/ارزيابي طنز در دههي 80/ رضا ساكي: جاي ستون طنز در روزنامهها خالي است
رضا ساكي گفت: جاي ستون طنز در روزنامهها خالي است و بايد اين سؤال را طرح كرد كه چه ميشود در كشوري با اين پيشينهي طنز، ما يك روزنامه يا مجلهي طنز نداريم؟ اين طنزپرداز در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي وضعيت طنز در دههي 80، عنوان كرد: دههي 80 با تعطيلي گلآقا، بازگشايي مجدد و تعطيلي نهايي آن آغاز شد؛ اما اين دهه براي طنز، دههي خوبي بود؛ زيرا در نيمهي دوم آن ما با چاپ آثار خوبي روبهرو شديم. كساني چون عباس صفاري، ناصر غياثي و بلقيس سليماني نيز كه نامشان به عنوان طنزپرداز مطرح نبود، كارهاي خوبي انجام دادند. در اين دهه همچنين كارهاي پژوهشي را داشتيم. دفتر طنز حوزهي هنري كارهاي خوبي را در حوزهي پژوهش منتشر كرد و نشرهايي چون نيلوفر، مرواريد و ققنوس نيز به كار طنز بها دادند. او افزود: كتابهاي طنزي كه در دههي 80 منتشر شدند، بيشتر تأليف مستقل بودند و ستون روزنامهها نبودند كه به صورت كتاب منتشر شوند. ساكي همچنين در مقايسهي شعر و نثر طنز، با اشاره به پيشرفت شعر طنز، عنوان كرد: در دههي 80 ما تولد «در حلقهي رندان» و «شكرخند» را نيز داشتيم. اين شبهاي شعر به طنز بها دادند و باعث بالندگي شعر طنز شدند. مردم ما شعر طنز را بيشتر دوست دارند و آن را بيشتر از داستان درك ميكنند. رونق «در حلقهي رندان» و شاعران زيادي كه كار خود را آنجا آغاز كردند، نشان ميدهد كه اين حلقهها خروجيهاي خوبي داشته است. اما برگزاري اين نشستها مسائلي هم داشت كه سبب شد شاعراني به وجود بيايند كه فقط شاعر شبهاي شعر باشند و شعر را تنها براي خواندن در مقابل خوانندگان خود بسرايند. در واقع، شعر اين شاعران از ايهام كمي برخوردار بود و قوافي ديداري در شعر آنها جاي خود را به قوافي شنيداري داد. اين طنزپرداز در ادامه تأكيد كرد: شعر طنزپردازاني چون ابوالفضل زرويي و عمران صلاحي ديداري است؛ اما اين شاعران شعرهاي خود را از صنايع بديعي خالي كردند و به صنايع لفظي رفتند كه سبب شد شعر تنها با بازي لفظي خلق شود. او همچنين دربارهي جايگاه طنز مكتوب، گفت: اينكه ما فكر كنيم طنز مكتوب ريشهي طنزهاي ديگر است، غلط است. طنز مكتوب تنها ميتواند دستمايهي خلق آثار كمدي و نمايشنامه شود؛ آن هم در صورتي كه اثر مكتوب به نمايشنامه يا كمدي نوشته شود. ساكي افزود: البته ما در حوزهي طنز منثور نيز آثار خوبي را داشتيم كه ميتوان به «مگيل» نوشتهي محسن مطلق، كتابهاي «شاهنشاه در كوچهي دلگشا» يا «سوگ مغان» و «وقايعنگاري بن لادن» نوشتهي محمدعلي علومي و كتاب «غلاغه به خونش نرسيد» نوشتهي زرويي نصرآباد اشاره كرد. اما اينكه فكر كنيم طنز مكتوب موفق سبب ميشود تا سينما و تئاتر طنز قوي داشته باشيم، غلط است. او در ادامه دربارهي تعداد كم طنزپردازان، عنوان كرد: نيمهي دوم دههي 80، رونق خوبي در طنز شهرستانها ايجاد شد و ما اكنون حلقههاي خوبي از طنزنويسان را در شهرهايي چون بندرعباس، اروميه و مشهد داريم، حتا تنها مجلهي طنز، مجلهي «ستون آزاد» است كه در دانشگاه مشهد نوشته ميشود؛ اما اگر بخواهيم طنزنويسان مطرح را بشمريم، اينها كمتعداد هستند و اين به دليل محدوديتهايي است كه وجود دارد. اين نويسندهي طنز خط قرمزها را مهمترين مشكل طنز ناميد و گفت: مسؤولين بايد فكر كنند كسي كه طنز مينويسد، مصلح است و ميخواهد قضايا را درست كند؛ در غير اين صورت، منتقد سياسي يا سياستمدار ميشد. او افزود: شما در ميان طنزپردازان، كسي را نميبينيد كه دلسوز نيست و نگران مسائل نميشود؛ اما نسبت به كسي كه طنز مينويسد، ديد خوبي وجود ندارد؛ هرچند با وجود اين شرايط، هنوز طنزپردازان خوبي داريم. ساكي با بيان اينكه طنزپرداز بايد خطوط قرمز را بشكند، گفت: طنزنويس بايد خط قرمزها را بشكند و روي حساسيتهاي جامعه حركت كند؛ اين حساسيتها فقط شامل مسائل سياسي نيست. بعد از زلزلهي بم، جوكهاي زيادي آمد. شايد اين خط قرمز، زلزله باشد كه آدمهاي زيادي در آن كشته شدهاند؛ اما طنزنويس براي آنكه بار آن را كم كند، اين خط قرمزها را درمينوردد. او با بيان اين مطلب كه اكنون شرايط از گذشته بهتر است، گفت: من شرايط را روشن ميبينم؛ اما مسلما نه نسبت به دورهي گلآقا، اگر با آن موقع مقايسه كنيم، دلزده ميشويم. بايد به اين توجه كنيم كه ما اكنون «در حلقهي رندان» و «شكرخند» و ستون «شهرام شكيبا» و «رضا رفيع» را داريم؛ اما مسلما شرايط با آن شرايط آرماني كه ما طنزنويسان آن را ميخواهيم، خيلي فاصله دارد. ساكي با اشاره به كم شدن طنز در فضاي ژورناليستي عنوان كرد: كلا ما در فضاي ژورناليستي شاهد طنز چنداني نبوديم. بعد از اسفند 57، روزنامهي بهلول آمد و طنز در آن پا گرفت؛ اما بعد خوابيد تا گلآقا در سال 69 و فضاي بعد از دوم خرداد. اما به غير از اينها، طنز ژورناليستي ما هميشه كمرنگ بوده و دليل آن شايد ريسك نكردن مديران مسؤول روزنامهها براي ستون طنز است. او افزود: يكي از مسائلي كه هم طنزنويس و هم مخاطب به آن علاقه دارد، نوشتن از سياست است. سياست را نميتوانيم از طنز بگيريم. اين جمله، جملهي من نيست. اين جمله از انقلاب روسيه مانده است. سياست را كه از طنز بگيريم، ديگر كسي نميآيد بنويسد، آن هم در جامعهاي كه سياست وارد همه جاي آن شده است. اما مديران مسؤول ستون طنز را از روزنامه حذف ميكنند كه به دردسر نيفتند. ولي وقتي ستون شهرام شكيبا يا رضا رفيع را ميبينيم، يعني ميشود كار كرد؛ اما به حمايت بسياري نياز دارد. انتهاي پيام