كارنامهي شعري هرمز عليپور بررسي شد «شعرهايم هيچچيز نيستند جز هرمز عليپور»
«خانهي روشنان»، اولين برنامه از سلسله نشستهاي تخصصي ادبيات با موضوع مروري بر کارنامهي شعري «هرمز عليپور»، با حضور اين شاعر و جمعي از شاعران و نويسندگان برگزار شد. به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، کوروش کرمپور در اين نشست كه در دفتر انتشارات نوح نبي برپا شد، در سخناني گفت: همانطور که هرمز عليپور بخشي از حافظهي شعر امروز ايران است، همنفس بودن و در کنار او بودن بخشي از وجود ما شده که يک ارزش است؛ چون عليپور شعر را با شعر به ما شناساند و نه با چيزهاي ديگري، با زيست شاعرانهاش. اين شاعر سپس با اشاره به همکاري ادبي با هرمز عليپور در نشريات خوزستان، افزود: در داوري بخشي از جشنوارههاي شعر نوع امتيازدهي ما به شعرها بدون اينکه از نظر هم خبر داشته باشيم، با نوع سليقه و نگاه هرمز همخواني داشت. او با اشاره به دريافتهايش از جريان شعري هرمز عليپور، توضيح داد: يکي از شاخصههاي اصلي جريان موج ناب، عليپور است. اگر چه خيليها هم سنگ موج ناب را در خوزستان و بعضا در کشور به سينه زدند؛ اما کسي که آهسته و پيوسته به جريان شعري خود ادامه داد، اوست که نميشود آنرا دگرديسي ناميد؛ چون به نوعي اين جريان بالنده و رو به جلو بود، هم در جريان زبان و هم در حيطهي محتوا. كرمپور افزود: چرا من هميشه به شعر او يک امتياز بالاتر از شاعران ديگري که آنها را هم دوست دارم، دادهام؛ چون شعر او چيزي به انسان اضافه ميکند. شعر او شعر معرفتگرا نيست؛ شعر معرفتزاست. به عبارت ديگر چرخهي ادبي ندارد و از معارف ادبي يا فلسفي شروع نميشود و بعد به وسيلهي شعرش چرخش بزند و ما دوباره ارجاع پيدا کنيم به همان معارف؛ بلکه جريان زندگي شاعري به نام هرمز عليپور به گونهاي است که به درک و شهودي معاصر از جهان اطرافش ميرسد، بدون آنکه کبادهکش عرفان باشد. معرفتزاست يعني لحظههاي معاصر را باردار معرفتي معاصر ميکند؛ به همين دليل شعر هرمز عليپور انسان را مديون خودش ميکند؛ به گونهاي که براي زيستن در اين جهان کلماتي داريد که آنها را در خلوت خود زمزمه کنيد. خودش زماني ميگفت: من مديون کساني هستم که ثانيهاي به شعرم فکر کردهاند و فکر ميکنم همين معرفت است که خيليها را مديون خود کرده است. کرمپور سپس به بحث زبان در شعر هرمز عليپور اشاره کرد و افزود: به جهت زبان اتفاقي که در شعر او ميافتد، اين است که تعريف ديگري از ايجاز به دست ميدهد؛ چون معمولا ايجاز را در اختصار واژگاني تعريف ميکنند؛ اما ميبينيم که سطرهاي شعرهاي هرمزعليپور روز به روز طولانيتر ميشود و هيچ احساس اطنابي به ما دست نميدهد و تعريف ايجاز را که از مؤلفههاي شعر ناب است، به چالش ميکشاند. عليپور بي آنکه گسستي از جهان معرفتي موج ناب (که البته من با واژهي موجش کمتر کار دارم و به ناب بودن جهان شعر هرمز عليپور توجه دارم) اين است که ميبينيم در کتاب "سپيدي جهان" و "اوراق لاژورد" شعرها طولانيتر ميشوند؛ به اين دليل که شاعر درک و شهود را در جزييات زندگي ميبيند و به همين دليل وقتي ميخواهد وارد آنها شود، بايد از خيلي چيزها حرف بزند. اين شاعر در ادامهي گفتههايش تأکيد کرد: وقتي که شاعر به اين سطرهاي طولاني ميرسد، ما شاهد تولد لحن شخصي هرمز عليپور هستيم که به نظرم بعد از "سپيدي جهان" کمکم به اين مسأله ميرسد که چيزي فراتر از زبان شخصي است. عليپور به لحن شخصي ميرسد و آنرا در نحو زبان فارسي بسيار طبيعي اجرا ميکند و معتقدم بعد از فروغ شاعري که توانسته است لحن شخصي خود را در وضيعت افقي زبان فارسي (نه در وضعيت عمودي) به خوبي در حيطهي نحو اجرا کند، هرمز عليپور است و بنا به اين دلايل او بسيار بهروز است، بيآنکه بخواهد بر روي نظريهها يا مفاهيم فلسفي روز موجسواري کند. جريان رودخانهيي خودش را طي ميکند و به اقيانوس خودش ميرسد. در ادامهي اين برنامه، هرمز عليپور در سخنان کوتاهي گفت: اين شعرها حاصل عمر من هستند و براي يک شاعر (شايد شاعري مثل من) سختترين کار ممکن حرف زدن است. وقتي ميگويند که شعر من خيلي طبيعي است و بر وفق زندگي يک شاعر مانند من، ميبينم که بي آنکه بخواهم، اين شعرها و اين کتابها شيرهي جان من را نوشيدهاند و چطور ميشود که شاعري وقتي که شعري مينويسد، از ذره ذره زندگياش ننويسد. بيشک اين شعرها هيچچيز نيستند جز هرمز عليپور و اگر من امروز بخواهم از هر کدام اين مجموعهها يک شعر بخوانم، وقت مخاطبان خود را خواهم گرفت. عليپور سپس چند شعر از مجموعههاي پيشين خود خواند و در پايان شعرهايي را از جديدترين مجموعه خود با عنوان "سب بابه" خواند. همچنين عليشاه مولوي در سخناني گفت: نقد مقوله بسيار پيچيده و سنگيني است و بسيار مسؤوليت ميطلبد. نميشود با نقد برخورد تفنني کرد. کسي که کار نقد ميکند، بايد از لحاظ روحي و رواني سالم باشد؛ يعني قبل از هر چيز مشکل روحي و رواني نداشته باشد. متأسفانه در کشور ما بعضي از منتقدان دچار گرفتاريهاي شخصيتي هستند و بعد ميآيند به مسائل فرهنگي و ادبي و اجتماعي ميپردازند. اين شاعر تو ضيح داد: محوريترين، اصليترين و عزيزترين فردي که همچنان در حوزهي جنوب و شعر آن منطقه پابرجا مانده و از روزمرگيها که به دامان بسياري از شاعران و نويسندگان افتاده، دور مانده و همچنان تپشي توانا در حوزهي شعر دارد، هرمز عليپور است. او حافظهي جمعي همهي شاعران و نويسندگان جنوب است. او اصلا ساده نيست؛ بلکه بسيار صادق است؛ صداقتي که در شخصيت، رفتار و گفتار و منش او هويداست و بر همهي ما روشن است و هرمز را شخصيتي بسيار شفاف و بي هيچ شيله پيلهاي به دور از هر نوع ديپلماسي براي ما ترسيم ميکند. هرمز هميشه صادقانه به شعر پرداخته و هرگز به حواشي شعر نپرداخته است و هرگز از عناصر ديگر غيرشاعرانه براي انتشار شعرش سوء استفاده نکرده است. او شعرش را بستهبندي نکرده و آن را با صدا و موسيقي ديگران و اداهايي که شما بهتر از من ميدانيد، بزک نکرده است؛ چون وقتي کتاب شعر يا نام شاعر مطرح شود، کتابش پرفروش ميشود. عليشاه مولوي خاطرنشان کرد: شما اگر با شعر رفتار صادقانهاي انجام دهيد و آن را جدي نگيريد و با آن بازي کنيد و سوء استفاده كنيد، قطعا شعر شما را پس خواهد زد. خوشبختانه هرمز عليپور از اين نظر بسيار سالم و صادق است و در جنوب نازنين ما همچنان پرتپش و تواناست. قطعا در شعر جنوب يکي از اصليترين چراغهاي درخشاني که در ذهنم چشمک ميزند و نگاهم ناگهان متوجه حضورش ميشود، هرمز عليپور است. احمد پوري نيز در سخناني در اين نشست گفت: با هرمز عليپور همشهري قديمي در شهر ادبيات هستم و از سالهاي بسيار پيش او را ميشناسم. در مجله فردوسي وقتي که جوان بودم و اولين داستانهايم را در آنجا منتشر کردم، به اين ميباليدم که بگويم داستانم در مجلهاي منتشر شده که نام هرمز عليپور و محمدعلي سپانلو در آنجاست. اين مترجم سپس چند نمونه از ترجمههاي جديد خود را براي حاضران خواند. بهروز ياسمي ديگر شاعر حاضر در جلسه هم در سخناني گفت: به عقيده من بخشي از اعتبار هر کشوري به نخبگان آن جامعه است و بخشي از اين نخبگان را نخبگان ادبي تشکيل ميدهند و هرمز عليپور يکي از بهترينهاي اين حوزه است. واقعا بايد شرايط فراهم آورده شود که براي چنين سرمايههايي در حد توان سرمايهگذاري کرد و در شأن منزلت و قدرداني از يک عمر تلاش و کوشش آنها کوشيد. هرمز عليپور شاعري است که نه تالار دارد و نه تريبوني داشته است؛ اما با اصرار و حرکت مداوم خود در شعر آنچنان ادبيات ايران را به پاسداري خود مجبور کرد که اين نامي غيرقابل انکار در اين حوزه است، آنهم با حدود 50 سال سابقهي کمي و کيفي در شعر و در توليد و ارائه شعر. او افزود: بعضيها شعر هرمز را ديرياب ميدانند؛ اما شعر او مانند قلعهاي است که اگر شما کليد اول را در قفل اول بتوانيد بچرخانيد و باز کنيد، ميبينيد چقدر ساده و چقدر شبيه آن چيزي است که ما آن را زندگي ميناميم. دليل اينکه شعر هرمز عليپور 50 سال را اينطور طي کرده و خود را بالا کشيده، انطباق شکل ذهني بر شکل زباني است؛ يعني در زبان ادا درنياوريم و با بازيهاي زباني سعي نکنيم چيزي فراتر از آنچه در وجود ماست و در ذات ما زبانه ميکشد، تصوير کنيم. ياسمي عنوان كرد: روال منطقي هرمز مخاطب را دچار يک قبض و بسط ميکند که با او همراه ميشود و مخاطب را بازي ميدهد و در نهايت حسي را در وجودش به جا ميگذارد. بين اين بازيها، او شاعري نحومحور است که نه اتکايش به واژه است و نه به حرفهاي گنده و نه به فخامت و نه به صميميت و عاطفه. همانطور که فکر ميکند، مينويسد. او به هم ريختن نحو را به خاطر اينکه جمله شاعرانهتر شود، ندارد. زبان مجموعهاي است از صنايع معنوي و لفظي است. اينها اگر به گونهاي طبيعي در شعر راه بيافتند، همهي ما از آن لذت ميبريم. به خاطر همين است که بعضيها که با زبان بازي ميکنند و فکر ميکنند به آن مسلط هستند، اين صنعتها را نا بجا در شعرشان ميآورند. همهي اين صنعتها ممکن است در زبان باشند؛ ولي چون در يک راستا نيستند و در خدمت يک هدف، شکل ذهني ندارند و مخاطب با آنها ارتباط برقرار نميکند؛ ولي در شعر هرمز به خاطر همان صميميت و صداقت و زندگي شاعرانه اينها در يک مسير بدون هيچ تکلفي حرکت ميکنند. اين شاعر در ادامه متذكر شد: طنزي که در شعرهاي عليپور است، نيز قابل ستايش است. طنز هرمز درد دارد و در شعر دردمندياش آنقدر زياد است که به طنز مجال حضور نميدهد. هر چند که در قسمتهايي کاملا خود را نشان ميدهد؛ ولي آنقدر تلخ است که به چشم نميآيد، برخلاف طنز عمران صلاحي. هرمز با شعر کلاسيک آشناست و تمام غزلهاي منوچهر نيستاني، حسين منزوي، سيمين بهبهاني و گذشتگان ديگر را خوانده است. چنگي که هرمز به دامن ادبيات گذشته زده، بر غناي شعرش افزوده است. همچنين عليرضا بهنام در سخناني گفت: شعر هرمز عليپور جزو خواندنيهاي واجب و لاينفک و لذتبخش زندگيام است. او جزو شاعراني است که گرچه سابقهي طولاني در شعر دارد؛ ولي توانسته شعرش را کماکان تر و تازه نگه دارد و با شعر کاري کرده است که مشمول مرور زمان نميشود. او با ادامهي يک روند شخصي و معطوف به داشتهها و دريافتها دروني خودش همزمان با تغيير زمان، شعر خودش را توانست متحول کند. اين شاعر و مترجم ادامه داد: او با اينکه از گروه شاعران موج ناب است؛ ولي مسير شخصياش او را از بقيه اعضاي گروه موج ناب متمايز ميکند. او علاوه بر اينکه خصيصه استعاري موج ناب را دارد و حفظ ميکند؛ اما در شعرش به چيزهاي ديگري هم توجه دارد، مثل حسآميزي و ديالوگ که از افسانه نيما وارد شعر ما شد و از معدود کساني که توانسته به خوبي از آن استفاده کند، هرمز عليپور است. او نوعي تلفيق ايجاد ميکند ميان شعر نسبي و غيرقطعي که مشخصه اصلي دهه 70 است با شعر موج ناب. هرمز را نميشود امروز در هيچ دستهاي جا داد و شعر او تا ساليان سال خوانده ميشود. در خلال اين برنامه به تناوب شعرهايي از هرمز عليپور از مجموعههاي "نرگس فردا"، " سپيدي جهان"، "الواح شفاهي"، "54 به دفتر شطرنجي"، "اوراق لاژورد"، فاخته هيماليا"، " علف يونان" و... توسط محسن بوالحسني که اجراي اين برنامه را به عهده داشت، خوانده شد. همچنين در اين برنامه، کوروش کرمپور، منيره پرورش، کبوتر ارشدي، ثنا نصاري، سيدمهدي موسوي، رؤيا تفتي، محمد آزرم، بهاره رضايي، مريم حسينزاده، حسين صفا، مهرنوش قربانعلي، مرتضا پورحاجي و حميد اميني به شعرخواني پرداختند. انتهاي پيام