در مراسم بزرگداشت دكتر نگهبان مطرح شد: نگهبان قهرمان كاوش «مارليك» بود
كاميار عبدي در مراسم بزرگداشت دكتر عزتالله نگهبان تأكيد كرد: كاوشهاي «مارليك» نام ايران و نگهبان را در جهان مطرح كرد. به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در بخش دوم همايش بزرگداشت دكتر نگهبان كه روز گذشته (دوشنبه، پنجم ارديبهشتماه) در دانشگاه تهران برگزار شد، پس از اجراي موسيقي توسط دو نفر از دانشجويان، مهرداد ملكزاده ـ باستانشناس ـ سخناني را دربارهي حفاري انجامشده توسط دكتر نگهبان در مارليك و جنبههاي ملي و بينالمللي آن بيان كرد. او با اشاره به اينكه بسيار معروف است كه از اواخر دههي 1330 حفاريهاي قاچاق به شكل بيرويه، بويژه در كرانههاي جنوبي درياي مازندران انجام ميشد، گفت: با شدت گرفتن اينگونه حفاريها، علاقهمندان و دلسوزان به ميراث فرهنگي تصميم گرفتند تا وقتي اين آثار نابود نشدهاند، اقدامي انجام دهند. آن زمان، اداره كل باستانشناسي برنامهاي جدي را براي استانهاي گيلان و مازندران در نظر گرفت. اين برنامهريزيها به شناسايي «چراغعلي تپه» منجر شد كه دكتر نگهبان با خوشذوقي و نكتهسنجي نام «مارليك» را براي آن انتخاب كرد. وي دربارهي انتخاب اين نام، توضيح داد: در اينباره شنيدهام كه گويا مارليك از دو جزء «مار» و «ليك» تشكيل شده كه شايد براساس گويش تالشي يا گيلكي، «ليك» به معني سوراخ است و از آنجا كه اين تپه پر از سوراخ مار بود، نام مارليك براي آن انتخاب شد. اين باستانشناس دربارهي آغاز كاوشهاي باستانشناسي در تپهي مارليك، اظهار كرد: داستان از كشف جامي زرين در كلاردشت آغاز شد. در واقع، پيدا شدن اين جام خيليها را تشويق كرد تا گوشهگوشه مازندران و گيلان را بكاوند و در حقيقت، برنامهريزيهاي باستانشناسي اين منطقه براي شناسايي دقيقتر آنها انجام شد. او با اشاره به انجام چندماه كاوش مداوم در اين منطقه در سالهاي 1340 تا 1341، گفت: اين يك ميدان و آزمون سخت براي باستانشناسي ما بود و قهرمان آن نيز دكتر نگهبان شناخته ميشود. اين باستانشناس با اشاره به نمونههاي ديگري كه از اين جام در موزهي ايران باستان وجود دارد و همهي آنها در كاوشهاي غيرمجاز پيدا شدهاند، به يك شاهكار ديگر از اين نوع اشاره كرد كه در موزهي لوور نگهداري ميشود و افزود: همهي اينها پيش از حفاريهاي مارليك كشف شدند و البته به مكتب املش ـ گيلان منسوب هستند. ملكزاده همچنين اظهار كرد: دكتر نگهبان نتايج پژوهشي كارهاي خود را بسيار سريع منتشر ميكرد و اين سرمشقي براي نسلهاي بعدي باستانشناسان است. او حتا گزارش كوتاهي را پس از پايان كار به زبان انگليسي منتشر ميكرد و سپس در مجلههاي مختلف تخصصي مطالب كاملي را انتشار ميداد. او با تأكيد بر اينكه دكتر نگهبان علاوه بر توجه به وجوه ميداني و پژوهشي مستمر، از انتشارات علمي غافل نبود، چيزي كه امروزه به آن خيلي توجه نميشود، دربارهي كاوشهاي مارليك توضيح داد: يك نكتهي مهم در اينباره، تاريخگذاري اين محوطه است، زيرا با وجود بحثهاي عميقي كه او در اينباره داشت، هنوز جا دارد، مطالعات بيشتري در اينباره انجام شود. به گفتهي ملكزاده، براساس مطالعات انجامشده، دكتر نگهبان قدمت محوطهي مارليك را سدهي 14 تا سدهي 10 پيش از ميلاد تعيين كرد. بسياري از متخصصان اين حوزه نيز اين تاريخگذاري را قبول دارند. البته برخي پژوهشگران اين تاريخگذاري را كهنه ميدانند و جديترين اعتراض بهدليل پيدا شدن يك سنجاق قفلي است كه براساس آن، گفته شد مارليك به قدمتي كه تاريخگذاري شده است، نميتواند باشد. همچنين قوريهايي در اين محوطه وجود دارد كه به سدهي هفتم پيش از ميلاد ميتوانند مربوط باشند. وي با اشاره به پژوهشي كه توسط علياكبر وحدتي در اينباره بهطور جدي انجام ميشود، بيان كرد: اين مسأله نشان ميدهد كه ما به يك مطالعهي جدي دربارهي اين موضوع نياز داريم و هنوز پژوهشهاي تاريخ ـ هنري فراواني بايد انجام دهيم تا در تاريخگذاري اينگونه آثار مؤثر باشد. البته اين نكته نيز قابل توجه است كه اين، تلنگري است كه شايد بسياري از اشيايي كه در موزههاي مختلف دنيا وجود دارند و به اين منطقه نسبت داده ميشوند، الزاما از مازندران و گيلان نباشند، ولي به مكتب املش مارليك متعلق باشند. پس از توضيحهاي ملكزاده دربارهي كاوشهاي باستانشناسي مارليك، محمود موسوي كه در حوزهي فرهنگ كوهپايهيي ايران كاوشها و مطالعات بسياري كرده است، خاطراتي را از زمان كاوش دكتر نگهبان در مارليك بيان كرد. اين باستانشناس با اشاره به اينكه مارليك يكي از كاوشهاي پرحاشيه در آن زمان بود، تأكيد كرد: با وجود حاشيههاي فراوان، پايداري، پايمردي و استواري دكتر نگهبان سبب شد، اين كاوش انجام شود. البته معتقدم كه اين كاوش ميتوانست مثمر ثمرتر از اين باشد، يعني اگر اجازه ميدادند، كار ادامه يابد و دردسرهاي بعدي ايجاد نميشد، اين كاوشها ادامه پيدا ميكرد. به گفتهي او، اين كاوش نهماه ادامه پيدا كرد و بسيار طولاني بود، ولي فقط در يك فصل انجام شد، بهطوري كه باستانشناسان مداوم و شبانهروز حفاري ميكردند. وي همچنين اظهار كرد: در هنگام كاوش، كابينهي دولت عوض شد و در دولت جديد، وزير فرهنگ كه از دوستان دكتر نگهبان بود و ادعاي فرهنگي بودن نيز داشت، اعتبار و بودجهي كاوش را قطع كرد. در حالي كه فرد قبلي كه بهعنوان وزير فرهنگ فعاليت ميكرد، حتا چنين ادعايي هم نداشت، ولي براي كاوشها همكاري ميكرد. موسوي با بيان اينكه مارليك بهطور تصادفي پيدا شد، ادامه داد: اين محوطه بر اثر يك بررسي علمي شناخته نشد، بلكه سوداگران عتيقه به اين نقطه رسيده و اشيايي را پيدا كرده بودند و بر سر تقسيم آنها با هم ميجنگيدند. سپس يكي از آنها به اداره كل باستانشناسي گزارش داد و به اين ترتيب، باستانشناسان توانستند اين محوطه را شناسايي كنند. البته آن فردي كه گزارش داده بود، بعدها سفالگر شد و كارگاه سفال ايجاد كرد و با رها كردن كار حفاري غيرمجاز، در موزهي ايران باستان نمايشگاه سفال برپا كرد. موسوي يادآوري كرد: پايهريزي كاوش علمي در «چراغعلي تپه» در قهوهخانهاي در رستمآباد گذاشته شد. مهمترين چيزي كه در آن زمان وجود داشت، اين بود كه نخستين ترانشهاي كه باستانشناسان در زمين ايجاد كردند، به آثار تاريخي رسيد. آن زمان، مرحوم كامبخش فهرست اين اشيا را در مجلهي باستانشناسي كه منتشر ميشد، ارائه كرد. او همچنين به ارزش آثار پيداشده در مارليك اشاره و اظهار كرد: هيچ حفارياي را در ايران نداريم كه به اين ميزان آثار در آن كشف شده باشد. بهطور مثال، در تپه حسنلو يكي دو اثر شاخص وجود داشت و در زيويه، آثاري كه بهدست آمدند، بر اثر كاوش علمي پيدا نشدند. در واقع، گنجينهي مارليك در حد گنجينههاي پيداشده در كشورهاي ديگر ارزش دارد. وي با بيان اينكه مارليك در معروف شدن دكتر نگهبان نقش اساسي داشت و او را به يك شخصيت جهاني در عالم باستانشناسي تبديل كرد، به مسائل و مشكلات مختلفي اشاره كرد كه در زمان كاوش، گروه باستانشناسي با آن دست به گريبان بود و تلاش ميكرد آثار كشفشده را حفاظت كند تا مورد دستبرد قاچاقچيان قرار نگيرد. اين باستانشناس در پايان سخنان خود اظهار كرد: با وجود تلاشهايي كه انجام شده است، هنوز ابهامهاي بسيار زيادي دربارهي فرهنگها و تمدنهاي باستاني حوزهي گيلان وجود دارد. بيشتر آثار گيلان در قبرها يافت شدهاند و بايد مطالعه شود كه چرا اينگونه است، چرا در گيلان معماري نداريم؟ هرچند دلايلي مانند كوچرو بودن مردم مطرح ميشود، ولي يك پاسخ علمي درست در اينباره ارائه نشده است. در اين زمينه، دكتر نگهبان نيز تصور ميكرد در كاوش «پيلاقلعه» اطلاعاتي را بتواند بهدست آورد؛ ولي كاوش آن منطقه نيز ناتمام ماند. به گزارش ايسنا، پس از پايان سخنان محمود موسوي، فيلمي نسبتا طولاني با عنوان «از اهواز تا فيلادلفيا» نمايش داده شد. اين شهرها محل زادگاه و درگذشت دكتر نگهبان هستند. در اين فيلم، بسياري از دانشجويان دكتر نگهبان مانند مهدي رهبر، جلالالدين رفيعفر، ميرعابدين كابلي، صادق ملك شهميرزادي، محمود موسوي، احسان يغمايي، جليل گلشن و افراد ديگري مانند حسن فاضلي نشلي، مستوفيفر، سيدمحمد بهشتي ـ رييس پيشين سازمان ميراث فرهنگي ـ و سه نفر از فرزندان دكتر نگهبان مطالبي را دربارهي فعاليتهاي او بيان كردند. در بخش پاياني نخستين روز همايش بزرگداشت دكتر نگهبان ـ پدر باستانشناسي نوين ايران ـ قرار بود، كاميار عبدي و احسان يغمايي سخنراني كنند كه يغمايي بهدليل مشكلات شخصي نتوانست، در اين مراسم حضور يابد. عبدي نيز سخنان خود را با موضوع «نگهبان و هفتتپه» و ارائهي مطالبي دربارهي سابقهي فعاليتهاي باستانشناسي در دشت شوشان آغاز كرد. او با بيان اينكه نخستين كاوشهاي رسمي كه در ايران آغاز شد، به دشت خوزستان مربوط بود، گفت: همانطور كه در فيلم نمايش دادهشده اشاره شد، دكتر نگهبان اصالتا اهل خوزستان است؛ ولي به اين موضوع اشاره نشد كه او نوهي شيخ خزعل بوده است كه در اواخر دورهي قاجار، زماني كه انگليسيها در حال توطئه براي جدا كردن خوزستان از ايران بودند، با قشونكشي نظامي رضاشاه شكست خورد. وي ادامه داد: با اين حال، در طول دوران كاري و زندگي دكتر نگهبان، جنبهي ايراني شخصيت او بر جنبهي خوزستانياش غلبه داشت و كاري كه در هفتتپه انجام داد، كاملا تصادفي رخ داد. او قصد شروع كار در اين منطقه را بهدليل اينكه اهل خوزستان بود، نداشت. او دربارهي اهميت خوزستان در باستانشناسي ايران و اينكه بهعنوان بهشت باستانشناسان شناخته ميشود، گفت: از مدتها پيش، باستانشناسان و شرقشناسان غربي ميدانستند كه اينجا ايلام است، يعني تصور ميكردند، دشت شوشان همان ايلام است. در اين منطقه، شهر شوش نيز مهمترين محوطه بود كه از ابتداي كار باستانشناسي در ايران توجه زيادي را به خود جلب كرد. ابتدا يك باستانشناس انگليسي در آنجا حفاري ميكرد و پس از آن، فرانسويها حفاري را ادامه دادند و كارشان در اين منطقه بهقدري اهميت داشت و مدت زيادي طول كشد كه قلعهاي را بهعنوان پايگاه عظيم فعاليتهاي خود در آنجا بنا كردند. عبدي با اشاره به اينكه هفتتپه در حدود 12 كيلومتري جنوب شرقي شوش و بر سر راه چغازنبيل قرار دارد، بيان كرد: اين محوطه مجموعهاي از تپه ماهورها است كه در دهههاي 1950 و 1960 كه برنامهي بزرگ عمراني براي ساخت يك كارخانهي قند در خوزستان اجرا ميشد، توسط ماشينآلات اين پروژه كشف شد. يكي از ماشينهاي خاكبرداري به تعدادي اثر باستاني برخورد كرد و مسؤولان آن پروژه نيز موضوع را به اداره كل باستانشناسي خبر دادند. درست برخلاف امروزه كه تلاش ميشود، سريعتر كار خود را ادامه دهند. او اظهار كرد: در آنجا يك قبر دستهجمعي پيدا شد كه به خدم و حشم مربوط بود و در اطراف آن نيز كتيبههايي بهدست آمد كه نشان ميداد، يك شخصيت واقعي از يك پادشاه در اين منطقه پيدا شده است كه به نام شاه انشان و شوش شناخته ميشد. به گفتهي اين باستانشناس، ابتدا تصور ميشد اين محل بهعنوان يك مجموعهي مذهبي بين شوش و چغازنبيل باشد؛ ولي پس از خواندن كتيبهها متوجه شدند كه بهطور پياپي به شهري به نام «كپنك» اشاره شده كه يك شهر اقامتي سلطنتي است. عبدي ادامه داد: اين محوطه طبق تخمين دكتر نگهبان، 1500 متر طول و 1800 متر پهنا و بهطور كلي حدود 40 هكتار وسعت دارد و هيأت باستانشناسي 15 هكتار از آن را كاوش كرد. با توجه به اينكه اين محوطه تكدورهيي است، توانستند آثار معماري زيادي در آن پيدا كنند. البته چون حفاري بهطور افقي انجام شد، اهميت زيادي دارد، زيرا كمتر از اين نوع حفاري را در ايران سراغ داريم. وي با اشاره به اينكه اين مجموعه به قرن 14 پيش از ميلاد مربوط ميشود، دكتر نگهبان را شخصي بسيار دورانديش دانست و يادآوري كرد: «مارليك» نام ايران و دكتر نگهبان را در جهان مطرح كرد و هفتتپه نام باستانشناسي ايران را به حد و اندازهي باستانشناسي جهان رساند. او در اينباره اظهار كرد: در آن زمان، باستانشناسان مختلف دنيا ميديدند كه يك حفاري بسيار پيچيده در هفتتپه بسيار روان، عالي و در حد استانداردهاي جهاني با كشف آثار فراوان پيش ميرود و هر سال نيز گزارشهايي دربارهي آن منتشر ميشود. اين مسأله در بالا بردن شأن دانش ايران بسيار مؤثر بود. عبدي دربارهي ديگر ويژگيهاي دكتر نگهبان، بيان كرد: او دانشجويان فوق ليسانس را براي آموزش به هفتتپه برد. همچنين براي ارتباط باستانشناسي با عامهي مردم كه امروزه ما آن را كنار گذاشتهايم، ولي بسيار مورد توجه دكتر نگهبان بود، اقداماتي را انجام داد. به اين ترتيب كه در روزهاي تعطيل با هماهنگيهايي كه در شهرهاي مختلف مانند انديمشك، دزفول و اهواز انجام داده بود، در ميدان هر كدام از شهرها، ماشينهايي آماده شده بود تا مردم از طريق آنها به ديدن اين آثار باستاني بروند. وي همچنين گفت: دكتر نگهبان پايگاه مجهزي را براي هفتتپه ايجاد كرد و تا جايي كه ميدانم يكي از انگشتشمارترين محوطههاي تاريخي است كه پايگاه، موزه و بخشهاي تخصصي ديگر در كنار اين مجموعه وجود دارد. علاوه بر اين، مسألهي توجه دكتر نگهبان به پژوهش در بخشي از ايران مطرح است كه بهطور كلي، كمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ اما ميبينيم كه او به اين موضوع دقت كرد و با اينكه جزو بخشهاي اصلي پژوهش او نبود، آن را در دستور كار خود قرار داد. اين باستانشناس در پايان سخنان خود اضافه كرد: خوشحالم كه پس از مدتها در هفتتپه فعاليت باستانشناسي پيگيري ميشود و بهزاد مفيدي از دانشگاه آلمان در آنجا كاوش ميكند، آن هم در منطقهاي كه به دورهي ايلاميان كه يك دورهي تاريك در تاريخ ايران است، مربوط ميشود. او سپس از شاگردان بلافصل دكتر عزتالله نگهبان و همسرش خواست تا با هم عكس يادگاري بگيرند. به گزارش ايسنا، در ابتداي اين همايش عنوان شد كه از رييس سازمان ميراث فرهنگي و رييس دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران نيز دعوت شده بود كه به دليلي مشكلاتي كه داشتند، در اين جلسه حضور نيافتند. انتهاي پيام