محمد بنا را بايد آقاي "خاص" كشتي ناميد. اين مربي با حضور در كشتيفرنگي ايران، روحيه پيروز شدن و قهرماني را به اين رشته آورد، هرچند كه او همچنان رفتارهاي خاص خود را هم حفظ كرده است. گاهي اوقت پيش ميآيد كه حتي نزديك محمد بنا هم نميشود رفت ولي بعضي وقتها شرايط كاملا متفاوت است اما هرچه هست، آقاي خاص كشتي توانسته به كشتي فرنگي كمك كند تا نتايج خاصي رقم بخورد.
در ادامه، گفتوگوي خبرنگار كشتي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با سرمربي تيم ملي كشتي فرنگي را ميخوانيد:
* شانس يك ركورد تاريخي با 7 طلا را داشتيم
ـ تيم ملي كشتي فرنگي در بازيهاي آسيايي نتيجه دلخواه شما را گرفت؟
از قبل گفته بودم بچههاي ما با اين قدرتي كه دارند به هيچ كس نميبازند و تنها دلايل باخت احتمالي آنها يكي داوري و يكي هم اشتباه خودشان ميتواند باشد. تيم فرنگي در بازيهاي آسيايي شانس داشت با هفت مدال طلا يك ركورد تاريخي بزند اما چهار طلا هم شيرين است و از اين نتيجهي بسيار خوب خوشحالم.
* بازيهاي آسيايي روز بد سوريان بود
ـ در كنار اين پنج مدال طلا، شكست حميد سوريان زياد به چشم آمد.
يك سر كشتي باخت است و طرف ديگر برد. هر قهرماني يك روز بد در زندگياش دارد و بازيهاي آسيايي روز به حميد سوريان بود.
* شكست سوريان را كش ندهيم
ـ دلايل باخت سوريان چه بود؟
باخت سوريان چند دليل داشت. يكي اين بود كه او نتوانست بدن خود را با زمان چين تطبيق دهد و 2 ـ 3 شب قبل از مسابقه نخوابيد. او قرعه سختي هم داشت و با بهترين رقيبش در دور اول كشتي گرفت. كشتيگير كره شمالي هم توان او را گرفت و افت بدنياش در كشتي با ژاپن نمود پيدا كرد. البته كشتي ورزش لحظههاست. اگر حميد در تايم سوم كشتي با ژاپن دنبال همان باراندازش ميرفت و دستش باز نميشد ديگر اين حرف و حديثها نبود. نبايد هم اين باخت سوريان را كش دهيم و اين مساله را بزرگ كنيم.
* خداحافظي حميد حرف خندهداري است، با قدرت برميگردد
ـ حالا كه سوريان باخته حرف و حديثها زياد شده و حتي صحبت از خداحافظي اين قهرمان ميشود.
خداحافظي سوريان حرف خندهداري است. اين بار اول نيست كه يك كشتيگير بزرگ ميبازد. به هر حال شكست، جبر كشتي است. نمونههاي زيادي در اين مورد داريم. عليرضا دبير در آتن، عليرضا حيدري در جهاني 2006، شكست امسال مهدي تقوي در مسكو، باخت نظم آولوجا ترك در جهاني و يا شكست خوشتوف از علياكبري حوادث بزرگ كشتي بودهاند اما حميد سوريان برميگردد و در مسابقههاي جهاني 2011 مدال طلايش را با قدرت تكرار ميكند و سپس به فكر مدال المپيك خواهد بود.
* سوريان را كادر فني انتخاب كرد نه سازمان يا فدراسيون
ـ مطرح شده در استفاده از سوريان اجباري وجود داشته است.
تنها چيزي كه ميتوانم بگويم اين است كه از برخيها خواهش ميكنم دايه مهربانتر از مادر نشوند. سوريان دلسوز به اندازه كافي دارد. برخيها صحبت ميكنند نبايد سوريان را ميبردند و يا از سوي سازمان تربيت بدني روي اعزام وي فشار وجود داشته است در حالي كه كشتي گرفتن سوريان در بازيهاي آسيايي نه تصميم سازمان تربيت بدني بود، نه تصميم خود سوريان و نه تصميم فدراسيون كشتي، بلكه كادر فني تيم ملي اين تشخيص را داد. در آن زمان صلاح را در آن ديديم كه او كشتي بگيرد چون مهره كارآمد ديگري نداشتيم و اگر قصوري بوده بر گردن من است و از جايي فشار نيامده كه حتما سوريان را اعزام كنيد.
ـ اگر بار ديگر چنين شرايطي پيش آيد آيا باز هم حميد سوريان را انتخاب ميكنيد؟
بله. باز هم اين شرايط به وجود آيد سوريان را انتخاب ميكنم.
* نوروزي و عبدولي سرباز به تمام معنا بودند
ـ مدال طلاي اميد نوروزي و سعيد عبدولي فراتر از انتظارات بود؟
وقتي نوروزي و عبدولي در مسابقههاي جهاني نتيجه نگرفتند، اين دو را مخصوصا خيلي اذيت كردم و در اردو تمركزم بيشتر روي اين دو مهره بود. اين دو واقعا زحمت كشيدند و يك سرباز به تمام معنا بودند. اميد نوروزي حريفان سطح اول جهان را برد.
* عليزاده با پاي گچ گرفته دو كشتي را برد و مدال گرفت
ـ مدال برنز فرشاد عليزاده هم با توجه به شرايطش با ارزش بود؟
عليزاده به خاطر مصدوميت 15 ـ 16 ماه از ميدان به دور بود و فرصتي نداشتيم او را در يك مسابقه محك بزنيم. ژاپني حريفي نبود كه عليزاده را ببرد اما دوري عليزاده از مسابقه باعث شد، اشتباه كند. اگر عليزاده در دور اول به حريف راحتي ميخورد، در ادامه ميتوانست ژاپن و قرقيزستان را شكست دهد و قهرمان شود. البته مردم بدانند عليزاده دچار كشيدگي زانو شد و حتي شرايطش از سعيد احمدي هم بدتر بود. دكتر گفت كه بايد پايش گچ گرفته شود و او با بانداژ گچي روي تشك رفت. به فرشاد گفتم نشان ندهد كه مصدوم است تا حريفان در سرپا به او فشار بياورند. او با اين شرايط در دو كشتي آخرش مبارزه كرد و مدال برنز گرفت.
* در كشتي نعمتپور با كره جنوبي، گول داوران را نخورديم
ـ قهرماني طالب نعمتپور ثابت كرد او در مسابقههاي جهاني هم شايسته مدال بود.
از طلاي طالب نعمتپور خوشحال شدم. وقتي در مسابقههاي جهاني به رژيم اشغالگر قدس خورد، تيم هشتم شد در حالي كه اگر چهار امتياز هم ميگرفت تيم ما روي سكو ميرفت. برخيها ميخواستند با آن هشتمي، كشتي فرنگي را زير سوال ببرند. طالب نعمتپور بايد با اقتدارش نشان ميداد كه حرفهايمان بيهوده نبوده است. در كشتي اول با قطر هم نقشه كشيديم تا حريف را با اختلاف كم و نتيجه 1-1ببرد تا دستش رو نشود و آماده كشتي با قرقيزستان شود. در مسابقه با كشتيگير كرهاي هم با همه اعمال نفوذ داوران، با اقتدار پيروز شد. وقتي يك امتياز مسلم نعمتپور در سرپا را ندادند، داوران منتظر بودند تا من اعتراض كنم و يك امتياز به كشتيگير كرهاي بدهند اما گول آنها را نخوردم و اعتراض نكردم. نعمتپور هم در خاك به خوبي از حريفش امتياز گرفت و برنده شد.
* طلاي بابك قرباني لذت بيشتري برايم داشت
ـ بابك قرباني جانشين خوبي در 96 كيلو بود؟
از كشتيهاي بابك قرباني لذت بردم. براي من لذت آن طلا بيشتر از ديگر طلاها بود. قرباني جانشين يك قهرمان جهان شده بود. برخيها فكر ميكردند شايد قرباني نتواند جاي علياكبري را پر كند اما با اقتدار قهرمان شد و جانشين شايستهاي بود. هر دوي اين كشتيگيران ميتوانند در وزن 96 كيلوگرم جهان آقايي كنند.
* علياكبري به 96 كيلو برميگردد
ـ آيا قصد داريد در ادامه باز هم امير علياكبري را در 120 كيلو به ميدان بفرستيد؟
علياكبري بايد به 96 كيلو برگردد و اين تغيير در بازيهاي آسيايي به خاطر ارنج تيمي بود. دوست داريم در هر وزن رقابتي مثل قرباني و علياكبري داشته باشيم تا مدال جهاني و المپيك را تضمين كنيم.
ـ آيا در آينده شاهد مبارزه رودررو بين قرباني و علياكبري خواهيم بود؟
مطمئن باشيد هر چيزي صلاح كشتي باشد را انجام ميدهيم حتي اگر آن كار، گذاشتن كشتي رودررو باشد. همان طور كه طالب نعمتپور و داود عابدينزاده در جايزه بزرگ باكو با هم مسابقه دادند.
* قزاقها با ميهماني 100 هزار دلاري 5 طلا ميخواستند
* تا چشمشان را باز كنند ما 4 طلا گرفته بوديم
ـ در كشتي با امير علياكبري و تيناليف قزاق حق مسلم علياكبري را خوردند؟
قزاقها براي 5 طلاي كشتي آزاد و فرنگي خرج كرده بودند. روز قبل از مسابقه تورليخانوف با ميهماني 100 هزار دلارياش فكر ميكرد همه چيز درست شده اما تا چشمهايشان را باز كنند چهار طلا گرفته بوديم. در روز سوم، آنها ميخواستند هر طور شده طلا بگيرند. در كشتي علياكبري با قزاقستان، به حريف گفته بودند كه با خيال راحت دفاع كند. علياكبري يك دقيقه و نيم دنبال حريفش دويد اما داوران امتيازي ندادند. وقتي پاي كشتيگير قزاق به طور واضح از تشك خارج شد باز هم داوران امتيازي ندادند. از ديسكاليفه كردن علياكبري هم تعجب كردم. او روي تشك حركتي انجام نداد و دست حريفش هم بالا رفت اما فيلا به فكر كشتيگيري كه بيشتر زحمت كشيده نيست بلكه ميخواهد مدالها تقسيم شود. علياكبري را ديسكاليفه كردند تا يك مدال هم به عراق برسد.
* 3 مدال را براي المپيك لندن در نظر گرفتهام، اما...
ـ برنامه شما براي المپيك لندن چيست؟
من سه مدال را براي المپيك در نظر گرفتهام اما اگر ميخواهيم المپيكي فكر كنيم بايد 10 برابر اين امكانات را داشته باشيم. هيچ كس فردا را نديده چه رسد به دو سال ديگر. اين سه مدال هم كه ميگويم گمانهزني و نظر كارشناسي است اما بايد شرايطش هم مهيا شود. تا به حال هرچه خواستيم فدراسيون در اختيارمان گذاشته ولي فدراسيون بايد بيشتر حمايت شود.
* سرمربيان سه رده هيچ وقت از هم جدا نميشوند
- ناصر نوربخش به كار در كنار تيم ملي بزرگسالان ادامه خواهد داد؟
بزرگترين حسن كشتي فرنگي اين است كه اجازه نميدهيم حاشيه وارد كار شود. تمركز نوربخش روي جوانان است اما اين نيست كه از تيم بزرگسالان منفك شود و يا ما از جوانان جدا شويم. حتي لازم باشد از رشيد محمدزاده كه بزرگتر من است، مشورت ميگيريم. در واقع ما هر سه كادر، يكي هستيم و هيچ وقت از هم جدا نميشويم.
* بهترين قهرماني كشور چند سال اخير را خواهيم داشت
ـ برنامههاي آينده تيم ملي چيست؟ مسابقه انتخابي خواهيم داشت؟
اميدوارم ليگ سر تاريخ شروع شود و تيمها طوري از كشتيگيران استفاده كنند كه نه آنها متضرر شوند و نه تيم ملي. همچنين مسابقههاي قهرماني كشور را داريم كه باشكوهترين مسابقه در چند سال اخير خواهد بود. برنامههاي تيم ملي تا جام يادگار امام (ره) مشخص شده و هر كس هم ميخواهد به تيم ملي برسد، بايد در قهرماني كشور و مسابقههاي بعدي حاضر باشد. پس از آن، اگر لازم باشد مسابقه انتخابي خواهيم داشت و اگر لازم هم نباشد، نميگذاريم. در نهايت كاري ميكنيم كه به صلاح كشتي فرنگي باشد.
* جهاني 2011 استانبول، سختتر از جهاني مسكو
ـ آيا در مسابقههاي جهاني بعدي كار سختتري نسبت به 2010 مسكو خواهيم داشت؟
صددرصد اين طور است. چون بايد در جهاني استانبول سهميه المپيك را بگيريم. مسابقههاي زيادي داريم و حضور در رقابتهاي مختلف به همه كشتيگيران خواهد رسيد، به شرطي كه آماده و خوب باشند. كادر فني اين درايت را دارد تا برترين كشتيگيران را انتخاب كند.
* همه فقط من را ميبينند اما خيليها زحمت ميكشند
ـ حرف پاياني.
در اينجا رسم بر اين است كه سرمربي جلو است و همه او را ميبينند اما مربيان سراسر كشور زحمت كشيدهاند كه كشتي فرنگي ايران سرفراز است. تيم پزشكي، دكتر امير ساسان، رايف، خيرآبادي، قلاوند {يا همان اسفندياري فر}، جزيني و اسماعيل نژاد حتي بيشتر از من زحمت ميكشند اما كسي زحمات آنها را نميبيند. من دست آنها را ميبوسم. اين راهم بگويم كه بنا، سوريان يا علياكبري بزرگتر كشتي فرنگي نيستند. در كشتي فرنگي هيچ بزرگي نداريم و اين كشتي فرنگي است كه به همه بزرگي ميدهد.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا علي فيضآسا
انتهاي پيام