در ضلع جنوبي دهدشت در استان كهگيلويه و بويراحمد، 35 هكتار بافت تاريخي اين شهر از دوران پررونق سلجوقي قرار دارد كه حتا در زمان شاهعباس دوم صفوي نيز يكي از كوتاهترين راهها بين بنادر جنوبي كشور و شهر اصفهان از اين منطقه ميگذشته است.
به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، شهر «دهدشت» كه به نامهاي «بلاد شاهپور» يا «هفت گنبد» نيز معروف بوده، در شهرستان كهگيلويه قرارگرفته در جنوب غربي استان كهگيلويه و بويراحمد داراي 35 تا 40 هكتار بافت تاريخي است كه با يك نگاه ميتوان نشانههاي بارز معماري را از دورهي صفوي در آن يافت.
براي وارد شدن به قديميترين و تاريخيترين بخش بلاد شاهپور به جنوبيترين بخش آن ميروم و با گذر از كوچهاي تنگ، ميان خانههايي نوساز و نيمهمدرن، ناگهان فضايي بزرگ با بناهايي سنگچين آشكار ميشود كه ميتوان هويت گذشتگان اين سرزمين را با ديدن آن در ذهن تجسم كرد.
در سمت چپ بافت، بناي سنگچين امامزاده جابر و در سمت راست بهجز چند بناي نيمهمخروبه كه مرمت شده يا در درست مرمتاند، حمام «كهيار» قرار دارد و در روبهرو، كاروانسراي تاريخي دهدشت چشم را خيره ميكند.
عظمت كاروانسراي دهدشت، من را به درون ميخواند. درست كنار در ورودي آن، دو سنگ قبر روي زمين قرار گرفتهاند، نميدانم شايد آنها هم مانند شقايقهاي پراكندهي روييدهشده در اطراف، كنار در ورودي و درست زير پاي بازديدكنندگان روييدهاند!
حجرههايي كوچك در اطراف حياط بزرگ وسط كاروانسرا قرار دارند. هرچند در قسمتهايي از حياط، خار و علف روييده است و در ديگر قسمتها نيز تلنباري از آجر و گچ وجود دارد، ولي آنچه سبب كنجكاوي بيشتر من ميشود، 37 حجرهي كوچكي است كه برخي خالي و برخي ديگر پر از ظرفها و سفالهاي شكستهاند.
در 30 ايوان كاروانسرا كه گرداگرد حياط قرار دارند، كوزههايي بزرگ و سنگ قبرهايي زير آفتاب و بدون هيچ حفاظتي چيده شدهاند، وضعيت داخل حجرهها نيز بدتر از شرايط بيرون آنهاست. انگار به فضايي وارد شدهام كه با خاك، گچ و سيمان روي هم ريختهشده در حال ساخت است و اينجا به جاي خاك و سيمان، سفالها و طرفهاي شكسته روي هم تلنبار شدهاند.
با هر نگاه، ياد انبارهاي ساماندهينشدهي موزهي ملي ايران و بازديد اواخر سال گذشتهي خبرنگاران از آن انبارها ميافتم و ميترسم نكند با هر قدمي كه برميدارم، تكهاي سفال يا ظرفي شكسته زير پايم خردتر از قبل شود.
دربارهي شرايط نگهداري از اين تكههاي خردشدهي سفال و ظرفها، كارشناس ميراث فرهنگي اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري كهگيلويه و بويراحمد به خبرنگار ايسنا توضيح داد: روي تكههاي قرارگرفته در حجرههاي كاروانسرا، كار مطالعاتي شده و قرار است، دوباره در همان مكانهايي كه كشف شدهاند، خاك شوند تا اگر در دورههاي بعد، كارشناسان خواستند آنها را بررسي كنند، به اين سفالها رجوع كنند.
مسعود شفيعي دربارهي اينكه آيا چنين كاري علمي و منطقي است؟ گفت: اين اقدام يك قضيهي كاملا باستانشناسي است.
وي دربارهي وضعيت سنگ قبرها و كوزههاي قرارگرفته در محوطهي كاروانسراي دهدشت نيز بيان كرد: در برنامهاي، اين آثار از مناطق مختلف جمعآوري شده و بعد از انجام كارهاي مطالعاتي، ساماندهي شدهاند.
او ادامه داد: قرار است، يك موزهي سنگ در دهدشت راهاندازي شود و اين كوزهها و سنگقبرها با افتتاح آن، در موزه بهنمايش درميآيند.
وي دربارهي قرار گرفتن دو سنگ قبر در كنار در ورودي كاروانسرا، توضيح داد: افراد كمي از اين مكان عبور ميكنند. سنگ قبرها آنجا نگهداري ميشوند تا در معرض خطر نباشند، تا اينكه بعد از مشخص شدن تكليف موزه، اين سنگ قبرها به موزه منتقل شوند.
شفيعي نگرانيها دربارهي نيمهمخروبه بودن و مرمت نيمهكارهي تعدادي از بناهاي تاريخي واقع در بافت دهدشت را هم برطرف كرد و گفت: در برنامههاي مرمتي امسال، كارهايي روي آثار سنگي انجام ميشود.
او دربارهي روند مرمت كاروانسراي تاريخي دهدشت و ديگر بناهاي بافت تاريخي، اظهار كرد: در دورههاي پيش، فقط مرمت اضطراري در بناهاي بافت تاريخي دهدشت انجام ميشد؛ ولي از چند سال پيش، نخست طرح مرمت براي هر كدام از بناها تهيه و سپس مرمت انجام ميشود. قبلا مرمت اضطراري براي نجاتبخشي بناهاي تاريخي از سر دلسوزي و با هدف نگه داشتن بناها انجام ميشد، ولي مناسب نبود؛ اما اكنون اين كار علمي و براساس طرح و روال سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري انجام ميشود.
از پلههاي كاروانسراي دهدشت بالا ميروم. از روي پشت بام، بهتر و راحتتر ميتوان همهي بافت تاريخي دهدشت را ديد. در سمت راست شهر و در اطراف كاروانسرا، خانههايي با ساختي جديدتر نسبت به بافت تاريخي بهچشم ميخورند. خانههايي كه كاملا از بناهاي تاريخي و سنگچين در روبهرو و سمت چپ كاروانسرا قابل تشخيصاند. به مقابل كه نگاه ميكنم تا چشم كار ميكند، بناهاي سنگچين مانند مسجدجامع، آبانبار، حمام و تجارتخانه ديده ميشوند كه در ميان سبزهها، علفهاي هرز و گاهي شقايقها، پس از گذشت سالها از عمرشان همچنان پايدارند.
وقتي از ارتفاعي بلند به شهر دهدشت كه بافتي با چند صدسال قدمت دارد، نگاه ميكنم، به اين فكر ميكنم كه اين منطقه جزو آثار تازه كشفشده نيست، بلكه سالهاست مردم و مسؤولان از آن آگاهي دارند؛ ولي چرا توجه زيادي به اين مجموعهي تاريخي نميشود، مجموعهاي كه ميتواند نمونهي كاملي از يك شهر با قدمتي بين دورههاي سلجوقي و صفوي باشد؟
شايد تا وقتي مسؤولان كشور و مردم از اهميت چنين بافتي آگاه نشوند، كار مؤثري براي شناساندن بهتر و توجه بيشتر به آن نتوان انجام داد. چه بسا اين بناها و بافتها، بخصوص بافت تاريخي دهدشت كه در استاني زيبا با عنوان پايتخت طبيعت كشور وجود دارد، پس از معرفي مناسب، بتواند در آينده به قطب گردشگري كشور تبديل شود.
انتهاي پيام