آنهايي که اهل مطالعهاند حتماً با مقوله مالکيت معنوي و قوانين مترتب بر آن آشنايي دارند. همان قانوني که به افراد اين حق را ميدهد تا در پناه آن از کليه حقوق مادي و معنوي آثار خويش در برابر دستبرد ديگران محافظت نموده و اثر خود را به طور سالم و بدون تحريف و از مجراي اصلياش به دست مخاطبانش برساند.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ادامه مطلب وبلاگي به نشاني http://saeedhadavand.blogfa.com آمده است: اينکه از رعايت قانون مالکيت معنوي در ايران سخن گفته شود، شايد کمي به طنز نزديک باشد. چرا که تنها قانون مالکيت معنوي آثار در ايران به سال 1348 يعني 40 سال پيش باز ميگردد و شايد به دليل همين کهولت سن است که امروز کسي آن را جدي نميگيرد! که اگر ميگرفت هر روز شاهد اعتراضهاي بي شمار نويسندگان، ناشران، سينماگران، موزيسينها و ... مبني بر ناديده انگاشتن حق و حقوقشان در آثار توليد شده نبوديم، که اگر اين قانون کارايي داشت، جامعه دانشگاهي کشور که اکنون در مظان اتهام تقلبهاي گسترده علمي قرار دارد حداقل آن را رعايت مينمود و اگر اين قانون از ضمانت اجرا برخوردار بود، ديگر کسي به خود اجازه نميداد که به راحتي به آثار ديگران دست درازي نموده و از حاصل سالها مرارت آنها به راحتي منتفع گردد، که اگر...
بد نيست نگاهي هم به قانون جهاني مالکيت معنوي و کپيرايت بياندازيم. نه، بهتر است اول کلاه خودمان را دو دستي بگيريم. بگذريم...!
انتهاي پيام