عليرضا داودنژاد در نامهاي خطاب به وزير ارشاد: «توليدكنندگان در تنگناي عرصهي فرهنگ را دريابيم»
عليرضا داودنژاد درپي سخنان اخير وزيرارشاد در يك برنامهي تلويزيوني،نامهاي را خطاب به اين مسئول منتشر كرد. در متن نامهي سرگشادهي اين كارگردان سينما كه در اختيار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، قرار گرفته، نقطهنظراتش را مطرح كرده است:«جناب آقاي وزير شما از هنرمندان ميخواهيد كه دوستي، صلح ، عدالت و اخلاق را در جهان تبليغ كنند. آيا فكر ميكنيد بدون آنكه خود ما مبادي چنين آدابي باشيم، ميتوانيم در اين زمينهها آثاري توليد كنيم كه فراگير و اثرگذار بشوند؟ آيا آنها كه متولي و مسوول امور فرهنگي هستند و در مواجهه با هنرمندان توقع چنين فعاليتهايي را دارند نبايد پيش از همه خود عامل به چنين فضائل و رفتارهايي باشند؟ آيا فكر ميكنيد بدون احترام گذاشتن به هنرمندان و بدون آنكه ارزش واقعي كار آنها در نظر گرفته شود، ميتوان در مديريت قلمرو فرهنگ، كاري گرهگشا انجام داد؟» كارگردان «مصائب شيرين» در ادامه نوشته است:«در كشور 70 _ 80 ميليوني و پهناور ايران چه تعداد موسيقيدان سراغ داريد كه ميراثدار، موسيقي اصيل ايراني باشند و از موسيقي روز دنيا نيز سردر بياورند و بتوانند با استفاده از گنجينهي كهن آواها و نغمههاي ايراني براي مردم اين زمانه موسيقي توليد كنند و در مسير اعتلاء ، ذوق و سليقهي عمومي كشور ياريرسان باشند؟ آنها اينك به چه كاري مشغولند، براي ما چه ميكنند؟ شما براي آنها چه ميكنيد؟» داودنژاد در بخش ديگري از اين نامه آورده است: «شاعران اين مرزوبوم كه زبان فارسي را از گمشدن در كوره راههاي رياكاري، تظاهر، دروغ و زدوبندهاي روزمره پاس ميدارند و پيوند آن را با صداقت، صميميت و محبت به بني نوع آدمي حفظ ميكنند در چه روزگاري به سر ميبرند؟ آيا دوران اسارت شعر در چنگ زورداران و زرمداران به سر آمده و يا غم نان همچنان شاعران را در پشت درهاي بسته به انتظار نشانده است؟ آيا در روزگاري كه ايرانيان با آرزوي بدست گرفتن سرنوشت خود به فتح بازارها و توليد كالاهاي پررقيب ميانديشند و صنعت بستهبندي و ارائهي مرغوب كالا، راز موفقيت آنهاست، عكاسان، نقاشان، طراحان و آنها كه با سرانگشتان خود ظرافت و هنر ميآفرينند چه سرنوشتي دارند؟چگونه روزگار ميگذارنند و با نخبههاي آنها چگونه رفتار و نشست و برخاست ميشود؟ درجهاني كه زندگي مردمان آن با قاب تصوير در آميخته و هر كه در صحنهي هنرهاي ديداري، شنيداري خبرهتر است، هواخواهان بيشتر پيدا ميكند و چشمها، گوشها و دلها با نور و صدا و نمايش گره خورده و واقعيتهاي ديروز، امروز، فردا در قابهاي رسانهاي ساخته و پرداخته ميشود، ما با خبرگان اين فناوري و آنها كه عمري را به آزمودن اين شگردها و بازآفرينيهاي داستاني، نمايشي، سينمايي گذراندهاند، چگونه رفتار ميكنيم؟!» در ادامهي اين نامه آمده:«آيا مديريت نيروي انساني ذوقي، تخصصي وخلاق اينگونه است كه گوشهاي بنشينيم و اختيار بودجههاي فرهنگي را در كف بگيريم و فهرستي از سفارشات را به مزايده بگذاريم و از آنها بخواهيم كه به صف شوند؟ مديريتي كه گذشته از مجامله و تعارف، اهل باور و احترام به هنر و هنرمند باشد و در سلوك او دوستي، صلح، عدالت، اخلاق به عين ديده شود، بيترديد ميتواند نيروي انساني خلاق را به مسيري هدايت كند كه آثار آنها به طريقي خودجوش، مبلغ و مبشر اين خصائل شود. از ياد نبايد برد كه اگر هنرمندان مجال نيابند كه در آثار خود براي دغدغههاي جاري و مسائل مبتلا به مردمان جا باز كنند، مردمان نيز در زندگي خود جايي براي آثار آنان باز نخواهند كرد. در فاصلهي هنرمند و جامعه ايستادن و بدون توجه به علايق واقعي دوطرف به آنها دستور دادند كه چه بسازيد و چه ببينيد و چه بشنويد، هرگز درتاريخ هنر و فرهنگ پاسخي گرهگشا نيافته است.» داودنژاد با خطاب قرار دادن دوبارهي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نوشته است: «مادر شرايطي به سر ميبريم كه بار ديگر همچون روزگار پيش از انقلاب، كالاهاي فرهنگي _ خارجي بر بازارهاي ديداري و شنيداري ما غلبه پيدا ميكند. دنياي اينترنت، فضاي كانالهاي ماهوارهاي و بازار محصولات ويدئويي در قبضهي توليدات خارجي قرار گرفته است. محصولات ايراني در دنياي رو به گسترش اينترنت سهمي ندارند، كانالهاي ماهوارهاي مخاطبان كانالهاي داخلي را به تاراج ميبرند. در بازار دهها ميليوني محصولات فرهنگي آثار ايراني سهمي اندك دارند و بخش عمدهي اين عرصه به تسخير بازار سياه فيلمهاي دوبله و زيرنويس شده وارداتي درآمده است. تعداد نمايشگاهها و سالنهاي تئاتر اندك است و كماكان ظرفيتهاي نمايش فيلمهاي ايراني عليرغم دو، سه برابر شدن جمعيت كشور هنوز از قبل از انقلاب كمتر است. اگر همت نكنيم و زيرساختها را به سرعت توسعه ندهيم و نيروي خوشقريحه، متخصص، خلاق و هنرمند به كار مشغول نشوند و از كاركشتهها و خبرگان و اهل فن ياري نگيريم، بار ديگر عرصه فرهنگ يكسره به تسخير واردات در ميآيد و آنچه ملت با رياضت در عرصههاي ديگر ميريسد، پنبه خواهند شد. همهي بزرگان بارها، بارها گفتهاند و تاكيد كردهاند و هشدار دادهاند كه استقلال واقعي كشور در گرو استقلال حوزهي فرهنگ است. بازار كالاهاي فرهنگي را از هرجومرج نجات بدهيم و توليدكنندگان در تنگناي عرصهي فرهنگ را دريابيم.» انتهاي پيام