجي شود. انتهاي پيام