«ابوجعفر محمدبن عليبن حسينبن موسيبن بابويه قمي، پيشوايي از پيشوايان شيعه و ستوني از استوانههاي شريعت است. او رئيس محدثين، و در آنچه از ائمه صادقين(ع) روايت كرده، صدوق و راستگوست. وي با دعاي امام زمان عليهالسلام متولد شد و از اين راه به فضيلت و افتخاري بزرگ نايل گشت. در توقيع مقدس آمده بود كه او «فقيه» نيك سرشت، پربركت و از جانب خداوند سودبخش خواهد بود.» از اين رو بركت وجود او شامل حال تمام خلايق شد و خاص و عام از وي منتفع گشتند و آثار و تأليفاتش در گذشت روزگار باقي ماند و عموم فقهاي شيعه از فقه و حديثش نفع بردند...» اين جملات نوشتاري است كه «علامه بحرالعلوم» فقيه بزرگ متأخر راجع به عالم بزرگ تاريخ تشيع «شيخ صدوق» بيان كرده است.
به گزارش خبرنگار دين و معارف اسلامي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) پانزدهم ارديبهشتماه مصادف است با سالروز گراميداشت مقام شيخ صدوق، عالم بزرگوار تاريخ شيعه به همين دليل شرح بسيار مختصري از زندگي آين عالم و معلم بزرگ در ادامه ميآيد:
محمد ابن علي ابن بابويه قمي معروف به «ابن بابويه» و يا «محمد ابن بابويه» و يا «شيخ صدوق» ناميترين دانشمند گرانمايه و بزرگوار و نيز فقيه و محدث عاليمقام شيعه در نيمهي دوم سدهي چهارم هجري است.
در مورد ولادت شيخ صدوق ميگويند كه پدر ايشان «محمد ابن بابويه» به دليل آنكه فرزندي نداشت به نزد «حسين ابن روح نوبختي» نايب سوم امام زمان(عج) رفته و به وسيلهي وي از حضرت صاحبالزمان(عج) درخواست ميكند تا ايشان دعا كنند تا خداوند متعال به وي فرزندي عطا كند و بر اساس اسناد معتبر، پس از آنكه امام زمان(عج) براي ايشان دعا ميكنند، خداوند متعال به وي شيخ صدوق و برادر وي را عطا ميكند.
نكتهاي كه بايد در مورد نام اين بزرگوار گفت اين است كه پدر ايشان علي ابن بابويه نيز به «ابن بابويه» معروف است ولي «ابن بابويه» به طور مطلق پسر يعني «محمد ابن بابويه» ميباشد و همينطور پدر را نيز «صدوق» مينامند، اما هرگاه «شيخ صدوق» گفته شود منظور پسر است.
خاندان شيخ صدوق؛
عليبن بابويه قمي پدر شيخ صدوق سرآمد علماء و فقهاء و محدثين قم بود. خاندان "بابويه قمي" از خاندانهاي علمي قم و از قداست و عفاف و منش والايي برخوردار بودهاند و خدمات پرارزشي به مكتب اهلبيت(ع) كردهاند به طوريكه علماء، فقهاء و محدثين قم و مكتب آنها در حفظ و نگهباني از ميراث خاندان پيغمبر و ائمه معصومين(س) دقت بسيار كرده و احتياط بسيار توأم با وسواس آنان در نقل، روايت، كتابت و پذيرش حديث، مشهور و ضربالمثل است.
دوران تحصيل؛
محمدبن بابويه به روزگار جواني پس از فراگرفتن علوم مقدماتي، علم حديث و فقه براساس حديث را از مفاخر فقهاء و محدثين قم همچون پدرش عليبن بابويه، محمدبن حسنبن وليد پيشواي فقهاي قم و تني چند از ديگر استادان آن زمان، آموخت.
وي از آنجايي كه در روزگار سلاطين شيعي آلبويه به سر ميبرد و آنها بر قسمت اعظم دنياي اسلام تسلط داشتند، به منظور ديدار مشايخ ديگر در ساير نقاط شيعهنشين و سير و سياحت در ممالك اسلامي از ري تا بلخ و بخارا و از آنجا تا بغداد، كوفه، مكه، مدينه و مناطق ديگر سفر كرده و به مراكز ديگر علمي شيعه و سني نيز رفته و از علما و دانشمندان مذاهب اسلامي از شيعه امامي و زيدي و سني و غيره استفاده كرده و به عرضه احاديث اهلبيت عصمت و طهارت(ع) و مكتب فقه و حديث شيعه همت گماشت.
بايد توجه داشت كه ممكن است مسافرتهاي شيخ صدوق براي دانشمنداني كه همهجا در جستوجوي علم و دانش و فقه و حديث و ديگر رشتههاي علمي بودهاند يك امر عادي محسوب ميشد، ولي چون وي در عصري اقدام به اين مسافرتها نموده است كه شيعيان به عكس سابق تا حدي آزادي داشتهاند و در شهرهايي توقف ميكرده كه از مراكز علمي بوده است، مسافرتهاي او را كه دانشمندي نابغه و در اواخر عمر، پيشواي معروف شيعيان بوده است را نميتوان سطحي پنداشت، بلكه ميتوان گفت وي با طرح و مطالعه كامل و منظور خاصي تصميم به اين مسافرتها گرفته است.
در هر صورت كه بوده شيخ بزرگوار در مسافرتهاي متعدد و طولاني خود توفيق يافته است كه واقعيت شيعه و مكتب اهلبيت(ع) را براي كساني كه مكتب شيعه را باطل ميدانستند تشريح كرده و مزيت فقه و حديث و سرمايه علمي آنها را روشن نمايد و بدينگونه به جامعه شيعه شكوه و عظمت داد و اين معني را تا دورترين بلاد اسلامي آن روز منتشر ساخت.
نفوذ معنوي و قدرت علمي اين فقيه بزرگ شيعه در آن روز را از اين نكته پي برد كه در پارهاي از تأليفات وي ميبينيم كه از مصر، بغداد، همدان، نيشابور، مدائن، بصره، كوفه، قزوين و ساير نقاط كه با وسايل و اوضاع و شرايط آن زمان مسافرت ميان آنها مشكلات زيادي داشت، از وي استفتاء ميكردند.
شخصيت علمي و معنوي شيخ صدوق چنان است كه فقهاء و دانشمندان شيعه هر جا به نام وي رسيدهاند، از وي با بهترين عبارت ياد كردهاند، و فقيه عظيمالشأني همچون علامه بحرالعلوم او را «رئيس المحدثين» يعني پيشواي محدثين شيعه دانسته است، زيرا وي داراي دانش سرشار و ملكات فاضله بسيار و شخصيت معنوي بزرگي است كه هر دانشمندي خود را در برابر او خاضع ميبيند. به همين جهت اعتبار و عدالت او را در نقل حديث، از موارد مسلم مذهب شيعه دانستهاند.
شيخ صدوق در نظر دانشمندان شيعه
شيخ طوسي؛
«ابوجعفر محمدبن عليبنحسين بن موسيبن بابويه قمي، دانشمندي جليلالقدر، بزرگوار، حافظ احاديث، صاحب نظر در رجال و ناقد اخبار بوده و مانند وي در ميان علما و دانشمندان قم در حفظ و كثرت علم ديده نشده است و نزديك به سيصد كتاب داشته است و فهرست كتابهاي او معروف است.»
ابوالعباس؛
«ابوجعفر محمدبن علي بن حسين بن موسيبن بابويه قمي، ساكن ري، شيخ و فقيه ما و چهره درخشاني در خراسان بود وي در سال 355 هجري وارد بغداد شد، و در زماني كه جوان بود مشايخ شيعه بسياري از وي استماع حديث ميكردند.»
نابغه بزرگ و فقيه سنتشكن مشهور محمدبن ادريس حلي در كتاب گرانقدرش «سرائر» مينويسد: دانشمند موثق بزرگوار، متخصص اخبار، و ناقد آثار، عالم به رجال، حافظ بزرگ حديث بود، او استاد پيشواي ما شيخ مفيد محمدبن محمدبن نعمان بوده است».
لازم به ذكر است كه وي در هر دو سفر خود به بغداد به بيان حديث براي علماي شيعه و سني اهتمام ورزيده و از جمله شيخ مفيد و بسياري از بزرگان علماي شيعه از وي استفاده نمودهاند به طوري كه آنها خود را شاگرد وي دانستهاند.
اقامت شيخ صدوق در ري؛
شيخ صدوق ساكن ري شهر بزرگ آن روز ايران و پايتخت ركنالدوله ديلمي بوده است وي در سال 347 و به هنگامي كه در اوج شهرت قرار داشته و از لحاظ نبوغ و مقامات علمي و عملي شخصيت برازنده شيعه بوده است، گويا به دعوت ركنالدوله كه شيعه بوده از قم يا خراسان به «ري» رفته و در آنجا سكونت كرده است.
آنچه مسلم است وي عمده دانش خود را از مفاخر علماي قم اخذ نموده و سپس به ري رفته و سكونت اختيار كرده و از آنجا به مسافرت در ايران و عراق و حجاز پرداخته و محل سكونت خود را همان ري قرار داده و در بازگشت از سفرها در آنجا اقامت نموده و گاهي هم در قم به سر ميبرده، و سرانجام نيز در سال 381 هجري در ري به جهان باقي شتافته است.
او در ري در حضور ركنالدوله ديلمي با دانشمندان مذاهب مختلف در مبحث امامت و غيبت امام زمان با متكلمين و فلاسفه مادي، مجلسها داشته و به مذاكرات علمي پرداخته و سرانجام بر همه آنها پيروز گشته است و چند كتاب او مشتمل بر همين مذاكرات و گفتوگوهاي علمي و اعتقادي با علماي مذاهب مختلف در مجلس ركنالدوله است كه در برخي از آثار علماي ديگر نيز ثبت گشتهاند.
يكي از خوشبختيهاي شيخ صدوق اين بود كه در زمان سلطه امراي آلبويه ميزيست. آلبويه كه آنها را ديالمه نيز ميگويند داراي نژادي ايراني و از مردم رودبار گيلان و از لحاظ مذهب شيعه اثني عشري بودهاند. امراي آلبويه از سال 320 تا 448 هجري قمري در ايران مركزي و فارس و خوزستان و عراق و سواحل خليجفارس دولت نيرومندي تشكيل داده و باعث تقويت و رواج مذهب شيعه شدند.
خوشبختي ديگر شيخ صدوق اين بود كه شخصيت بلند آوازه شيعه و وزير دانشمند و با تدبير ركنالدوله «صاحببنعباد» در ري اداره امور مملكت را به عهده داشت و اين خود فرصتي مناسب براي شيخ صدوق جهت بزرگداشت و ارايه مكتب فقه و حديث شيعه اماميه بود.
استادان شيخ صدوق؛
شايد شيخ صدوق در ميان كليه دانشمندان ما پس از ثقهالاسلام كليني تنها دانشمندي باشد كه بيش از همه داراي استاد بوده و از آنها اخذ فقه و حديث و علوم ديگر نموده يا به دريافت اجازه نائل گشته است كه از آن جمله ميتوان به پدر ايشان عليبن بابويه قمي، جعفربن محمدبن شاذان، جعفربن محمدبن قولويه قمي، عليبن احمدبن مهزيار، محمدبن يعقوب كليني (صاحب كافي)، احمدبن زيادبن جعفر همداني و بسياري ديگر از علماي بزرگ شيعه نام برد.
شاگردان شيخ صدوق؛
مرد بلند آوازه شيعه در سفرهاي خود گذشته از استفاده از رجال حديث شيعه و سني به بيان و املا احاديث به طالبان علم و شاگردان خود و آماده ساختن آنها براي حفظ و نگهداري مكتب و آثار اهلبيت(ع) اهتمام داشته است به همين جهت گروهي از مفاخر علماي شيعه و سني جزو شاگردان او به شمار آمدهاند.
تاليفات شيخ صدوق؛
بايد دانست كه كتب شيخ صدوق بيش از 300 جلد بوده است كه ما در اينجا به چند عنوان آنها اشاره مي كنيم:
- «كتاب من لايحضره الفقيه»
معروفترين و بزرگترين كتاب شيخ صدوق كه در دسترس است و بارها چاپ شده و دهها تن از فقهاي بزرگ به شرح، ترجمه و حاشيه بر آن همت گماشتهاند، كتاب گرانقدر «من لايحضره الفقيه» است.
وي در سال 372 ه-ق اين اثر را به نگارش درآورده است، شيخ صدوق در مقدمه اين اثر مي نويسد كه زماني فردي به نام ابوعبدالله به نزد وي آمده و از كتابي سخن به ميان آورد كه «محمدبن زكريا پزشك رازي» تاليف كرده و آن را «من لايحضره الطبيب» ناميده و تمام مسايل طب را در آن آورده است و از شيخ ميخواهد كه كتابي در فقه، حلال، حرام، شرايع و احكام كه شامل همه احكام ديني باشد تصنيف كند و آن را «من لايحضره الفقيه» بنامد تا او هر چه از احكام ديني بخواهد بتواند از آن اخذ كند و در آن بيابد و بر آن اعتماد.
در اهميت و ارزش اين كتاب پر مايه پيشواي محدثين شيعه، شيخ صدوق كافي است كه بدانيم دومين كتاب از كتب اربعه شيعه در حديث و فقه جامعه شيعه اماميه است يعني: «كافي» تاليف «ثقه الاسلام كليني»، «من لايحضره الفقيه» تاليف «شيخ صدوق» و «تهذيب» و «استبصار» تاليف «شيخ طوسي» است اين كتاب چهار جلد و مشتمل بر 566 باب و 5963 حديث است.
- «كتاب مدينه العلم»
كتاب مدينه العلم شيخ صدوق از ذخائر گرانبها و شايد بي نظير حديث شيعه بوده است و علماي ما آن را پنجمين كتاب از كتب معتبر حديث شيعه دانستهاند ولي افسوس كه اين اثر ذي قيمت كه بزرگترين كار رئيس محدثين، شيخ صدوق بوده است مفقود شده و در دسترس نيست.
افسوس كه اين نعمت بزرگ از زمان پدر شيخ بهايي مفقود شده و از دسترس ما خارج گرديده است هرچند كه علامه مجلسي و حجه الاسلام سيد محمدباقر شفتي نيز مبلغ فراواني صرف كردند ولي بر آن دست نيافتند.
- «كمال الدين و تمام النعمه»
اين اثر كاملترين و جامعترين كتاب پيرامون اثبات وجود امام غايب و غيبت طولاني آن حضرت از نظر عقلي و نقلي است، تقريبا حدود 94 سال بعد از غيبت امام زمان(ع) در سال 260 ه-ق، سال وفات پدر عالي قدرش امام حسن عسگري عليه السلام تاليف شده است.
جالب است كه در آن هنگام نزديك به صد سال از عمر امام زمان(عج) مي گذشته ولي با اين وجود شيخ صدوق بارها مي گويد مخالفين به ما طعنه مي زنند كه امام غايب شما تاكنون زنده است؟
اين معني براي ما بسيار جالب است كه بدانيم نه تنها امروز كه بيش از هزار سال از عمر حضرت مي گذرد مخالفين درباره طول عمر امام غايب سوال ميكنند و ايراد ميگيرند بلكه اين مطلب حتي در زماني كه حضرت تقريبا صد ساله بوده و اين مقدار عمر در آن موقع و امروز هم سابقه داشته و دارد مطرح بوده است.
شيخ صدوق انگيزه خود را در تاليف اين كتاب گرانقدر اينگونه بيان ميكند كه وي تصميم گرفته بوده است كه كتابي در زمينه غيبت امام زمان(عج) تاليف كند تا اينكه شبي در خواب ديد كه خانه كعبه را طواف مي كند و به ناگاه ميبيند كه حضرت امام زمان(عج) كنار در كعبه ايستاده است و به وي مي گويد كه "كتابي راجع به غيبت من تصنيف كن و غيبتهاي پيغمبران را در آن نقل كن".
وفات؛
شيخ بزرگوار ابوجعفر محمدبن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق پس از هفتاد و چند سال زندگاني درخشان و پرافتخار و مسافرتهاي طولاني در بلاد اسلامي و تاليف و تصنيف حدود 300 جلد كتاب پر ارزش در جميع شئون زندگي، سرانجام در ري به سال 381 ه-ق چشم از جهان فرو بست و به عالم باقي شتافت. آرامگاه آن نادره دوران امروز در شهر ري به نام «ابن بابويه» مشهور و زيارتگاه مردم مسلمان است.
قدس الله روحه و نور صريحه
انتهاي پيام