بيش از سه سال از قطع دستها و انگشتهاي پاي مصطفي كرمي ـ فيلمبردار جوان سانحهديده سينما ـ كه هنگام فيلمبرداري دچار برقگرفتگي شد، سپري ميشود و هنوز هيچ يك از وعدههاي مختلفي كه به اين هنرمند جوان داده شده است عملي نشده و خودش ميگويد: «اگر طي اين سالها قولهايي كه به من داده شده بود عملي ميشد من اكنون مانند شيوا (الههاي كه هشت دست داشته) ميشدم و چندين دست داشتم اما حتي يك وعده هم عملي نشد.»
مصطفي كرمي در ديدار خبرنگار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از روزهاي سختي كه پس از اين سانحه داشته و دارد و در عين حال از عملي نشدن قولهاي متعدد مسوولان ميگويد.
وي درباره وعدههاي مختلف مسوولان ميگويد:از ميان تمام قولهايي كه داده شد شايد تنها حوزه هنري به قول خود عمل كرده و با من قرارداد بسته است. البته اين قرارداد هم به شكل دائم نيست و يك ساله تمديد ميشود. اما به هر حال اين وعده به مرحله عمل درآمده و بقيه قولهايي كه در زمينه پروتز و ... داده شده بود هنوز هيچ كدام عملي نشدهاند.
كرمي يادآور ميشود:در آن مقطع آنقدر قولهاي مختلف به ما دادند كه من بسياري از آنها را فراموش كردهام. اما اگر تنها يكي از آن وعدهها عملي ميشد براي من كافي بود.
شكايتم از وزارت نيرو به هيچ كجا راه نبرد
او همچنين با اشاره به حادثهي برقگرفتگي مطرح ميكند: در اين كه كارگردان آن فيلم بايد ما را بيمه ميكرد هيچ حرفي نيست، اما تا آن موقع از طرف حوزه هنريكه تهيهكننده كار بود بودجهاي به كارگردان تعلق نگرفته بود. اما با اين وجود به طور قطع، وزارت نيرو در اين زمينه بيتقصير نبوده و در واقع تمام اشتباه با وزارت نيرو بوده است. تمام عكسهايي كه ما داريم گوياي اين مساله است. اما با اين وجود متاسفانه شكايت ما تا به حال راه به جايي نبرده است و پرونده من مختومه و تنها براي اداره برق قرار منع توقيف صادر شده و در اين ميان گويي حتي مدارك ما هم در دادگاه ديده نشده است.
كرمي در پاسخ به اينكه يعني دادگاه هيچ حقي براي شما قائل نشده، توضيح ميدهد: در دادگاه هيچ اتفاقي براي من نيفتاد و با وجود اينكه نامه كارشناس دادگستري موجود بود و به خوبي بر اين دلالت داشت كه اداره برق برخي موارد را رعايت نكرده است، باز هيچ اتفاقي نيفتاد. اگر اداره برق سيم ارت گذاشته بود برق تخليه ميشد و اين اتفاق براي من نميافتاد. اما علي رغم اين موارد، عجيب است كه دادگاه هيچ حقي براي من در نظر نگرفته است.
وي يادآور ميشود:حتي در دورهاي خواستم ازآيتالله شاهرودي، وقت ملاقات بگيرم و پروندهام را به ايشان بدهم اما ديدم كه هزاران نفر پيش از من هستند.
مصطفي كرمي در ادامهي اين گفتوگو درباره نحوه همكارياش با حوزه هنري هم توضيح داد: اكنون با حوزه قرارداد دارم اما به دليل وضعيتم به من گفته چون برايم سخت است، تا زماني كه پروتز نگذاشتهام به آنجا نروم. به هر حال من هم دوست دارم كه هرچه زودتر وضعيت پروتزم مشخص شود تا بتوانم بر سر كار اصليم كه فيلمسازي است برگردم، چرا كه طي اين سه سال از نظر روحي خيلي ضربه خوردهام.
آيا مسوولي هست كه به قول خود عمل كند؟
اين فيلمبردار با تاكيد مجدد بر اينكه در ابتداي كار و پس از حادثه قولهاي زيادي به او داده شده است،ميگويد: اكنون سه سال گذشته و هنوز هيچ اتفاق نيفتاده است. با اين حال من همچنان منتظرم تا ببينم آيا مسوولي هست كه به قول خود عمل كند؟
كرمي دربارهي ارتباطش با كارگردان آن فيلم نيز مطرح ميكند: ارتباط كاري ما به همان كار ختم ميشد كه آن هم ختم به خير نشد. اكنون كارگردان آن فيلم زندگي خودش را ميكند و وضعيت من هم اينگونه است. البته با اين وجود من باز فكر ميكنم مقصر اصلي اداره برق است و هرجا كه پروندهام را نشان دادم از حكم دادگاه تعجب كردند.
پروندهام مختومه شد
اين هنرمند جوان ميگويد: من بار اول وكيلي را انتخاب كردم كه او براي كاري ناچار بود به تهران بيايد. خود او وكيل جوان ديگري را به من معرفي كرد و او وكالت مرا بر عهده گرفت اما نميدانم چرا وكيل جديدم در صدد دفاع درست از من برنيامد و هر بار كه با هم تماس ميگرفتيم، بيشتر به حالت دعوا با من صحبت ميكرد. من با اين همه مدرك اصلا فكر نميكردم كه اداره برقي كه هيچ مدركي ندارد تبرئه شود. براي همن حتي هيچ نيازي به وكيل هم نميديدم اما آخرين بار كه بابت اين موضوع تماس گرفتم به من گفتندكه پرونده شما سه ماه پيش مختومه شده و تنها تا 20 روز فرصت اعتراض به حكم را داشتهايد. در واقع اكنون فكر ميكنم كه آن دادگاه تنها نوعي بازي بود و دستي در كار بوده است.
مصطفي كرمي در بخش ديگري از اين گفتوگو درباره فعاليتهاي ديگرش طي اين سه سال، مطرح ميكند: اوايل كه از بيمارستان مرخص شدم دلم به قول وقرارهاي مسوولان خوش بود. حتي هيچگاه فكر هم نميكردم كه مشكل من تا اين اندازه بزرگ باشد. در آن دوران جواد شمقدري ـ مشاور هنري رييس جمهور ـ به ديدارم آمد و گفت رييس جمهور پس ازبررسي وضعيتم مرا حمايت خواهد كرد.حتي در همان زمان بسياري از سايتهاي خبري هم اعلام كردند كه از طرف ايشان مبلغ 20 ميليون تومان پرداخت شده است اما بعد از مدتي متوجه شدم كه اصلا چنين خبري نيست و همه چيز در حد حرف است.!
وي يادآور ميشود: پس از اين جريانات تا مدتها من هم خودم را عذاب دادم و هم اطرافيانم را در آن دوران، من خيلي اذيت شدم چرا كه اصلا نميدانستم در چه وضعيتي قرار دارد.طي آن مدت زندگي من حالت برزخ پيدا كرده بود و تقريبا يكسال و اندي به همين وضع سپري شد. در همان زمان در برنامه « مثلث شيشهاي» مجري يك شب درباره من بحث كرد و پس از آن دوباره وزير رفاه و رييس بهزيستي، با آن برنامه تماس گرفتند و اعلام كردند كه هزينههاي درمان مرا تقبل خواهند كرد ما پس از آن جريان نامهنگاري و پيگيريهاي بسياري كرديم اما در نهايت راه به جايي نبرديم و فقط تا مدتها درگير بروكراسي اداري شديم، حتي من تا همين يك ماه پيش هم درگير نامه بهزيستي بودم اما پس از آن هم رفت و آمد اكنون با هر كجا كه تماس ميگيرم به من ميگويند كه نامهات به دست ما نرسيده و هيچ كس نيست كه پاسخ درستي به ما بدهد.
اين فيلمبردار در عين حال به تلاشش براي ملاقات با رييس جمهور اشاره دارد و ادامه ميدهد: هزاربار رفتهام تا با رييس جمهور وقت ملاقت بگيريم، اما هيچ جوابي به من ندادهاند كه حداقل بگويند رييس جمهور وقت ملاقات ندارد. من دوسال است كه براي رييس جمهور نامه نوشتهام و حتي پاسخي بابت نامهام هم نگرفتهام.
كرمي ميگويد: هزينه بيمارستان با هزينه درمان فرق ميكند. دكتر من هم اين نكته را گفته بود كه درمان من پس از ترخيص هم ادامه خواهد داشت و با پروتز و كلاسهاي روان درماني تكميل ميشود. من پس ازترخيص با مشكلات متعددي مواجه شدم و هيچ كس هم نبود كه از من حمايت كند در بيمارستان افراد مختلف از نمايندگان مجلس گرفته تا ورزشكاران و سينماگران آمدند و با من عكس گرفته و قولهايي دادند اما پس از اينكه از بيمارستان مرخص شدم هيچ اتفاقي نيفتاد. حتي يكي از اهالي سينما قول داده بود كه اگر من بخواهم مستند بسازم تهيه فيلم را بر عهده بگيرد. حتي يكي از روزنامهها هم تيتر زده بود كه فلاني آرزوي كرمي را برآورده ميكند اما آن فرد در تمام اين مدت از من طرح و برآورد هزينه خواست و عليرغم اينكه من 5 بار طرح و 10 بار برآورد هزينه فرستادم هيچ فايدهاي نداشت.
اين فيلمبردار جوان يادآور ميشود:طي مدتي كه در بيمارستان بودم وضعيت خوبي نداشتم و خيلي در جريان نبودم كه چه قولهايي عملي شده، البته ناگفته نماند كه بعدها حس كردم شايد بهترين دورانم همان روزهاي بيمارستان بوده است، چرا كه آن زمان نميدانستم چه مشكل بزرگي برايم ايجاد شده است. اكنون من بدون كمك همسرم حتي قادر به باز كردن يك در هم نيستم و جالب اينكه هر كجا كه ميروم تا مدتها بايد براي افراد توضيح بدهم كه عليرغم همه وعدهها چگونه است كه همچنان وضعيت من به اين شكل است، چرا كه مردم اصلا برايشان قابل هضم نيست كه هيچ يك از اين وعدهها عملي نشده باشد.
كرمي مطرح ميكند: اكنون در كشورهاي ديگر حتي پيوند اعضا انجام ميشود. يادم ميآيد كه در دوره قبل معاون سينمايي قول داده بود كه 20 ميليون تومان از هزينههاي پروتز را پرداخت كند، اما عليرغم اعلام اين موضوع در رسانههاي مختلف اين وعده هم عملي نشد. آقاي شمقدري هم درآن زمان گفته بود كه رييس جمهور 10 ميليون تومان از هزينههاي پروتز و5 ميليوني كه خود ما براي بستري شدن به بيمارستان داده بوديم را پرداخت ميكند اما آن هم عملي نشد، در حالي كه اين مبالغ واقعا هزينهاي نيست.
اين هنرمند با بيان اينكه فيلمبردار چند سفر استاني و در مواردي كارگردان برخي سفرهاي استاني رييس جمهور بوده است، ادامه ميدهد: من حتي اگر تصويربردار اين سفرها هم نبودم به عنوان فردي كه فعاليت هنري انجام ميدهد لازم است كه به كارم رسيدگي شود. من فكر ميكنم در سينما و به ويژه سينماي كوتاه واقعا به مرجعي براي تصميمگيري و اقدام نيازمنديم، چرا كه به نظر مي رسد در صنف فيلم كوتاه نوعي بلبشو حاكم است و هر روز مديران اين بخش عوض ميشوند و اوضاع آن بيشتر شبيه يك جمع دوستانه شده و هيچ قانوني براي آن وجود ندارد. در شرايطي كه هر روز مديران صنف فيلم كوتاه در حال تغيير هستند من چگونه و با كدام يك از آنها بايد در ارتباط باشم؟!
بر روي پاياننامه كارشناسي ارشدم كار ميكنم
مصطفي كرمي در بخش پاياني صحبتهايش با ايسنا، دربارهي فعاليتهاي اخيرش ميگويد: من طي اين مدت ادامه تحصيل دادهام و اكنون در حال كاركردن بر روي پاياننامه كارشناسي ارشدم هستم. البته اين امر با كمك همسرم محقق شده و او طي اين مدت تمام زندگي خود را تعطيل كرده و تمام وقت در خدمت من بوده و گويي دونفره براي رسيدن به اين مرحله تلاش كردهايم.
اما اين هنرمند جوان در عين حال مطرح ميكند:با همه اين موارد من وضعيت نرمالي در زندگي ندارم و در حالتي معلق به سر ميبرم. اكنون من به هيچ عنوان قادر نيستم كاري را به تنهايي انجام دهم، حال آنكه پيش از اين من اصلا آدم خانه نشين نبودم. پس از اين اتفاق برخي از مسوولان گفتند كه من جانباز سينما يا خادم سينما هستم اما من اصلا معني اين القاب را نميفهمم. اين القاب هيچ سودي براي من نداشته اما قطعا براي افرادي كه آنها را طراحي كردهاند مفيد بوده است. اگر طي اين سالها قولهايي كه به من داده شده بود عملي ميشد من اكنون مانند شيوا(الههاي كه هشت دست داشته) ميشدم و چندين دست داشتم،حتي اگر تنها يكي از اين وعدهها عملي ميشد اكنون براي من كافي بود.
به گزارش ايسنا، تير ماه سال 86 گروه فيلمسازي در گرگان قصد ساخت يک فيلم در زمينه سرقت کابلهاي برق را داشتند که با تهيهکنندگي حوزه هنري، اين کار کليد خورد، اما حين فيلمبرداري، فيلمبردار ـ مصطفي کرمي دانشجوي سوره تهران متولد ايلام ـ دچار برق گرفتگي شديد شد و پس از انتقال به بيمارستان هر دو مچ دستش و تمامي انگشتان پايش قطع شد.
انتهاي پيام