جمعي از دانشآموختگان باستانشناسي کشور دربارهي نامهي استادان دانشگاه با محوريت «پرهيز از چندپاره شدن سازمان ميراث فرهنگي و لزوم تخصصگرايي» بيانيهاي منتشر كردند.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن بيانيه به اين شرح است:
1ـ اقدام آگاهانه و مسؤولانهي جمعي از استادان فرهيخته و چراغهاي فروزان آسمان فرهنگ و دانش کشور دربارهي لزوم هوشياري و توجه به نگهداري و صيانت از حريم ميراث و فرهنگ و تمدن ايراني ـ اسلامي مايهي خرسندي است. انتشار اين نامه در ماههايي که پيوسته خبر تخريب و نابودي تپهها، محوطهها، امامزادهها، آرامگاهها و بناهاي تاريخي (همچون اصفهان عهد صفوي، امامزاده يحياي کاشان، بندر مهروبان، سراي دلگشا و خروج 35 اثر از فهرست آثار ملي کشور) به گوش ميرسد، اهميت دوچندان دارد. انتظار ميرود همچنان که اين صاحبنظران و استادان خواستار توجه مضاعف مديران و مسؤولان به حساسيتهاي فرهنگي کشور شدهاند، اين اعلام نظر به مثابهي فرصتي تاريخي نگريسته شود و خصوصاً شاهد توجه به مسألهي «تخصصگرايي» در حوزهي مهم و حساسي چون ميراث فرهنگي باشيم.
2ـ نامهي استادان که در آن بر رعايت شأن و جايگاه فرهنگي ايران در برابر چشمان نظارهگر جهانيان تأکيد شده است، با استقبال همهي رسانهها و فراتر از همهي سلايق و علايق سياسي انتشار و بازتاب يافت. اين امر خود نشانگر حساس بودن و توجه داشتن اهل قلم و اصحاب رسانه نسبت به مسايل ميراث فرهنگي کشور و گوياي اتفاق نظر دربارهي لزوم درايت در تدبير امور اين حوزه است. با اين حال، ضرورت دارد که بويژه نسبت به برخورد رسانههاي جهاني در قبال چگونگي بازتاب محتواي اين نامه هشدار داده شود. مقولهي ميراث فرهنگي مقولهاي بشري است و به هيچوجه نبايد دستاويز خصومتهاي عرصهي سياست گردد. بنابراين هرگونه برداشت سياسي و غيرفرهنگي از آن نامه را شديداً محکوم ميكنيم.
3ـ با توجه به اهميت بالاي ميراث فرهنگي در دنياي معاصر و از آنجا که مديريت چنين مقولهاي درايت و ظرافت ويژهاي ميطلبد، ضروري است تا آحاد ملت شريف و شهيدپرور ايران اسلامي در سايهي رهنمودهاي مقام معظم رهبري با حفظ وحدت کلمه، نسبت به مشکلات و کاستيهايي که در زمينهي مديريت ميراث فرهنگي و طبيعي ما وجود دارد، چاره بينديشند.
اميدواريم که پيام دلسوزانه و روشنگر اين نامه شنيده شود و دستهاي ياري و حمايت براي حراست از حريم ميراث فرهنگي گشوده گردد تا در پرتو برنامههاي کلي کشور و با همت جميع مسؤولان و صاحبنظران، اصلاحات مقتضي در زمينهي شيوهي مديريت و برنامهريزي در اين عرصهها به کار گرفته شود. امروزه مديريت مطلوب در زمينههاي ميراث فرهنگي و طبيعي در صف مقدم ملاحظات کشورها و دولتها جاي دارد و غفلت از آن و اتخاذ تصميمهاي نسنجيده و ناکارشناسانه، از کارآمدي اين سرمايهي ارزشمند در مواجهه با مشکلات جهان معاصر ميکاهد؛ امري که هرگز به صلاح کشور نيست. اين نامه نشان داد که نگراني دربارهي وضع بحراني ميراث فرهنگي فقط مختص کارشناسان باستانشناسي، مرمت، موزهداري و ساير متخصصان و دستاندرکاران اين حوزه نيست، بلکه بسياري از فرهيختگان با چشمي نگران، نظارهگر اوضاع ميراث فرهنگي کشور هستند و تغيير و تحول در رويکرد مديريتي اين حوزه را خواستارند.
4ـ مديريت سازمان ميراث فرهنگي در جوابيهاش به آن نامهي معنوي، روشنگر و راهگشا، بيش از آنکه پيام نامه را به ديدهي يک فرصت تاريخي بنگرد و تلاش كند تا از آن بهعنوان فتح باب مشارکت اهل نظر و صاحبان انديشه در عرصههاي کلان ميراث فرهنگي بهرهمند شود، پاسخي ناپخته، فرافکنانه و بيبهره از ادبياتي فرهيخته و عالمانه داده است و «نقد» را به «مخالفت و دشمني» تعبير کرده است. بديهي است که اينگونه رفتارها و گفتارهاي مديريت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري براي جامعه پذيرفتني نيست.
پيشنهاد ميکنيم که مديريت سازمان ميراث فرهنگي با استقبال از همفکري و همدلي استادان، از چنين فرصتهايي بهره ببرد و با تشکيل سمينارها و گردهماييهاي تخصصي و عمومي ـ و بيآنکه کارشناسان ممنوعالمصاحبه و خبرنگاران ممنوعالحضور شوند ـ با مشارکت کارشناسان، صاحبنظران و اصحاب انديشه، به بررسي کاستيها پرداخته و براي رفع آنها اقدام كند. بيترديد يکي از نگرانيهاي جدي در نامهي استادان توجه به موضوع تخصصگرايي و شأن مديريت تخصصي و پاسخگو بودن مسؤولان و مديريت آن سازمان است. انتظار ميرود که پيام روشن و صريح آن نامه در عرصهي مديريت کلان ميراث فرهنگي کشور شنيده و به کار بسته شود.
انتهاي پيام