درپي انتشار نامه‌ي برخي اساتيد دانشگاه درباره‌ي سازمان ميراث فرهنگي دكتر رضا داوري اردكاني: اين نخستين نامه اعتراض است که امضا مي‌کنم

دكتر رضا داوري اردکاني يكي از اساتيدي است كه نامه‌ي سرگشاده‌ي تعدادي از اساتيد باستان‌شناسي، فلسفه و تاريخ کشور را كه در آن نسبت به برخي اقدامات سازمان ميراث فرهنگي و انتقال بخش‌هايي از اين سازمان به شهرهاي ديگر انتقاد شده، امضا كرده است. درپي انتشار اين نامه، اداره كل روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با دكتر داوري اردكاني گفت‌وگو كرد. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن كامل خبر منتشرشده توسط سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به اين شرح است: دکتر داوري درباره‌ي اين نامه در پاسخ به اين پرسش که شما معمولاً اهل اين قبيل کارها نبوديد و شايد اين نخستين نامه اعتراض باشد که در اين 40 ـ 30 سال امضا کرده‌ايد، اظهار كرد: گمان مي‌کنم که اين نخستين نامه اعتراض است که امضا مي‌کنم. من اين نامه را چون غيرسياسي مي‌دانستم امضا کردم. يک شب در يک مجلس علمي در مؤسسه فلسفه ملاصدرا يکي از همکاران پيشنهاد کرد که اقدامي براي جلوگيري از بسته شدن سازمان ميراث فرهنگي صورت گيرد و قرار شد نامه‌اي بنويسند و با ذکر اهميت اين سازمان، نتايج و آثار اهميت وجود آن تقاضا کنند که در تصميم اتخاذشده تجديد نظر شود. او ادامه داد: چند روز بعد نامه‌اي نوشتند و آوردند و گفتند بعضي همکاران آن را امضا کرده‌اند. نامه را که خواندند، ديدم پر از احساسات تند است و معمولاً در مقام اظهار احساسات، ادب چنان‌که بايد رعايت نمي‌شود. تقاضا کردم نامه را مؤدبانه‌تر و مبري از احساسات تند بنويسند. پيشنهاد من را پذيرفتند. ‌من زير نامه را امضا نکردم، بلکه نامم را در ليست اسامي امضاکنندگان نوشتم. داوري بيان كرد: روز بعد هم به قصد يادآوري تلفن‌ کردم و تذکر دادم که ادب خطاب را در تناسب با مقام مخاطب رعايت کنند و تعابير تند و احساساتي نامه را حذف کنند. قول دادند که چنين مي‌کنند. اکنون چنان‌که نقل کرده‌اند، هنوز بعضي تعبيرهاي نامتناسب و آميخته با احساسات تند و خشن در آن وجود دارد. من از اين بابت متأسفم. وي هم‌چنين در پاسخ به اين پرسش که مي‌گويند شما در دهه‌هاي گذشته وضع علم و سازمان‌هاي علمي و فرهنگي کشور را نقد مي‌کرديد، اکنون از آن‌ها دفاع مي‌کنيد، گفت: من فلسفه مي‌گويم و کار فلسفه نقد و نقادي است. منتهي در جهان کنوني يا در بيش‌تر مناطق اين جهان، نقد با مخالفت و موافقت و احياناً با دشمني و تعصب اشتباه مي‌شود. در فلسفه نه فقط وضع علم در ايران، بلکه وضع علم به‌طور کلي نقد مي‌شود، اما در اين‌که آيا بر مبناي اين نقد بتوان تدابيري انديشيد و علم و تکنولوژي را اگر از راه به در رفته است، به راه صلاح آورد، مطلبي است که بايد درباره‌ي آن تأمل و تحقيق شود. او تأكيد كرد: دفاع من هم از وضع علم نيست، بلکه از مقام صاحب‌نظران و حرمت دانشمندان است، اما مي‌گويم اگر بايد تحولي در علم روي دهد، اين تحول ابتدا بايد در وجود مردم و بويژه اهل نظر و دانشمندان پديد آيد. دانش با اتخاذ تصميمي که در بيرون از نظام علم و تفکر گرفته مي‌شود، دگرگون نمي‌شود. البته اگر مقصودتان از پرسش اين است که من چرا به تغيير در يک سازمان اين همه اهميت داده‌ام، پاسخ اين است که من صرفاً به يک پيشنهاد ساده و عادي صحه گذاشته‌ام و اگر قضيه سياسي شده است، به من ربطي ندارد. اصرار حکم درباره‌ي کارهاي اداري و سياسي به فلسفه مربوط نمي‌شود، بلکه از فهم عادي برمي‌آيد. انتهاي پيام
  • چهارشنبه/ ۸ دی ۱۳۸۹ / ۱۵:۳۹
  • دسته‌بندی: فرهنگ2
  • کد خبر: 8910-05643
  • خبرنگار :