محمدرضا سرشار: مجموعهي داستان و رمان را نبايد خريد
محمدرضا سرشار گفت: در حاليكه قيمت كتاب در كشور گران نيست، اكنون گرانفروشي در نشر رايج شده؛ اما اين يك گراني واقعي نيست و كاذب است. اين داستاننويس و منتقد ادبي در گفتوگو با خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: قيمت كتاب در ايران نسبت به ساير نقاط دنيا ارزانتر است و در هيچ كشوري كتاب ارزانتر از ايران عرضه نميشود. حتا در كشوري مثل سوريه كه سطح معيشت مردم از كشور ما به مراتب پايينتر است، قيمت كتاب حدودا سهبرابر بيشتر از ايران است. او افزود: در كشورهاي آمريكايي و اروپايي نيز قيمت كتاب تقريبا 10برابر بيشتر از قيمت آن در كشور ماست. به گفتهي سرشار، شايد يكي از دلايلي كه نويسندگي از نظر اقتصادي خيلي براي بعضي از افراد كه ميتوانند كارهاي ديگري را براي امرار معاش انجام دهند، جاذبه ندارد، همين است كه قيمت كتاب پايين است و درصد حق تأليف، مبلغ ناچيزي ميشود. او اظهار كرد: به عنوان مثال، گاهي حق تأليف كتابي كه در حوزهي كودك و نوجوان از بنده چاپ ميشود، حدود 200هزار تومان ميشود و آنهم مدتها طول ميكشد تا مراحل تصويب، چاپ و پخش كتاب انجام و تازه دو، سه ماه بعد از اينها، اين پول پرداخت شود. اين داستاننويس گفت: حق تأليف پايين، از نظر مادي انگيزهاي براي نويسندگان ايجاد نميكند. او قيمت كتاب را در مقايسه با قيمت ساير اقلام در كشور نيز گران ندانست و گفت: قيمت كتاب مثلا در مقايسه با قيمت يك بستني و يا چيپس و پفك زياد نيست. سرشار با بيان اينكه بايد به اين نكته توجه كنيم كه طي سالهاي اخير يارانهي مستقيم از روي كتاب برداشته شده است، گفت: در اين راستا، دولت در سالهاي اخير از طريق توزيع بن و يا كارتهاي الكترونيكي كتاب به اقشاري از جامعه، سعي كرده امكان خريد كتاب را براي اين گروه از مردم فراهم كند. اكنون اغلب اهالي قلم، فرهنگ و دانشگاهيان از اين مزيت برخوردارند؛ اما اگر اين مزيت به كارمندان هم اختصاص داده شود، خوب است. او همچنين عنوان كرد: مسألهي ديگر، عادتهاي غلطي است كه در جامعهي ما نسبت به كتاب وجود دارد؛ گاهي ما بيجهت كتاب ميخريم و فكر ميكنيم كه هر كتابي را بايد بخريم؛ در صورتيكه به عقيدهي من، تنها كتابهاي مرجع، كتابهايي كه جنبهي آموزشي دارند و يا كتابهايي كه به آنها مراجعهي مكرر داريم، ضرورت دارد كه خريداري شوند؛ اما مجموعهي داستان و رمان را نبايد خريد؛ چون كتابهايي از اين دست را نهايتا يك بار ميخوانيم. در عوض، با افزايش تعداد کتابخانههاي عمومي و مدرسهيي، ميتوان اين آثار را در آنجاها در اختيار مردم قرار داد. اين نويسنده ادامه داد: افراد بايد ياد بگيرند كه همهي كتابها را نخرند؛ بلكه براي دسترسي به برخي از كتابهاي مورد نيازشان به كتابخانههاي عمومي مراجعه كنند يا با ديگران به مبادلهي کتاب بپردازند. او تصريح كرد: اگر بيدليل كتاب نخريم و بدانيم كه چه بايد بخريم، هزينهي زيادي صرف خريد كتاب نميشود. دبير علمي جايزهي كتاب سال افزود: اگر يك كتاب واحد را از 10 ناشر مختلف كنار هم بگذاريم و قيمت روي جلد را بر تعداد صفحات كتاب تقسيم كنيم، ميبينيم كه قيمت هر صفحه براي هر ناشر گاه تا سه برابر متفاوت است. اين تفاوتها نشانگر سوءاستفادهي ناشر كتاب است و بيشتر اين سودهاي نامشروع و بادآورده به جيب ناشران ميرود. او تأكيد كرد: همانطور كه تعزيرات براي گرانفروشي كالاهاي ديگر وجود دارد، بايد قيمت كتاب نيز كنترل شود. به گفتهي محمدرضا سرشار، كتابخانههاي عمومي كشور كم است؛ هرچند كتابخانهي مجهز و بزرگ زياد داريم؛ اما اين كتابخانهها با توجه به افزايش گرفتاريهاي مردم و طولاني شدن مسافتها، كارايي گذشته را ندارند؛ به همين دليل بايد كتابخانههاي عمومي و كوچك را در كشور تكثير كنيم. او با بيان اينكه بارها اين پيشنهاد را دادهام؛ ولي هيچ گوش شنوايي نيست، گفت: در كشورهايي مثل ژاپن اين مسأله تجربه شده و موفق نيز بوده است. به گفتهي اين نويسنده، كتاب بايد در دسترس مردم باشد تا آن را بخوانند و نبايد انتظار داشته باشيم كه مردم مثلا در تهران يك مسير طولاني را طي كنند تا به مركز خريد كتاب يا كتابخانهي بزرگ و مجهز برسند. اگر در هر محلهاي يك كتابفروشي يا كتابخانه کوچک کاربردي وجود داشته باشد، بسياري از كساني كه امروز كتاب نميخوانند، كتابخوان خواهند شد. او همچنين پيشنهاد كرد: از سوي مردم، فضاي كوچكي در مجتمعهاي بزرگي كه در شهرها ساخته ميشود، به كتابخانه اختصاص داده شود و شهرداري وظيفهي تأمين کتابهاي آن را برعهده بگيرد، براي اينكه كتابها حبس نشوند و تنوع در كتابخانهها ايجاد شود، محتويات آنها هر دو ماه يك بار عوض شوند و به اين ترتيب، كتابها مدام در معرض ديد و استفادهي افراد قرار ميگيرند. او يكي از دلايل جاذبه نداشتن كتابخانههاي عمومي را نو نشدن بهروز آنها عنوان كرد. سرشار همچنين از وضعيت تبليغ كتاب در كشور انتقاد كرد و گفت: اغلب ناشران در واقع صددرصد در اين امر كوتاهي ميكنند، آنها عادت كردهاند كه كتابي چاپ كنند و منتظر بنشينند تا مشتري به سراغ آنها بيايد. او تبليغ كتاب را در كشور خوب و كافي ندانست و گفت: در اينباره همهي تقصيرها را نبايد متوجه دولت بدانيم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم چون وسيلهي تبليغات ندارد، در اينباره مسؤول نيست؛ بلكه اين وظيفه شامل حال صداوسيما، مطبوعات و خود ناشران ميشود؛ اما هيچكدام از آنها حتا 10درصد اهتمامي را كه بايد در اين باره داشته باشند، به خرج نميدهند. سرشار گفت: معدودي از ناشران كه عمدتا هم دولتي هستند، كتابهايشان را پس از چاپ براي رسانهها ارسال ميكنند و مطبوعات نيز بدون دريافت هيچ مبلغي، اثر آنها را تبليغ ميكنند. اين نويسنده نقد را هم در تبليغ و معرفي كتاب مؤثر دانست و اظهار كرد: مهم نيست كه خوب يا بد بودن كتابي گفته شود؛ در هر صورت نقد سبب معرفي كتاب ميشود؛ اما بسياري از نويسندگان به اين مسأله توجه نميكنند و فكر ميكنند كه حتما بايد محاسن كتابشان گفته شود؛ به همين دليل با هرگونه نقدي مخالفت ميكنند؛ و از اين طريق، ندانسته به ضرر خودشان کار ميکنند. سرشار راديو و تلويزيون را بهترين رسانه براي تبليغ كتاب عنوان كرد و گفت: بعد از راديو و تلويزيون و مطبوعات، ائمهي جماعات و جمعه نيز ميتوانند در معرفي كتاب و ترويج فرهنگ كتابخواني در ميان مردم مفيد و مؤثر باشند. او با اشاره به اينكه اكنون تعداد معدودي از ناشران بزرگ و معروف سايت اينترنتي دارند، پيشنهاد كرد كه همهي ناشران سايت داشته باشند تا به اين طريق افراد با مراجعه به آن از جديدترين محصولاتشان مطلع شوند. به گفتهي سرشار، متأسفانه ناشران در اين موضوع هم سستي ميكنند. انتهاي پيام